بعضی وقت‌ها کارهای شاه هم پیچیده بود

تا قبل از این ماجرا فکر نمی‌کردید وظیفه میهن‌دوستی شما اقتضا می‌کند در نخستین فرصت ممکن شاه را مطلع کنید؟ از این جهت می‌گویم که به هر حال رئیس سازمان امنیتش دارد جلوی نزدیک‌ترین شریک سیاسی ایران بدگویی‌اش را می‌کند.

  نه، به چندین دلیل. دلیل اولش این است که من نمی‌دانستم به چه دلیلی بختیار دارد‌ این حرف‌ها را به آنها می‌زند. کاملا ممکن بود خود شاه بخواهد بگوید من می‌خواهم دستگاهم را تصفیه کنم، این دلیل اولش. دلیل دومش این است من که شاه را نمی‌شناختم و دلیل سومش این است که اگر یک کسی یک چیز را به من بگوید، من باید این‌قدر شخصیت داشته باشم که اقلا حرف آن شخص را جایی بازگو نکنم. وظیفه من[هم] نبود و من را برای چنین کاری کسی نخواسته بود؛ بنابراین از نظر اخلاقی مطلقا قابل قبول نبود که بخواهم بروم حرف او را جایی بزنم و برای رفیقم هم همچنین به خصوص اینکه گفتم واقعا برای ما تعجب‌آور بود؛ من که نبودم در جلسه ولی آن رفیقم که بود برایم تعریف کرد، اما او هم برایش مساله به این صورت بود که خوب اگر بختیار این صحبت را کرده حتما یک دلیلی داشته که دلیلش آن موقع برای ما هیچ روشن نبود. می‌گویم کاملا ممکن بود که دستور خود شاه باشد که بعضی وقت‌ها کارهای شاه هم پیچیده بود که شاید مخصوصا می‌خواهد یک حرفی بزند که نشان بدهد من می‌خواهم سیاست‌ها را تغییر دهم.