داستان فرار زنی با چتر

با این حال اعتراف می‌کنم همه چیز از یک عکس شروع شد، زنی با چتری در دست دارد فرار می‌کند. چرا فرار می‌کند؟ کجا می‌رود؟ آدم‌های آن روستا هر کدام از زاویه خود با حقیقت مواجه می‌شوند. مدیر مدرسه «یه وا» را خطرناک می‌پندارد و برخی برای او احترام قائلند. این زاویه‌دیدها جزو جذابیت‌های داستان بود. با این حال من قصد نداشتم درس اخلاق بدهم، بلکه می‌خواستم قصه‌ای تعریف کنم و موقعیتی باور پذیر ایجاد کنم. اکران این فیلم بازخوردهای خوب و دور از انتظار داشت، اما طبعا نقدهایی هم شد. برخی انتظار داشتند فیلم نسبت به جنگ موضع‌گیری داشته باشد؛ در حالی که فیلم ضد جنگ بود. اگر «یه وا» را دوباره می‌ساختم صحنه‌هایی را که امکان فیلمبرداری‌اش مهیا نشد، می‌گرفتم. صحنه عروسی را که هم اکنون در فیلم هست حذف می‌کردم و عروسی پرنشاط فیلم‌نامه را می‌گرفتم؛ چون در فیلم خیلی تراژدی داریم؛ اما طنز فیلم کم است.