کشورهای موفق هم تسلیم بارشهای سیلابی میشوند؟
پس از سیل چه کنیم؟
گفتوگو با علی بیتاللهی درباره ریشه مزمن آسیبپذیری ایران در حوادث طبیعی
گزارش حقیقتیاب از زیرپوست اولین سیلاب نوروزی (استان گلستان) و اخبار سیل در استانهای دیگر، از دو سوءمدیریت در آستانه بارشهای شدید در این دولت و دو بیتدبیری در حوزه پیشگیری از سیل طی سنوات گذشته حکایت دارد. این گزارش به صراحت تاکید میکند سازمان هواشناسی حداقل یک روز قبل، وقوع بارش گسترده را هشدار داده بود، بنابراین تخلیه اضطراری مناطق جمعیتی در مسیر سیل و کاهش سریع ذخایر سدها دو اقدام فوری بود که میتوانست قبل یا همزمان با باران گسترده، توسط مدیریت بحران انجام بگیرد. در حوزه پیشگیری نیز از لایروبی رودخانهها و حفظ حریم مسیرهای آبی از ساخت و ساز در سالهای اخیر غفلت شد. به نظر شما سهم دولت در ویرانیهای سیل هفتههای اخیر چقدر است و آیا نسبت دادن ۱۰۰ درصدی حوادث آبی اخیر به «رخداد طبیعی»، نوعی منحرفسازی افکار عمومی میتواند باشد یا مبنای کارشناسی دارد؟
در پاسخ به بخش اول پرسش شما، باید توضیح بدهم که هشدارهای هواشناسی به آنصورت که ابعاد بحران پیشرو در اثر بارندگی را معین کند، نیست. محدوده فضایی و مکانی دربر گیرنده کار هواشناسی، ناحیهای است و در پیشبینیهای اعلام شده به نواحی وسیعی اشاره میشود که در برگیرنده چندین و چند مرکز جمعیتی بزرگ و کوچک هستند. بهعنوان مثال در گستره استان گلستان، یا دامنههای شمالی البرز که مشرف به نقاط قرارگیری مراکز جمعیتی عمده استان گلستان است بیش از ۲۰ شهر استان و چند و چند آبادی را در بر میگیرد که محدوده مکانی هشدار بارندگیهای شدید بوده و انجام عملیات تخلیه اضطراری امری غیراجرایی است. باید این نکته را نیز روشن کرد که در روز ۲۵ اسفندماه که در جلسهای در استانداری گلستان، مسوول هواشناسی منطقه هشدار لازم را میدهد، صحبت از بارش ۱۰۰ میلیمتر و مقادیری در این حدود بوده که البته همین حد از پیشبینیها بسیار مهم و قابلتوجه است. مسلم است که برای پیشبینیهای خیلی دقیقتر و با قدرت تفکیک مکانی بیشتر، ضرورت دارد تجهیزات سازمان هواشناسی بهروز و تکمیل شود. همینجا نیز یادآوری کنیم که بسیاری از موارد مدلهای هواشناسی مورد استفاده در «پیشبینیهای چند روزه» نیز بر اساس مدلهای کشورهای پیشرفته است و برای اینکه سازمان هواشناسی بتواند چنین مدلهایی را ارائه دهد، نیاز به خیلی از امکانات و تجهیزات دارد که باید بهتدریج تهیه و تکمیل شود.
