واکسن پیشگیری از بحران

مقیاس هزینه‌های بحران بانکی برای بسیاری از کشورهای قدرتمند دیگر مانند آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به حدی بود که اثر آن تا سال‌ها بر بدنه اقتصاد این کشورها بر جا ماند. البته بحران بانکی تنها به اقتصادهای تنومند حمله‌ور نشده و ردپای آن در بسیاری از کشورهای در حال توسعه نیز قابل مشاهده است. ایران به‌عنوان کشوری که درخصوص تامین مالی متکی به بخش بانکی است و به‌عنوان یک اقتصاد بانک‌محور شناخته می‌شود در دهه‌های اخیر بارها در معرض بحران بانکی قرار گرفته است. البته در پی این بحران‌ها، سیاست‌گذاران بارها تصمیم به مدیریت بحران گرفته‌اند اما این تصمیم به حوزه عمل نرسیده و اقتصاد ایران همواره در معرض التهابات بانکی بوده است. در دوسال گذشته به واسطه ظهور موسسات مالی غیرمجاز آژیر خطر بحران بانکی به صدا درآمده و بسیاری از اقتصاددانان از این بحران به‌عنوان یکی از خطرناک‌ترین ابرچالش‌های اقتصاد ایران یاد می‌کنند. در ماه‌های اخیر زمزمه بحران بانکی در حالی شنیده شده که اقتصاد ایران بحران‌های موازی دیگری به ویژه بحران ارزی را تجربه می‌کند. هجوم بحران بانکی به اقتصاد ایران در عصر مدرن این سوال را ایجاد کرده که آیا تجربه‌های متعدد بحران بانکی جهانی نسخه «پیشگیرانه» موثر را معرفی نکرده که کشورهایی مانند ایران با دنبال کردن این نسخه‌های پیشگیرانه بتوانند اقتصاد خود را در مقابله با این بحران‌ها واکسینه کنند؟

 

بررسی توزیع زمانی بحران‌های بانکی نشان می‌دهد این بحران‌ها سه مرحله زمانی را تجربه کرده‌اند. در مرحله اول که از ابتدای دهه ۷۰ میلادی شروع شد، بحران بانکی با سرعت ملایم به اقتصاد جهانی حمله‌ور شد. در ابتدای دهه ۹۰ تعداد بحران‌های بانکی افزایش یافت و در سال ۱۹۹۵ با تجربه ۱۳ بحران سیستماتیک به اوج رسید. در مرحله سوم که با پایان بحران بانکی ۲۰۰۸ آغاز شد، دوباره تعداد بحران‌های بانکی کاهش یافت و به سمت صفر متمایل شد. این روند نشان می‌دهد که اقتصاد جهانی هر دو نسخه «پیشگیری» و «درمان» بحران بانکی را در بحبوحه بحران‌های دهه ۹۰ تا سال ۲۰۰۸، کشف و معرفی کرده است. شاید مهم‌ترین نسخه پیشگیرانه‌ای که در دل بحران‌های بانکی به اقتصاد جهانی معرفی شده، نسخه «حل و فصل یا Resolution» باشد که در قالب آن کشورها سیستم بانکی خود را قبل از اینکه به مرحله بحران برسند واکسینه می‌کنند. در این رویکرد، بانک‌های مختلف بر اساس درجه سلامت به خوشه‌های مختلف تقسیم‌بندی می‌شوند و برای هر خوشه تصمیم‌های متناسب گرفته می‌شود. این رفتار متناسب با وضعیت بانک‌ها، موسسات مالی در معرض ورشکستگی را از دایره فعالیت‌های مالی خارج می‌کند و از شیوع بحران بانکی پیشگیری می‌کند. بنابراین سوال قابل طرح این است که آیا در عصری که اقتصاد جهانی نسخه پیشگیرانه موثر بحران بانکی را کشف کرده، رسوخ بحران بانکی ماهیتا قابل توجیه است؟ اگر نه، چرا هنوز سیاست‌گذار در دو سال گذشته واکنش مناسب برای مدیریت بحران بانکی نشان نداده است؟