بنیاد کارنگی تبعات تصمیم غیرمنتظره ترامپ را تحلیل کرد
پیشبینی تغییر نظم خاورمیانه
طی دو سال گذشته جناح راست آمریکا بر این باور بوده است که ترامپ در تضاد کامل با سیاستهای لیبرالی اوباما گام بر میدارد اما تصمیم اخیر وی برای خروج سربازان آمریکایی از سوریه نشان داد که او در بیفایده دانستن حضور آمریکا در خاورمیانه همان نگرش اوباما را دنبال میکند. از سوی دیگر این موضع ترامپ همچنین ثابت کرد که وی بنا ندارد از یک حد مشخص در مخالفت با ایران فراتر برود. به این ترتیب باید انتظار ایجاد خاورمیانهای جدید را با خروج آمریکا داشت. به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، بنیاد کارنگی در مطلبی با پرداختن به تصمیم ترامپ برای خروج سربازان آمریکایی از سوریه نوشت: تصمیم دونالد ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه همانطور که پیشبینی میشد جامعه سیاست خارجی آمریکا را شوکه کرده است. روز پنجشنبه نخستین پسلرزه این تصمیم استعفای جیمز متیس، وزیر دفاع ترامپ بود. او در بخشی از نامه استعفای خود چنین نوشت: «دیدگاههای من در رابطه با احترام به متحدان و مواضع آگاهانه در مورد بازیگران بد و رقبای استراتژیک مانند گذشته است و تجربه ۴۰ ساله را بههمراه دارد.» دلایلی که از سوی ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه بیان شده گیجکنندهاند. در ابتدا او دلیل این اقدام را شکست داعش دانست و اعلام کرد که در طول دوره ریاستجمهوری او تنها دلیلش برای ماندن در سوریه نابودی داعش بوده است. اما پس از آن ترامپ به یاد آورد که داعش شکست نخورده است و دو پیام را در صفحه توییتر خود منتشر کرد که انگیزههای متفاوتی را برای چنین اقدامی مطرح میکنند: ترامپ ابتدا با تاکید بر اینکه آمریکا دیگر نباید نقش پلیس خاورمیانه را ایفا کند گفت: «آیا با توجه به اینکه آمریکا از هزینه میلیاردها دلار و جان سربازان خود منفعتی کسب نمیکند باید در این منطقه ماند؟ در صورتی که حتی این کشورها ارزش حمایت آمریکا را نمیدانند. زمان آن فرارسیده است تا این کشورها برای خود بجنگند.» وی سپس در توییت دیگری نوشت: «بر خلاف فضاسازیهایی که رسانههای دروغپرداز انجام میدهد، ایران، روسیه و دولت اسد از اینکه آمریکا از سوریه خارج میشود خشنود نیستند چراکه اکنون باید بهتنهایی با داعش بجنگند.»
بر اساس گفته ترامپ در توییت نخست او داعش شکست داده شده است اما وی در توییت دیگری با اعلام اینکه روسیه، ایران و اسد از خروج آمریکا به دلیل اینکه باید با داعش بجنگند ناخشنود هستند در واقع گفته قبلی خود را در رابطه با شکست داعش نقض میکند. این عدم انسجام در گفتههای رئیسجمهوری آشکار شده است که با استفاده از تلفن همراه خود این پیامها را منتشر کرد درحالیکه تصمیمگیرندگان اصلی آمریکا در زمینه سیاست سوریه همواره در خفا بودهاند و میکوشند تا تصمیم ترامپ را تغییر دهند. روز پنجشنبه ترامپ همچنین دستور داد تا سربازان آمریکایی از افغانستان نیز خارج شوند. حتی بسیاری از مهمترین حامیان ترامپ در آمریکا که او را به دلیل خروج از توافق هستهای با ایران ستایش میکردند به خشم آمدند چرا که این تصمیم را تضعیف سیاست محدود ساختن ایران میدانند. مارک دوبوویتز، از کارشناسان بنیاد دفاع از دموکراسی که به اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران مشهور است، در این باره میگوید: «ترامپ با این تصمیم خود استراتژی ۱۲بندی خود را در رابطه با ایران که محدود ساختن فعالیتهای منطقهای ایران از مهمترین بخشهای آن بود، تضعیف کرده است.»
دوبوویتز از افرادی بود که در تنظیم استراتژی جدید آمریکا در مورد ایران با دولت ترامپ همکاری کرده است. اتهام رایجی که در میان راست سیاسی آمریکا به وضوح دیده میشود آن است که بنابر دلیل تمایل ایران برای توسعه نفوذ خود در منطقه، تهران در تلاش است تا توازن قدرتی را که واشنگتن برای چند دهه گذشته از آن دفاع کرده است نابود سازد. امروز بسیاری در آمریکا به این اجماع نظر رسیدهاند که ترامپ بیش از همه خود مسوول از بین رفتن این توازن است. او هیچ اهمیتی به منطقهای که پیشتر آن را «بخش کثیفی از جهان» توصیف کرد، نمیدهد.
