تکیه گاه فرهنگ
وقتی شما یک پژوهش را شروع میکنید، شکلی غیرحقیقی دارد. ابتدا هر آنچه را که راجع به تکیه دولت وجود دارد جمعآوری و تلخیص میکنید. اما وقتی که ما درباره بنایی صحبت میکنیم، باید به محل هم رجوع کنیم. در ورودی شمسالعماره در خیابان ناصری قدیم، با مغازههای خیابان مروی احاطه شده است که تا سر خیابان بازار میآیند و هیچ اثری از تکیه دولت نیست. پشت چلوکبابی جهان، راهی باریک است که به میدانچهای میرسد که تکیه دولت در آن قرار داشت. از طرف دیگر، بعد از کاخ گلستان، در خیابان ناصرخسرو، کوچهای به نام تکیه دولت است که به همان میدانچه میرسد. تمام این راهها و خود بنا، یک میدانچه را درست میکند. در تحقیق میدانی من این راهها را شناسایی و عکاسی کردم. اما راه سومی هم وجود داشته که الان وقتی وارد کاخ گلستان میشوید، آن را پیدا نمیکنید. از کوچه تکیه دولت، فقط مردان میتوانستند بروند. از کنار شمسالعماره، فقط زنها و از داخل کاخ؛ فقط شخص پادشاه.
در تحقیقات میدانی، عکسی پیدا کردم که از حوض گرفته شده است. انتهای حوض، دری پیداست که الان بسته شده است. ما دانهدانه، کاشیها را شمردیم تا محل در را پیدا کردیم.
همه آنچه که در دایرهالمعارف اسلامی، اسناد تعزیهشناسان، معماران و اهل موسیقی راجع به تکیه دولت آمده، در این کتاب هم استفاده شده است. در انتهای کتاب هم کارتپستالهایی از تکیه دولت میبینید که به کشورهای دیگر فرستاده میشده که نشان از اهمیت این بنا دارد. علاوه بر این، من اسناد فروش اموال تکیه دولت را پیدا کردم. این تحقیق روز به روز شکل میگرفت و اینطور نبود که ما از ابتدا بدانیم که به کجا میرویم. به همین دلیل شاید برای خوانندگان از جذابیت داستانی هم برخوردار باشد. تکیه دولت میکوشید تا تصویر تازهای از دوره قاجار ایجاد کند. این بنا، فقط جنبه معماری ندارد. بلکه در حوزه موسیقی و نمایش و به خاطر حضور مردم اهمیت دارد. تکیه دولت ۲ تا ۴ هزار نفر گنجایش داشته است. آوازهخوانهای تعزیه باید آنقدر صدای رسایی میداشتند که به گوش همه جمعیت برسد و همه را تحت تاثیر قرار دهند. در واقع با این بنا و اتفاقهای معطوف به آن، سعی داشتند تا تصویر تازهای از دوره قاجار ارائه دهند.
ارسال نظر