ترجمه امروزی رمانی بزرگ
شما هر چه به انتهای کتاب نزدیکتر میشوید، نویسنده و نثر او را بهتر میشناسید و به نکتههایی میرسید که ممکن است در فصل اول به آن نرسیده باشید. این پروسهای است که من در همه رمانها طی میکنم. ترجمه فصل اول و دوم از نظر من ناتمام است تا رمان به پایان برسد. در «گتسبی بزرگ» من همان فصل اول را بهصورت خام ترجمه کردم، به شکلی که فقط انجام وظیفه کرده باشم. بعدها متوجه شدم که مترجمان دیگر این کار را نکردهاند. ظاهرا تنها یک نفر به غیر از من این کار را کرده بود. شاید آنها هم همین محدودیتها را احساس کرده بودند که نکردند، و اگر داستان کوتاه بود انجام میدادند. آن پروژه البته به جایی نرسید، ولی من خیلی درگیر شده بودم. روی برونتهها کار میکردم اما «گتسبی بزرگ» هم مدتها روی میز من بود و به نوعی دغدغهام شده بود و نقدهای ادبی و کتابهای آکادمیک بسیاری هم دربارهاش خواندم. میدانید که کتابی است که به انواع نقدها راه میدهد. بعد دیدم من حجم زیادی مطلب درباره این رمان کوچک خواندهام. دنبال فرجهای چندماهه میگشتم که بتوانم این رمان را بهثمر برسانم و در اولین فرصت پیشآمده هم این کار را کردم. هفت ترجمه از این کتاب در بازار وجود دارد. از ترجمه آقای کریم امامی هم سه نسخه موجود است. یکی ترجمهای که انتشارات امیرکبیر در دهه ۴۰ چاپ کرده است. یکی ترجمهای که آقای کریم امامی مقدمه جدیدی روی آن نوشته و توضیح داده کجاها را دست برده و در دهه ۷۰ انتشارات نیلوفر آن را چاپ کرد، و دیگری نسخهای که انتشارات علمیفرهنگی که خود را وارث تشکیلات امیرکبیر میدانست چاپ کرده است. من غیر از این، باقی ترجمههای موجود «گتسبی بزرگ» را هم بررسی کردم و واو به واو ترجمه خودم را با این کتابها مقایسه کردم و جاهایی هم که اختلاف معنا وجود داشت، با منبع اصلی چک کردم. پروژه سنگینی بود برای من و نزدیک به هشت ماه از وقتم را گرفت تا متن غربال شد و از صافیهای بسیاری گذشت.
ارسال نظر