بازارچه بهجتآباد
بهجتآباد
روایته که اینجا برای طبقه اجتماعی از ما بهترونه و همه چیز خیلی گرونه و باید تا جایی که ممکنه از ورود به اونجا اجتناب کرد! یه روز گفتم حالا بازدید که میشه کرد؟ حرف از چند سال پیشهها. خلاصه رفتم و نزدیکش شدم بوی زیبای ماهی دماغ عزیزم رو نوازش کرد و گفت خوش اومدی! توی این بازارچه چندتا سوپر مارکت، چندتا پروتئینفروشی و چندتا میوهفروشی داره. سوپرها اکثر چیزاشون خارجیه و چیز میزاش کلی باکلاسه! از همون سر و ظاهرش پیداست والله! هر بیسکویت و چیزمیزای خارجی و کلا نایاب خواستید یحتمل اینجا هست؛ خاطره آشنایی من هم با اینجا اینطوری بود که مادرم جراحی کرده بود و یه روز بهم گفت دلم آناناس میخواد! آقا تهران رو گشتم پیدا نمیشد؛ یه شیر پاک خوردهای بهم گفت برو بازارچه بهجتآباد، اونجا بود که بود نبود دیگه نگرد! آب پاکی ریخت رو دستم و رفتم و یادم نمیآد که بود و خریدم یا نبود و بیخیال گشتن شدم. نکته مهم اینه که اینطوری با اینجا آشنا شدم. چیزاش خیلی هم گرون نیست دیگه! البته که با ترهبار فرق داره اما خب اکثرا خارجی بودن باعث گرونیه. کیفیت موادش هم خوبه و اینجا ماهی سالمون و میگوی خوب خریدم و راضی بودم. فقط هشدار بدم بهتون که سمت راست بازار آخرین سوپر که ته بازارچه است بسیار بیانصافه و به قیافهات نگاه میکنه قیمت میده بعد که بفهمه چیزی بارته میگه بدید قیمت رو چک کنم و بعد میآره پایین! جالب اینه در این حالت هم باز از بقیه جاهای حتی همون بازارچه هم گرونتره! فکر میکنه زرنگه اما دیگه نمیدونه که ملت هم عقل دارن و اسمش به این کار در رفته! خجالت هم خوب چیزیه. بالاخره اگر میوه خاص و هر چیز اعلایی خواستید اینجا رو سر بزنید و بدونید به مراد دلتون میرسید.
ارسال نظر