نگاه جامعه شناسانه تنهایی
پیشتر فیلمنامه « زنگ پشت بام» نوشته حامد قاسمی به دستم رسیده بود و آن را خوانده بودم. کار را دوست داشتم، اما شرایط تولید آن با شرایطی که من در نظر داشتم متمایز بود و به همین دلیل از حامد قاسمی خواستم با هم نگارش فیلمنامه جدیدی را آغاز کنیم که در نهایت با همفکری یکدیگر بعد از چند ماه کار متداوم، نسخه اولیه فیلمنامه «پاسیو» شکل گرفت. در مدت نگارش و تا پیش از آغاز فیلمبرداری، فیلمنامه چند بار بازنویسی شد و حتی در زمان فیلمبرداری نیز با توجه به حضور بازیگران، انتخاب لوکیشن و حتی لوازم صحنه روتوشهایم را همچنان در متن ادامه دادم تا به روایتی که مدنظرم بود نزدیک و نزدیکتر شوم. نگاهی زنانه و دغدغهمند باعث شد تا به سوژهای فکر کنم که درعین سادگی پیچیدگیهایی نیز داشته باشد. بر همین اساس به سراغ تنهایی رفتم. تنهایی البته با طعم عشق! رسالت سینما این است که اگر هنرمندی میخواهد دغدغههایش را با دیگران در میان بگذارد دغدغهها مشترک باشد و به نظرم تنهایی یکی از مهمترین و اساسیترین دغدغههای بشر شمرده میشودو عشق نیز به همین شکل. در زمان نگارش فیلمنامه هم سعیام بر این بود تا به ابعاد روانشناسی و جامعهشناسی موضوع دقیق باشم و شمایلی غیر از جامعهای که در آن زیست میکنیم در پاسیو دیده نشود. ضمن اینکه در روند تولید فیلم، با استفاده از تجربیات سالها فعالیت حرفهای در سینما، تلاش کردم تا با امکانات موجود، بهترین تصمیمات ممکن را برای فیلم بگیرم. از آنجا که سینما چند سالی است به دلایل مختلف در جذب سرمایه از بخش خصوصی دچار مشکل شده است و حمایتهای دولتی نیز شرایط خاصی دارد، بسیاری از فیلمسازان به سینمای مستقل روی آوردهاند که من هم تصمیم به آغاز مسیر فیلمسازی جدی خود با همین نوع از سینما گرفتم و فیلم را با سرمایه شخصی ساختهام.
ارسال نظر