بارندگی در ایستگاه توسکاچال مینودشت در نزدیکی گنبدکاووس، ۳۸۲ میلی متر در ظرف مدت ۴ روزه بوده که عمده بارش آن هم در ۲۹ اسفند بهوقوع میپیوندد. پیشبینی این مقدار از بارندگی بهطور خاص برای این نقطه از استان گلستان بههیچوجه در پیشبینی هواشناسی مقدور نیست، در حالیکه با نصب سامانه هشدار میدانی سیل، تا چند دقیقه و حتی چند ساعت قبل، میتوان امر هشدار یا حتی تخلیه اضطراری را انجام داد. بنابراین بنده واژه بیتدبیری را در امر تخلیه اضطراری مناطق مسکونی استان گلستان براساس پیشبینی سازمان هواشناسی نمیپذیرم، اما قصور مزمن و ریشهدار در زمینه اقدامات پیشگیرانه و تمهیداتی مانند راهاندازی سامانههای هشدار را بهطور وضوح در عملکردهای کلیت سیستم، از دولتهای پیشین تا الان که عمدتا هم بهدلیل جدی نگرفتن ریسکها تا لحظه وقوع رخداد است، میبینم و متاسفانه و ظاهرا این جزئی از سرشت رفتاری ما شده است تا خطری بهوقوع نپیوسته، مواردی را که کنشگران علمی و مراکز تحقیقاتی در این زمینهها اعلام میکنند و هشدار میدهند جدی نمیگیریم. به تجربه برای من ثابت شده است که این موارد در درگیریها و مشغلههای بسیار زیاد کاری مسوولان تصمیمگیر هشدارهای مراکز تحقیقاتی معمولا دچار استحاله شده و کم کم به بوته فراموشی سپرده میشوند تا رخداد فاجعهباری رخ دهد و آن موقع به صرافت میافتیم ای کاش چنین میکردیم و چنان، حتی همین ایکاشها هم بعد از گذشت چند روز از رخداد بحران، دوباره کمرنگتر و کماثرتر میشود. علت امر در نوع نگرش گسسته ما به امر توسعه پایدار یا عدم نگرش صحیح پایدار به اقدامات کاهش ریسک و اقدامات پیشگیرانه است. تصور اینکه در ماجرای سیل اخیر، چند هزار میلیارد تومان خسارت به کشور آنهم در این شرایط مالی، تحمیل شد، دل همه ما را به درد میآورد، در حالیکه اقدامات پیشگیرانه بهمراتب اقدامات کمهزینهتری هستند.
لایروبی رودخانهها، کاملا در همان قالب اقدامات پیشگیرانه معنی مهمی پیدا میکند. طبق اطلاعات ما، از ۱۷۰۰ کیلومتر طول رودخانههایی که در استان گلستان نیاز به لایروبی دارند، تنها۲۰۰ کیلومتر آن در نقاط مختلف استان بهصورت پراکنده لایروبی شده است که بهدلیل کمبودهای مالی طی چند سال اخیر این کار انجام نشده یا جدیت لازم در پرداختن به این امور نبوده است. استدلال این است که با بودجههای محدود موجود، و بر اساس اولویت بندیهای انجام یافته واقعا نتوانستیم لایروبیها را بهطور کامل انجام دهیم. این استدلال درست! اما الان خسارات و تلفات و حجم هنگفت این آسیبها را چه کسی و از کدام بودجه باید پرداخت کرد؟ واضح است که باید یک مدیریت بسیار جدی و سختگیر و کوشا و پیگیر در راس مدیریت بحران کشور باشد که این موارد را دیکته کند و از دستگاهها بیلان کار بگیرد، چیزی که متاسفانه مشاهده نمیکنیم. رخداد طبیعی، از آن نظر که خصوصیات طبیعت سرزمین ما رخداد تعدادی از پدیدهها را محتمل کرده امر جدایی است، اما این حجم و دامنه آسیبپذیریها در مقابل مخاطرات طبیعی، به هیچوجه قابل توجیه نیست و نسبت دادن ۱۰۰ درصد سناریوهای رخداده به رخداد طبیعی، نوعی فرافکنی است.
