استفان والت: آمریکا وارد یک رابطه متعادل با ایران شود
استراتژی ترامپ و موازنه قدرت در خاورمیانه
از همان شروع کار دولت ترامپ همواره شخص او، متیس، تیلرسون و هیلی از تهدید ایران در خاورمیانه سخن گفتهاند و اقدامات منطقهای آن را محکوم کردهاند. این تفکر ترامپ مبنی بر اینکه ایران در حال تبدیل شدن به یک «هژمون منطقهای» است، باعث شده وی حمایتهای ضمنی و آشکاری از اقدامات داخلی و خارجی عربستان و شاهزاده آن داشته باشد. حتی امتناع ترامپ از تایید توافق هستهای را نیز باید روی همین حساب گذاشت. با این حال اما، این اقدامات نباید باعث شوند که گمان کنیم ایران در حال تبدیل شدن به یک هژمون است. این طرز فکر سیاستمداران و کارشناسان نسبت به ایران بیشتر نشان از سرگردانی گفتمان سیاست خارجی آمریکا دارد تا وضعیت فعلی ایران.
درحالحاضر «قدرت سخت» ایران کفاف تسلط و نفوذ بر کشورهای وسیع پرشمار و پراکنده خاورمیانه را نمیدهد. براساس آمار موسسه مطالعات استراتژیک؛ جمعیت ایران حدود ۸۳ میلیون نفر است. تولید ناخالص داخلی (GDP) آن حدود ۴۰۰ میلیارد دلار و هزینههای سالانه نظامی آن چیزی بالغ بر ۱۶ میلیون دلار. همچنین تعداد نیروهای نظامی حدود ۵۲۰ هزار نفر است که بخشی از آنها آموزش دیده نیستند و در خدمت سربازی بهسر میبرند. بسیاری از سیستمهای نظامی ایران متعلق به دوران پهلوی است و فرسوده شدهاند. در مقابل مصر، اسرائیل، عربستان، اردن و امارات در مجموع جمعیتی بالغ بر ۱۰۰ میلیون نفر دارند. GDP مجموع آنها بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار است (تقریبا ۳ برابر ایران). مجموع هزینههای نظامی آنها ۵ برابر ایران است. قادر هستند سلاحهای جدید و بهروزی را خریداری کنند و در صورت حمله احتمالی ایران، میتوانند از حمایت آمریکا برخوردار شوند. همچنین اسرائیل از سلاح اتمی نیز برخوردار است. شکی نیست که ایران از قدرت محلی خود برای نفوذ در منطقه استفاده میکند و همچنین از گروههای نظامی در لبنان، سوریه، عراق و یمن حمایت میکند اما باید گفت که این نفوذ منطقهای ایران بیشتر ناشی از اشتباهات رقیبان ایران است از جمله دولت بوش که صدام را سرنگون کرد. کنترل و تسلط ایران بر منطقه بیشتر از کنترل و تسلط آمریکا نیست. گفتههای کیسینجر و مکس بوت مبنی بر ایجاد «امپراتوری ایران» بیاساس و خندهدار است. شیعه بودن اکثریت مردم ایران و بحثهای ملیتی عرب- فارس باعث شده کار ایران در نفوذ بر کشورهای سنی عرب سختتر شود. طی سالیان اخیر آمریکا تحریمهای بسیاری را بر ایران اعمال کرده و ایران ناگزیر دست به هرکاری زده تا این تهدیدات را خنثی کند. آیا توقع دارید ایران دست روی دست بگذارد و اجازه دهد آمریکا آنها را سرنگون کند؟
خوشبختانه، هیچیک از کشورهای داخل و بیرون از منطقه در موقعیتی نیستند که بتوانند بر منطقه مسلط شوند و آمریکا نیز مجبور نیست تلاش کند تا موازنه قدرت را در منطقه حفظ کند. آمریکا بهتر است به جای اینکه چک سفید امضا به عربستان و اسرائیل بدهد، با این کشورها از جمله خود ایران وارد یک رابطه متعادل شود. یک رویکرد متعادلتر از ایران و آمریکا موجب تسهیل همکاری میان آنان، در موضوعاتی که دو طرف منافع مشترک دارند (مثل افغانستان)، خواهد شد. برای ایجاد یک موازنه قدرت در خاورمیانه نیاز نیست که آمریکا متحدان فعلی خود را تماما رها یا به سمت تهران گرایش پیدا کند، بلکه بدان معناست که آمریکا با استفاده از قدرت خود یک موازنه متعادل را در منطقه حفظ و تلاش کند وضع موجود را تغییر دهد. آمریکا باید از تسلط هر یک از کشورها بر این منطقه جلوگیری کند تا کشورها کمتر از قدرت محلی خود برای نفوذ در منطقه استفاده کنند. این گفتهها به آن معنا بود که کمپین ایجاد شده علیه هژمونی ایران غیرضروری است. متاسفانه بعید میدانم ترامپ این گفتهها را به کار برد. اگر ترامپ این سیاستها را اتخاذ نکند راهی را خواهد رفت که بیل کلینتون، بوش و اوباما رفتند یعنی باید گفت که یک شکست هزینهزای دیگر حاصل خواهد شد.
