تبدیل آسیای فقیر به کانون رشد اقتصادی جهان
دگرگونی عمیق اقتصادی در آسیا
نیم قرن پس از آن، آسیا شاهد یک دگرگونی عمیق در پیشرفت اقتصادی ملتها و شرایط زندگی مردم بوده است. تحلیل من نشان میدهد که ۳۰ درصد از درآمد جهان، ۴۰ درصد از تولید جهان و بیش از یکسوم از تجارت جهان در سال ۲۰۱۶ در این قاره متمرکز شده است، آنهم در شرایطی که درآمد سرانه به سمت میانگین جهانی همگرا شده است.این تغییر بین کشورها و بین مردم ناموزون بود. با توجه به اندازه و تنوع قاره آسیا، نواحی وجود دارند که هیچگاه خوب نبودهاند. بنابراین من در تحقیقم، آسیا را به ۴ بخش آسیای غربی، جنوبی، جنوبشرقی و شرقی تقسیم کردهام و ۱۴ کشور چین، کرهجنوبی و تایوان در آسیایشرقی، اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، تایلند و ویتنام در آسیای جنوبشرقی، بنگلادش، هند، پاکستان و سریلانکا در آسیای جنوبی و ترکیه در آسیای غربی را انتخاب کردم. این کشورها بیش از ۸۰ درصد جمعیت و درآمد قاره را دارند. ژاپن در این تحقیق لحاظ نشده است؛ چرا که کشوری دارای درآمد بسیار بالا در آسیا محسوب میشود و ۵۰ سال پیش صنعتی شده است.
ضروری است که تنوع در آسیا را تشخیص دهیم. در آسیا تفاوتهای قابلتوجهی در میان کشورها در اندازه جغرافیایی، تاریخچه، میراث مستعمراتی، جنشهای ملیگرایانه، شرایط ابتدایی، مواهب طبیعی، اندازه جمعیتی، سطح درآمدی و سیستم سیاسی وجود دارد. اتکا به بازارها و درجه باز بودن اقتصادها هم میان کشورها و در طول زمان بهشدت متفاوت بوده است.در سراسر آسیا، نظامهای سیاسی بین رژیمهای مستبد یا الیگارشی تا سیستمهای دموکراسی سیاسی گسترده شدهاند؛ ایدئولوژیها نیز از کمونیسم تا سرمایهداری و سرمایهداری دولتی اجرا شد. نتایج توسعه نیز در فضاها و زمانهای مختلف متفاوت بود. در آسیا مسیرهای متفاوتی برای توسعه وجود داشت؛ چراکه در آنجا راهحلهای جهانی یا قلم جادویی وجود نداشت.با وجود همه تنوعها، برخی الگوهای رایج قابل فهم هم وجود دارد.
رشد اقتصادی پیشران توسعه است. نرخهای رشد GDP و سرانه رشد تولید ناخالص داخلی در آسیا سرگیجهآور و بسیار بالاتر از هرجای دیگر در جهان بوده است. رشد سرمایهگذاری و نرخهای پسانداز در ترکیب با گسترش آموزش، فاکتورهایی اساسی بودند. رشد از صنعتی شدن سریع مشتق گرفته شده که اغلب به وسیله توسعه صادرات و با تغییرات در ترکیب تولید و استخدام حاصل شده است. اینها توسط سیاستهای اقتصادی هماهنگ، حمایت شده بود، حتی سیاستهای اقتصادی نامتعارف در هر جا و هر زمان که ضروری بود.افزایش درآمد سرانه شاخصهای اجتماعی توسعه همچون نرخهای باسوادی و امید به زندگی را دگرگون کرد. همچنین یک کاهش عظیم در فقر مطلق رخ داد. اما با وجود رشد بینظیر، مقیاس فقرمطلقی که همچنان پابرجاست، به همان اندازه کاهش شدید فقر بین سالهای ۱۹۸۴ و ۲۰۱۲ قابلتوجه است.
ارسال نظر