تا پیش از سیلهای زنجیرهای هفتههای اخیر، بیشترین دلهره عمومی از حوادث طبیعی، در بحران «زلزله» خلاصه میشد. اما با نشر گسترده تصاویر و گزارشهای هولناک مربوط به سیلابهای نوروزی در حداقل ۴ استان به شکل حاد و یازده استان به شکل نه چندان شدید، درجه حساسیت مردم مناطق مختلف کشور به «موضوعات آبی همچون بارش، مدیریت روانآبها و احتمالات مربوط به سیل» افزایش پیدا کرده است. این موضوع (مطالبه عمومی برای کاهش ریسک سیل) تا چه حد میتواند بر احساس مسوولیت دستگاههای مرتبط از بابت انجام اقدامات پیشگیرانه، موثر باشد؟
سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ دو سال رخداد زمینلرزههای متعدد و دلهره آور برای کشور بود که در راس آن زلزله کرمانشاه بود با آن حجم تخریب و خسارتی که به بار آورد. در کنار آن و در سال ۹۶ از زلزله ملارد با بزرگی ۲/ ۵ که حدود ۲۰ میلیون نفر از سکنه اطراف خود را ترساند نیز باید نام ببریم که موضوع زلزله را تا پایان سال ۱۳۹۷ موضوع روز از نظر مخاطرات طبیعی کرده بود. در واپسین روزهای سال ۱۳۹۷، یعنی روز ۲۸ و ۲۹ بارندگیهای بییسابقه و شدید گلستان بهویژه در محدوده مینودشت، گنبد و ارتفاعات جنوبی استان، منجر به رخداد سیل از روز ۲۹ اسفند شد که ادامه آن روزهای آغازین سال نو را نیز در برگرفت که البته هنوز هم ادامه دارد. در ادامه سیل شیراز با ۱۹ نفر کشته که واقعا سیل خاصی بود و ما گزارش خاصی را هم پیرامون سیل دروازه قرآن شهر شیراز در روز پنجم فروردین ۱۳۹۸ تدوین کردیم که تمایل دارم در وقت دیگر بهطور خاص روی این موضوع صحبت شود. در ادامه با پایداری توده پرقدرت بارانزا، بهویژه در مناطق غربی و جنوب غربی، استانهای لرستان و خوزستان بهطور ویژه درگیر سیل شدند، شهرها و تعداد زیادی از آبادیهای این دو استان و نیز استانهای دیگر کشور، دچار خسارت، آبگرفتگی و آسیبهای متعدد شدند، صحنههای ناراحتکننده بیشماری را مشاهده کردیم و ایام عید سال نو بر کام ملت ایران تلخ شد. از نظر ماهیت مخاطرات زمینشناختی و هیدرولوژیکی، زلزله در کشور ما از نظر تلفات جانی بهمراتب بیشتر تلفات دارد اما، خسارتهای اقتصادی سیل طبق آمارهای سازمانهای بینالمللی، بالاتر و در ابعاد وسیعتری است. این امر باید بر احساس مسوولیت نهادهای مختلف مسوول در انجام بهویژه اقدامات پیشگیرانه خیلی موثر باشد. باید اقرار کنیم که کشور توان مالی لازم در پرداخت یا تامین فوری خسارتهای عمیق و ریشه دار ناشی از رخداد سیلهای وسیع و گسترده با درآمدها و هزینههای موجود خود را ندارد. اما اقدامات پیشگیرانه نظیر علم پزشکی که میگویند «پیشگیری راحتتر از درمان است» در مدیریت بحران حوادث طبیعی نیز واقعا، کمهزینهتر و اجراییتر است. از طرفی اثرات روحی و روانی رخداد مخاطرات به حدی است که تلفات جانی آنها را واقعا نمیتوان با پرداخت خسارت جبران کرد بنابراین و چه بهتر که با نهادینه کردن اقدامات پیشگیرانه، از بروز بحران جلوگیری کنیم و این مسوولیت سنگین و مستمری است که انتظار داریم از بالاترین مقامات حکومتی تا همه کارشناسان و مهندسان و عوامل ذیربط آن را جدی بگیرند.
