آیا نجات یورو ممکن است؟
رهبران سیاسی در سراسر اتحادیه اروپا وارد حالت استیصال شدهاند: از یکسو شهروندان ناحیه خواستار بقا در اتحادیه هستند؛ اما از طرف دیگر میخواهند دوران ریاضت اقتصادی و بازگشت رفاه را تجربه کنند. تا زمانی که آلمان به آنها میگوید که نمیتوانند هر دو را در کنار یکدیگر داشته باشند، تنها یک نتیجه وجود خواهد داشت: درد بیشتر، رنج بیشتر، بیکاری بیشتر و حتی رشد اقتصادی کندتر. یورو ممکن است درحال ورود به یک بحران دیگر باشد. ایتالیا، سومین اقتصاد بزرگ منطقه یورو، انتخاب خود را اعلام کرده است. آنها در بهترین حالت بهعنوان یک دولت «اروپاگریز» شناخته خواهند شد. البته این انتخاب کسی را نباید متعجب کند. کنار کشیدن ایتالیا یکی دیگر از قسمتهای قابل پیشبینی (و حتی پیشبینی شده) در سناریوی بلندمدت ارز اتحادیه اروپا است. از آنجا که یورو طراحی و پشتوانه علمی ضعیفی دارد که در آن، قدرت غالب آلمانها، مانع از انجام اصلاحات لازم میشود و حتی با اصرار بر سیاستهایی که مشکلات اساسی را تشدید میکند، این ضعف را روبه رشد نشان میدهد.
مشکل اساسی یورو، نامشخص بودن نحوه اصلاح ناپیوستگیهای نرخ ارز است؛ مانند نوساناتی که هماکنون از تحولات ایتالیا ناشی شدهاند. پاسخ آلمان به نوسانات انتقال بار مسوولیت بر دوش کشورهای ضعیفتری است که در حال حاضر از بیکاری بالا و نرخ رشد اقتصادی پایین رنج میبرند. ما میدانیم که این امر موجب درد بیشتر، رنج بیشتر، بیکاری بیشتر و حتی رشد اقتصادی کندتر خواهد شد. حتی اگر رشد اقتصادی اتحادیه بهبود یابد، تولید ناخالص داخلی هرگز به سطحی که با استراتژی مناسب میتوانست بهدست بیاورد نخواهد رسید. اما چاره کار چیست؟ جایگزین این است که بار مسوولیت بیشتر بر دوش کشورهای قویتر، با دستمزدهای بالاتر و تقاضای بیشتر بیفتد و با برنامههای سرمایهگذاری دولتی به تدریج ناحیه تقویت شود. آلمان و کشورهای شمال اروپا قادر خواهند بود از فروپاشی یورو اجتناب کنند. آنها باید انعطاف بیشتر و حس انساندوستی بیشتری از خود نشان دهند؛ اما با توجه به سابقه این کشورها و کنشهای اخیر آنها نسبت به وضعیف فعلی، من در نقشه نجات روی آنها حسابی باز نمیکنم.
ارسال نظر