نام دیگر بـرزخ
اما در منظومههای مدرن از قبیل سنگ آفتاب اکتاویو پاز یا سرزمین هرز الیوت یا صدای پای آب سهراب سپهری، روایت در درون خود شعر شکل میگیرد و تکوین مییابد و بهصورت بلاواسطه از بیرون به شعر تزریق نمیشود؛ بلکه اساسا خود منظومه مدرن به بستری برای کشف و شهود و شکل دادن به روایتی جدید از انسان و جهان تبدیل میشود. از این منظر منظومه «نام دیگر دوزخ» سروده شاپور جورکش نیز در دسته دوم و در زمره منظومههای مدرن موفق در شعر معاصر فارسی قرار میگیرد. شاعر در این منظومه با خلق فضاهایی اسطورهای و تاریخی و با ارجاعات متعدد به متون کهن دینی و اساطیری و افسانه ضمن احضار آنها به افق فکری امروز، از طریق ایجاد ارتباطات بینامتنی درهمتنیده، اتصال کوتاهی میان گذشته و امروز برقرار میکند که در نوع خود قابل تامل است. این منظومه پیرامون سرگذشت جنگجویی کشته شده به نام ار (ER) شکل میگیرد که از جهان مردگان بازگشته است و اکنون ضمن به دست دادن روایتی تطبیقی از آنچه که بود و آنچه که هست، روایتی جدید از ستیزهجویی و آنتاگونیسم به دست میدهد. جالب این که خود واژه آنتاگونیسم متشکل از دو جزء آنتی (ضد) و اگونی(احتضار) است و به معنای ضد احتضار، ضد مردن است و به نوبه خود باز هم به همین مضمون بازگشت از جهان مردگان و مقابله با مرگ اشاره دارد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که منظومه نام دیگر دوزخ در موقعیت مرزی و در آستانه دو شیوه متمایز در تاریخ سرایش شعر قرار گرفته است و میتوان آن را تحت عنوان نام دیگر برزخ نیز قرائت کرد. برزخی حاصل از آن، که کتاب از یکسو به لحاظ ذهنیت انتقادی و مضمونپردازی، شعری انقلابی و ساختارشکن است اما از بعد زبان و فرم سرایش و استفاده از زبانی آرکائیک که به شدت وامدار متون کهن از قبیل کتاب مقدس و تفاسیر آنهاست، همچنان محدود و مقید به رویکردی استعلایی باقی میماند. با این حال جورکش در بخشهای مختلف منظومه با استفاده از تکنیکهای شاعرانه و روزآمدی چون ایجاد پیچشهای معنایی در مفاهیم و درونی کردن وقایع و رخدادها کوشیده است که بر نگاه کلاسیک و صرف ارجاع به متون کهن غلبه کند و نگارشی جدید حتی از اشخاص تاریخی ارائه دهد. برای مثال در جایی که با اشاره به ماجرای اصحاب کهف و سگشان، نشان میدهد آن سگ درونی یملیخا شده است و از درون او به سخن در میآید که چنین تصاویر تکاندهنده و ابداعات این چنینی جزو نقاط قوت ارزشمند این کتاب هستند.
ارسال نظر