سادهترین اقدام پیشگیرانه برای مقاومسازی شهرها در برابر سیل، نصب سامانه هشدار سیلاب در یک محدوده جمعیتی مستعد بارشهای طولانیمدت است. شما در گزارش حقیقتیاب خود درباره سیل گلستان اشاره کردید حتی مردمان کشورهای کمبضاعت هم از چنین سامانهای برخوردار هستند. چه مسالهای وجود دارد که ما هنوز از مزایای راهاندازی چنین سامانهای دستکم در استانهای مستعد بارش محروم هستیم؟ اعتبار نیست یا در حوزه مدیریت درک اهمیت چنین سامانههایی وجود ندارد؟
بودجههای ما برای تامین اعتبار راهاندازی چنین سامانههایی، جوابگو هستند. این سامانهها کم هزینه و به مراتب کارآ هستند. این سامانهها از وقوع سیل جلوگیری نمیکنند ولی از چند دقیقه قبل، هشدار واقعی را برای یک مسیر و موقعیت خاص میدهند که سیل در این ابعاد و در این حجم بهزودی به آن مکان خاص خواهد رسید و ضرورت دارد تا اقدامات لازمه انجام شود، مانند تخلیه اضطراری. این سامانههای کم هزینه هم در کشور راهاندازی نشده است، دلیل آن بیشتر محور دوم سوال شماست، ما از بحران کمتوجهی و اهمیت قائل نشدن برای اقدامات پیشگیرانه در مدیریت کشور، بهعنوان یکی از رکنهای اساسی توسعه پایدار و تابآوری جامعه خود در رنج هستیم. چون اولویت اول ما در زمانهایی که خطری رخ نداده و اوضاع امن و امان است، چیز دیگری است، در تخصیص اعتبار به این قبیل اقدامات پیشگیرانه، غفلت میکنیم. من اگر جای رئیس سازمان برنامه و بودجه بودم، تصمیم میگرفتم که درصدی از اعتبارات دستگاهها را برای اقدامات پیشگیرانه در مقابل سیل و زلزله و فرونشست زمین و... تخصیص دهم و از آنها بیلان کار بخواهم. بهنظرم راهاندازی سامانه هشداری که در کشورهای بسیار فقیر آسیای جنوب شرقی هم وجود دارد، امر بسیار سهل و آسانی است، اما، نهادینه کردن تفکر مدیریت ریسک، اقدامات پیشگیرانه و ارتقای تابآوری در کشور از دیرباز امر سخت و مشکلی بوده و نیاز به همت والایی دارد که امید است با فرهنگسازیهای رسانههایی مانند روزنامه وزین «دنیای اقتصاد» میسر شود.
در توجیه کمکاریها برای تسکین درد و رنج سیلزدگان، برخی مسوولان به کرات به حوادث مشابه در کشورهای پیشرفته و تسلیم دولتها در برابر آن اشاره کردهاند. شما مطالعهای درباره تجربه یا الگوی موفق کشورهای سیلخیز انجام دادهاید؟ آیا در واقعیت هم نمیشود هیچ تدبیری برای افزایش تابآوری شهرها و روستاها در برابر سیل صورت داد؟
بنده به دور از هرگونه روحیه مجیزگویی، باید عرض کنم که عملکرد نهادهای مختلف در امداد و کمک و جلوگیری از بروز حوادث بزرگتر در ماجرای سیل اخیر را قابل تقدیر میدانم. شاهد و ناظر ایثارگریهای نیروهای هلال احمر، آن هم در ایام تحویل سال نو و روزهای تعطیلی عید امسال بودیم. شاهد جانفشانی بچههای راهداری استانهای درگیر سیل بودیم که با چه عزمی شبانه روز سعی کردند تا مسیر و جادههای مواصلاتی باز شود، شاهد حضور و فعالیت نیروهای نظامی بودیم که حضورشان تحت مدیریت واحد بحران در هر منطقهای واقعا گرهگشاست، شاهد فعالیت بیوقفه مدیریت بحران کشور، از وزیر محترم کشور، رئیس سازمان بحران، استانداران محترم استانها و نیروهای تحت امرشان بودیم، وزارت راه و شهرسازی، وزارت نیرو، وزارت کشاورزی و... اینها را باید قدر دانست و خسته نباشید گفت. انتقاد از کاستیها و کارهایی که باید انجام میشده و نشده، بهجای خود، ولی تلاش بیوقفهای که بنده خود شاهد و ناظر نزدیک آنها بودهام، اگر قدردانی نشود، بیانصافی است بهنظرم در مرحله مقابله عملکرد مدیریت کلی ما با توجه به امکانات و شرایط موجود در ماجرای سیلهای رخ داده قابل قبول بوده و جای قدردانی دارد؛ اما کاستی و قصور قابل ملاحظهای که آزارمان میدهد، همان اقداماتی است که قبل از بروز بحران باید انجام میشده و نشده است! جا دارد هر مسوولی در همین لحظات، با خود خلوت کند و از خود بپرسد، چه کار میتوانستم بکنم تا این بحران رخ ندهد و نکردم؟ این سوال اساسی ما باید باشد. اگر میخواهیم آثار زیانبار رخداد سیل را کاهش دهیم، باید قبل از وقوع حادثه باشد. اگر بیآبی در کشور منجر به بروز فرونشست زمین و خشکسالی میشود و طلب باران میکنیم، لابد باید بارش باران آن هم در این حجم که سطح دریاچه ارومیه را تا ۳۵ سانتی متر بالا میآورد، نعمت باشد، پس چرا بارش باران هم برای ما مشکلساز میشود؟ پاسخ در مدیریت و نوع مدیریتی است که باید در همه ارکان کشور در زمینه ریسکها و تابآوری انجام شود. ما تجربه مدیریت ریسک ۱۲ کشور پیشرفته دنیا را مطالعه و گردآوری کردهایم. این نوشتهها را بنده در کانال خودم هم برای مطالعه علاقهمندان قراردادم، در حلقه مدیریت بحران و ریسک این کشورها، نهادی به نام نهاد پایش و کنترل وجود دارد که در سیستم مدیریتی ما نیست، ما هم تصمیمات خوبی میگیریم، بخشنامهها و آییننامههای خوب، دستورات مناسب و... صادر میشود. اما در عمل، اجرایی نمیشوند، حتی مقام صادرکننده دستور نیز خیلی زود فراموش میکند چه تکالیفی برای انجام در چه بازه زمانی و برای کدام نهاد یا سازمان مسوول صادر کرده است. تجربه کشورهای پیشرفته در امر مدیریت بحران، داشتن هسته پایش و پیگیر در امر اجرای اقداماتی است که منجر به کاهش ریسک میشود و ما این مورد را در کشورمان کمتر میبینیم.
بحثهایی مطرح است درباره ورود به عصر ترسالی. اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد در این صورت باید منتظر تکرار حوادث مشابه در نقاط دیگر کشور بود؟
تکرار حوادثی نظیر بارندگیهای اخیر طبق منابع معتبر جهانی حداقل تا ۳ یا ۴ ماه آتی، محتمل است، برای فصلها و سالهای آتی هم نظر تعدادی از اقلیمشناسان همین است. اما از نظر بنده که در حیطه کاهش ریسک مخاطرات طبیعی در کشور، اندکی فعالیت دارم، دیدگاه باید این باشد که چه دوره ترسالی شروع شده باشد و چه نشده باشد باید از همین الان اقدامات پیشگیرانه را به جزئی از برنامههای جاری و جدی همه دستگاههای مرتبط تبدیل کرد. اطلاع دارم که در زمان احداث یکی از بزرگراهها در دورههای گذشته، شخصی که رشته و تخصصش چیز دیگری بود، گفته بود که دیگر ما به سیل اعتقادی نداریم و لازم نیست این تعداد دهانه پل در طراحی مسیرها و شریانهای جادهای داشته باشیم، دستورشان این بود که ۳۰ دستگاه پل از طراحیهای مسیر با هدف کاهش هزینهها حذف شود، بارندگیها آمد و آب در دو طرف جاده همانند دریاچهای ماند! چنین نگرشهایی از نظر بنده، هیچ جایگاه فنی و مهندسی ندارند. دیدگاه فنی این است که باید در تفکر خود، حتما وقوع حوادث مشابه را قطعی فرض کنیم و بر اساس آن طراحی کنیم. آیا کشته شدن ۱۹ نفر در سیل شیراز آن هم در اولین روزهای سال نو، وجدانمان را به درد نمیآورد که برای دبی سیلاب ۵۰ متر مکعبی چطور خط لوله عبور ۱۰ متر مکعبی طراحی شده است؟ و آیا وقت آن نرسیده که فکر کنیم حتما حوادث تکرار خواهند شد؟ بهعقیده اینجانب ما به حرکتهای ساده میبازیم. کار سادهای که به راحتی میتوانیم انجام دهیم، انجام نمیدهیم تا اوضاع و شرایط بحرانی و بغرنجتر و پیچیدهتر شود.
