پیشنهاد آموزگار را قبول نکردم

اما شما آنجا کارهای خیلی بزرگی در زمینه اقتصاد کردید.

می‌دانم، ولی محدود بود؛ یعنی به اندازه همین دو، سه سالی که آنجا بودم ارزش داشت؛ اما اگر بیشتر می‌خواستم ادامه بدهم، چه کار می‌کردم؟ و بعد هم به هر حال دست بسته فرق دارد تا اینکه خودم بروم یک جایی کاری بکنم که در آن تا آخرش که می‌خواهم کار را انجام بدهم، مسوول کار باشم.

آن موقع پیشنهادهای خوبی هم از سایر دستگاه‌های اجرایی داشتید؟

یک‌دفعه همان اوایل که مدت زیادی هم نبود که در ساواک بودم جمشید آموزگار به من پیشنهاد کرد و گفت برای کارهای اقتصادی بیا بشو مدیر‌کل وزارت کشاورزی. برای اینکه کار اقتصاد کشاورزی محدود است، من چیزی که واقعا مورد علاقه‌ام است، اقتصاد توسعه است. از او تشکر کردم و بعد هم البته با هم خیلی دوست شدیم و دوست ماندیم اما این کار را قبول نکردم.