اینکه حامیان ترامپ از اقدام اخیر ترامپ در سوریه بهخشم آمدهاند اگرچه کمکی به حل این مشکل نمیکند اما تا حدی موجب القای حس رضایت است. در دو سال گذشته آنها او را در تضاد کامل با باراک اوباما- فردی که قصد کاهش تدریجی نقش آمریکا در خاورمیانه را دنبال میکرد- میدانستند. اما واقعیت مهلکی که این افراد امروز با آن مواجه هستند آن است که ترامپ و اوباما حداقل در مورد مسائل منطقهای شباهتهای فراوانی به یکدیگر دارند. در رابطه با مورد ایران البته دیدگاه این دو با یکدیگر متفاوت است اما هر دو آنها با این نگرش پا به کاخسفید گذاشتند که حضور در خاورمیانه موجب صرف هزینهها و منابع آمریکا بدون هیچ منفعتی برای این کشور خواهد بود. اوباما و ترامپ بر این باورند که کشورهای خاورمیانه باید خود مسائل این منطقه را حل کنند و به قدرت آمریکا تکیه نکنند.
زمانی که ترامپ با خروج از برجام موضع اوباما در این باره را نقض کرد و حمایت از اسرائیل و عربستانسعودی را دوچندان کرد منتقدان اوباما بهوجد آمدند. اما تصمیم این هفته ترامپ نشان داد که او بنا ندارد از یک حد مشخص در مخالفت با ایران فراتر برود. ترامپ شاید یک تصمیم اشتباه اتخاذ کرده باشد اما کسی نمیتواند او را گمراهکننده بداند. حامیان وحشتزده او باید این نکته را دریابند که حس رضایت آنها بهدلیل رفتار ترامپ با اسرائیل و عربستان موجب شد تا آنها به اشتباه باور کنند که ترامپ بدون چون و چرا تمایلات این گروه را عملی خواهد کرد. اما پس از خروج آمریکا از سوریه، اسرائیل با دشمن دیرینه خود، ایران تنها میماند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل هفته گذشته تلاش کرد تا هرچه سریعتر با این تصمیم ترامپ کنار بیاید و از همین رو گفت: «ما به اقدامات خود برای جلوگیری از استقرار نظامی ایران در سوریه ادامه خواهیم داد. ما تلاشهای خود را افزایش میدهیم و این اقدامات را با حمایت کامل آمریکا اجرایی میکنیم.»
این سخنان نشان از آن دارد که نظم جدید منطقهای در خاورمیانه درحال شکلگیری است. در یکسو ایران و در سوی دیگر اسرائیل قرار دارد و تلاش میکنند تا قدرت و نفوذ سیاسی بیشتری از جمله حمایت روسیه را بهدست آورند. جای تعجب نیست که اسرائیل، عربستان، ترکها، کردهای سوریه و حتی لبنانیها در تلاش هستند تا روابط خود را با مسکو تقویت کنند چراکه دریافتهاند آمریکا در این زمینه غیرقابل اطمینان است. امروز ولادیمیر پوتین به شخصی برای مشورت رهبران منطقه بدل شده است حتی با وجود این حقیقت که روسیه دارای توان کمتری نسبت به آمریکا است. با این حال قدرت مقولهای است که باید برای کسب آن جنگید. از این رو بهنظر میرسد پوتین در این زمینه مهارت بالاتری نسبت به مجری سابق تلویزیونی داشته باشد که اکنون بر آمریکا حکومت میکند. اما پیامدهای دیگر خروج آمریکا را میتوان بازپسگیری کنترل مرزهای سوریه توسط بشار اسد دانست که تنها میتواند در راستای منافع ایران باشد. همچنین در جنوب سوریه ممکن است شاهد درگیریهایی میان ایران و اسرائیل در بلندیهای جولان باشیم. برخلاف آنچه منتقدان ترامپ مدعیاند با این تصمیم آخرالزمان پیشروی خاورمیانه نخواهد بود اما خاورمیانه جدیدی در حال شکلگیری است. شاید روزی از ترامپ برای درک این موضوع که منطقه خاورمیانه سزاوار تلاش نیست تقدیر شود. اما اکنون آمریکا باید بپذیرد که شرایط بسیار ناپایدارتری را نسبت به دوره اوباما در این منطقه ایجاد کرده است که میتواند به معنای جنگهای جدید و انتقال قدرت در نقاط مختلف خاورمیانه باشد. این موضوع میتواند در نهایت بار دیگر پای آمریکا را به منطقه باز کند.
ارسال نظر