سیل از سر حداقل ۴ استان مهم کشور گذشت. در دوره «پساسیل»، چه تهدیداتی متوجه ساکنان این استانهاست؟ برای رفع این تهدیدات چه باید کرد؟ ظاهرا در دنیا همانطور که خانههای مخصوص اسکان زلزلهزدگان وجود دارد، برای اسکان پساز سیل نیز مدلهای فنی مشخص و ویژه وجود دارد.
در دوره پساسیل، احتمال دارد مشکلات متعددی دامنگیر مناطق سیل زده و مردم عزیز این مناطق شود که لازم است بهطور جدی در مورد آنها فکر شود. اولین و مهمترین مساله، بیماریهاست و بیماریهای واگیرداری که در اثر دوام رطوبت و گل و لای، زمینه را بر بروز و انتقال بیماریهای خاص فراهم میکند در این زمینه بهتر است که متخصصان ذیربط توضیحات جزئیتری با هدف آمادگی عمومی بدهند. موضوع بعدی گل و لای سیلاب در منازل و ساختمانهایی است که دچار آبگرفتگیهای ناشی از سیلاب شدهاند. این وضعیت امکان ادامه زندگی را در چنین مکانهایی منتفی میسازد و ممکن است مشکلات اجتماعی متعددی بهبار آورد. لازم است برنامه جامعی برای این امر تدوین شود.
اما نکته مهمی که از دیدگاه فنی اینجانب بسیار مهم است، احتمال نشست زمین، رانش زمین و روانگرایی در مناطقی است که بهطور درازمدت در معرض بارندگی و یا آبگرفتگی قرار گرفتهاند. جادهها و ابنیههای فنی آنها در معرض این خطر هستند، ساختمانهای شهری در مناطقی که دچار آبگرفتگی شدهاند در معرض چنین خطراتی هستند. مراکز جمعیتی در پای دامنههای ناپایدار، که احتمال رانش آنها در اثر اشباعشدگی ناشی از بارندگیهای طولانی چند مدت اخیر، افزایش یافته، در معرض چنین خطراتی در دوره پساسیل خواهند بود.
همچنین یک نکته را هم از دیدگاه مقاومت ساختمانها در برابر زلزله عرض کنم که ساختمانهای فاقد اسکلت، بنایی و خشت و گلی، در اثر آبگرفتگی و رطوبت مقاومت اولیه خود را نیز از دست میدهند و لازم است در بعد از سیلابها، امر بازبینیهای فنی ساختمانها در دستور کار قرار گیرد.
اسکان پس از سیل در دو دیدگاه دنبال میشود، اسکان موقت و اسکان دائم، اسکان موقت برای مراکز جمعیتی است که احتمال ادامه زندگی در محلهای قبلی و در ساختمانهای قبلی شان داده میشود، این امر با تخلیه گل و لای و در صورتی که سازههای مسکونی و زیر ساختها آسیبی ندیده باشند، مقدور خواهد بود. برای مدل اسکان موقت متاسفانه در کشور مدل مناسب انبوهسازی شدهای را هنوز نداریم و در تلاش بودیم که پس از زلزله کرمانشاه این امر را اجرایی کنیم که امید است با حمایتی که مسوولان میکنند این کار انجام شود. اسکان موقت فعلا در مناطق سیلزده بهصورت عمده شکل اسکان اضطراری و استفاده از چادر را دارد. در مناطق آسیبدیده جدی، باید در مورد اسکان دائم مردم فکر جدی شود، مکانیابی مراکز جمعیتی بازنگری و تا حد امکان از اسکان در پهنههای خطر و ساختوسازهای در حریم رودخانهها و بسترها جلوگیری بهعمل آید.
ارسال نظر