دگرگونی در اقتصاد شهرسازی

در پس جنبش مشروطه‌خواهی، دو جنبش آزادی‌خواهی دیگر، نخست در یک‌سوم ابتدا و سپس در یک‌سوم انتهای این دوران، اتفاق می‌افتند. نخستین آن دو، جنبش مردم‌محوری است که با تمنای ملی‌گرایی و خواست تصمیم‌گیری سیاسی-اقتصادی، و بر تارک آن به دست‌گرفتن بهره‌برداری مستقیم از منابع نفتی، توسط مردم این سرزمین شاخص می‌شود. هرچند بسیاری از دستاوردهای آن در زمینه‌های مشخصی از اندیشه و فرهنگ و هنر در پس آن ارزشمند‌ند، اما این جنبش در زمینه سیاست به شکست می‌انجامد. جنبش آزادی‌خواهانه دیگر به انقلابی می‌انجامد که نظام سیاسی کشور را واژگون می‌کند، به استقرار نظامی جدید با ارزش‌ها و ملاک‌های متفاوتی در بسیاری از جنبه‌های حیات منجر می‌شود و نیروی‌های دیگری در صحنه‌های سیاست و اقتصاد و فرهنگ و هنر را جایگزین آن پیشینیان می‌نماید که در تفکر، محتوا و خواست، از آنان آشکارا متمایزند. در این دوران، شیوه تولید و روابط اقتصادی از نظام عشیرتی- فئودالی خاص ایران به برقراری نظام استوار بر سرمایه‌داری که هم سمت‌وسوی کلی جامعه‌های مشابه و هم ویژگی‌های جامعه ایران را دارد تغییر می‌یابد، نیم‌قرنی بر مجموعه‌ای خاص از نیرو‌های برخی مولد و برخی بهره گیرنده از تلاش دیگران اتکا دارد، و سپس به  برقراری نظامی می‌انجامد که پس از انقلاب مردمی راه و روش خاص خود را ادامه می‌دهد، و اندیشه و کردار خود را با تمام تنوع و دسته‌بندی‌های کهن و تازه، در بر می‌گیرد. در این مسیر تفکر و عمل هم بر دگرگونی‌ها تاثیر انکارناپذیر می‌گذارند و هم از آنان تاثیر‌های مشخص می‌گیرند. هویت فردی و قومی و سرزمینی در این دوران چون منشوری چندوجهی مختصات خود را می‌یابند.

ساخت بنا، محله‌ها و شهرها، تفکرات پشت سر آنان، شیوه برخورد حرفه‌ورزان و سیاست‌گذاران و حتی خود مردمان و بهره‌گیری آنان از فضاهای کالبدی ساخته شده در این درازای تاریخ نزدیک به امروز و هم امروز بی‌شک از این مجموعه پر تلاطم کنش و واکنش به دور نبوده است و نمی‌توانسته که باشد. به باور من برای شناخت چگونگی رخداد و کمیت و کیفیت این فضا‌ها باید ابتدا به درک مناسبی از ماهیت دگرگونی‌های بنیانی جامعه رسید و سپس از آن برای درک چرایی و چگونگی شکل‌گیری فکری و ساخت بناهای فردی و جمعی، ساختمان محله‌ها و شهرها و هویت فردی و قومی و سرزمینی آنان تلاش کرد. این تلاشی است که این پژوهش از منظر پژوهشگر آن و از دیدگاهی بس گسترده‌تر از زبان آنانی که بر شناخت تاریخی و شکل‌گیری فضاهای کالبدی در سرزمین ایران آگاهی دارند یا خود بر آن و در آن تاثیرگذار بوده‌اند، دست‌یازیده است. کتاب اول از این کوشش به کندوکاو در تبیین و شناخت ماهیت مدرنیته ایرانی می‌پردازد، و ویژگی‌های جامعه، تفکر، سنت و هویت در ایران را کند و کاو می‌کند، سپس دیدگاه‌هایی از تاریخ شهر و معماری که به علت تمرکز قدرت‌های اقتصادی، سیاسی در تهران وزنه بیشتری دارند را در برمی‌گیرد و سرانجام جنبه‌های مختلفی از مقوله شهرسازی و سیمای شهری در این دوران، با محوریت چند دهه اخیر از نگاه پاره‌ای از شهرشناسان و شهرسازان را مطرح می‌کند.

3