رفتار مصرف‌کنندگان در مقابل اصلاح قیمت بنزین

بر این اساس قیمت بنزین از سال ۵۷ تاکنون ۱۵ مرتبه تغییر کرده است. در این ۱۵ مرتبه اما تغییری در رفتار مصرف‌کنندگان حاصل نشده است؛ به‌عنوان نمونه در سال ۸۶ که بنزین سهمیه‌بندی شد میزان مصرف آن به شدت کاهش یافت.به‌طوری که سال ۱۳۸۵ میانگین مصرف ۶/ ۷۳ میلیون لیتر در روز بود اما در سال ۱۳۸۶ این رقم به ۵/ ۶۴ میلیون لیتر در روز کاهش یافت. بیش از ۹ میلیون لیتر کاهش در مصرف داخلی و عرضه خارج از شبکه بنزین نتیجه این تغییر قیمت سوخت و سهمیه‌بندی بود. این موضوع میزان واردات بنزین را نیز به همین نسبت کاهش داد. با این حال اگرچه مصرف‌کنندگان با تغییر نرخ بنزین به دنبال مسیرهایی برای صرفه‌جویی بودند اما شرایط به گونه‌ای بود که انتخاب دیگری جز استفاده از همین خودروهای موجود نبود. در هر حال سهمیه‌بندی بنزین دو راه پیش روی دارندگان خودرو در کشور قرار داد. مسیر اول استفاده از خودروهای کم‌مصرف و مسیر دوم نیز خرید محصولات گازسوز. هر چند هر یک از این مسیرها خود با چالش‌های فراوانی همراه بوده و است اما آنچه مشخص است مصرف‌کننده ایرانی در هر حال رفتار و عادات خود را پس از ۱۵ بار افزایش قیمت بنزین تغییری نداده حال آنکه خودروساز نیز به دلیل انحصار بازار خودرو ظاهرا الزامی به تغییر سبد محصولاتی خود نمی‌بیند.در کشورهای دیگر اگر قیمت بنزین افزایش پیدا کند مصرف‌کننده به سرعت به دنبال مسیری برای صرفه‌جویی در استفاده از سوخت است. به‌عنوان نمونه در آمریکا وقتی قیمت بنزین افزایش یافت خرید و استفاده از خودروهای شاسی بلند یا SUV به شدت نزول کرد و محصولات کم‌مصرف رونق گرفت. به این ترتیب در این کشور به دلیل تنوع در محصولات تولیدی، مصرف‌کننده به سرعت خودروی کم‌مصرف را جایگزین محصول سواری خود کرد. اما مصرف‌کننده ایرانی به دلیل انحصار صنعت خودرو و نبود محصولات متنوع چندان دستش برای انتخاب خودروی جایگزین باز نیست. در حال حاضر بسیاری از محصولات خودروسازی کشورمان در مصرف سوخت تقریبا در یک رده قرار دارند این درشرایطی است که خودروهای کم‌مصرف نیز به دلیل قدیمی بودن پلت‌فرم در حال خروج از صنعت خودروی کشور هستند.از سویی، خودروی گاز سوز نیز می‌تواند انتخاب دیگر مشتریان ایرانی باشد. در حال حاضر فاصله قیمتی زیادی میان سوخت گاز و بنزین وجود دارد، به‌طوری‌که قیمت گاز اختلاف ۸۵۰ تومانی نسبت به بنزین سهمیه‌ای و ۲هزار و ۳۵۰ تومانی نسبت به بنزین آزاد دارد. بنابراین انگیزه برای استفاده بیشتر از دوگانه‌سوزها در مشتریان تقویت می‌شود. با این حال اما با توجه به تجربه ناموفقی که در تولید و تقاضای دوگانه‌سوزها شکل گرفت هنوز هم تردیدهایی در مورد استفاده از این خودرو وجود دارد.بر این اساس طبق گفته کارشناسان و حتی تولید‌کنندگان خودرو، زیرساخت‌های کمی و کیفی استفاده از این سوخت هنوز هم در کشور شکل نگرفته است. مشکل اول استفاده از دوگانه‌سوزها، عدم توسعه مناسب جایگاه‌های سوخت در سراسر کشور است. هرچند در اواسط دهه ۸۰ و پس از سهمیه‌بندی بنزین، احداث جایگاه‌های CNG رونقی نسبی گرفت، اما اولا توسعه آنها به لحاظ کمی و همچنین پراکندگی، مناسب نبود و ثانیا با توجه به کاهش تقاضا، روند توسعه جایگاه‌ها کند شد. بنابراین بعید به نظر می‌رسد در حال حاضر جایگاه‌های سوخت CNG از تعداد و پراکندگی لازم در سطح کشور و حتی کلان‌شهرها از جمله پایتخت، برخوردار باشند. این موضوع قطعا بر روند استفاده از CNG اثرگذار خواهد بود.چالش بعدی نیز مانند اواسط دهه ۸۰، به مشکلات فنی دوگانه‌سوزها مربوط می‌شود که اگرچه نسبت به گذشته کمتر شده، اما پایان نیافته است. در حال حاضر بخشی از خودروهای دوگانه‌سوز به‌صورت پایه گاز‌سوز تولید می‌شوند که مشکلات فنی کمتری نسبت به غیر پایه گازسوزها دارند، اما به هر حال خالی از مشکل نیز نیستند. از طرفی، بسیاری از خودروهای گازسوز کشور به‌صورت کارگاهی دوگانه‌سوز شده‌اند و بنابراین از لحاظ فنی با ایراداتی همراه هستند. در هر صورت آنچه مشخص است مصرف‌کننده ایرانی که با افزایش قیمت بنزین روبه‌رو می‌شود به دلیل عدم تنوع محصولات خودرویی و نبود خودروی کم‌مصرف و جایگزین گزینه دیگری جز تحمل هزینه قیمت سوخت ندارد.