فرار مغزهای تحریم علیه ایران
«فارین پالسی» در گزارشی دیگر تحت عنوان «کاخ سفید با بحران فرار مغزها روبهرو شد» نوشت: «طی نخستین سالی که دونالد ترامپ بهعنوان ریاست جمهوری ایالاتمتحده وارد کاخ سفید شده بود، بارها از تحریمها بهعنوان یک ابزار جدی و قدرتمند علیه کشورهایی مثل کره شمالی و ایران نام برد و اعضای کابینه و کنگره را علیه این کشورها تهییج میکرد. اما با گذشت زمان، دولت ترامپ یک تاکتیک حذفی در پیش گرفت و به تدریج دیپلماتها و کارمندان دولتی را که مسوول حمایت و پیشبرد روند مذاکرات با دولتهای مذکور بودند را از گردونه فعالیتهای متداول خود خارج کرد.» در نتیجه، درحالحاضر در وزارت امور خارجه ایالاتمتحده تعداد دیپلماتهایی که منتقد تحریم هستند، کمتر شده است. این امر در راستای تقویت مواضع کاخ سفید و در تضاد با مواضع و جریانهایی تلقی میشود که مخالف سیاستهای تحریمی علیه دولتهای خارجی هستند. سیاستهایی که معتقدند ادامه تحریمها، مواضع ایالاتمتحده را طی سالهای آتی تقویت میکنند. با این حال جالب است که از یکسو کاخ سفید امیدوار است از طریق تشدید تحریمها، قدرتنمایی کند، اما از سوی دیگر دولت علاقهای به گسترش بودجه غیرنظامی یا انسانی برای حمایت از وزارت خزانه داری نشان نداده است. وزارتخانهای که بهطور مستقیم مسوول سیاستهای بلندپروازانه کابینه ترامپ است. یکی از آخرین استعفاهای مخرب را میتوان خروج متخصص شناخته شده تحریمها در سازمان ملل متحد دانست. متخصصی که روز جمعه منصب خود را ترک کرد. او بیش از یک دهه در سمت خود خدمت کرده و بر اساس نظر بسیاری از مقامهای فعلی و سابق آمریکا، نقشی اساسی در شکلدهی دیپلماسی بینالملل آمریکا ایفا میکرد. او بهطور اخص در کاهش سیاستهای تحریمی واشنگتن فعال بود. این دیپلمات کسی نیست جز جاشوا بلک.
برای سالهای متمادی بلک و تیم تحت سرپرستی او، مسوول تیم دیپلماتیک مذاکره درخصوص کشورهای ایران، لیبی، یمن، سودان، کرهشمالی و بسیاری از گروههای اسلامگرا بودند. یکی از مقامات امور خارجه آمریکا در این خصوص میگوید؛ تیم بلک نقشی محوری در شکلگیری یا عدم شکلگیری تحریمها در سازمان ملل ایفا میکرد. درحالحاضر مقامات ارشد ایالاتمتحده در سازمان ملل هیچ اظهار نظر روشنی درخصوص علل استعفای بلک نداشتهاند. اما واکنشها و اظهارات پراکنده بلک در برخی رسانهها نشان میدهد، او از این استعفا چندان خشنود نیست و خود را «طرد شده چندجانبه» میداند. به خصوص اینکه بلک درخصوص لغو تحریمهای هستهای ایران شخصا و بهطور مستقیم تلاش کرده بود. مقامهای فعلی و سابق آمریکایی به فارنپالیسی گفتهاند کاخ سفید برای اجرای تحریمها اکنون پرسنل کارکشته وزارت خارجه را کنار گذاشته و نهادهای نظامی و اطلاعاتی را مامور نظارت بر موارد نقض تحریمها کرده است. رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا سال گذشته اداره هماهنگی تحریمها در وزارتخانه تحت امرش را منحل کرد. یک مقام وزارت خارجه آمریکا گفت: «از زمان انحلال دفتر هماهنگی تحریمها شاهد فرار مغزها از وزارت خارجه بودهایم.»
ارسال نظر