بودها و نمودها در عصر شبکهای
آنطور که گوستاو لوبون معتقد بود در بسیج عمومی افکار عمومی حول یک موضوع، ما با مطالبات کور و کمتر منطقی مواجهیم. لوبون با مطالعات پیوسته نشان داد که هدفی که در توده یک جامعه دنبال میشود، با آمال و منطق تکتک افراد آن توده یکی نیست و حتی گاهی در تضاد است. در همین راستا واکنشهای مصرفکنندگان/ کاربران شبکههای اجتماعی به یک پدیده یا رویداد، بیش از آنکه به «ماهیت» یک پدیده یا رویداد مربوط باشد، به «نحوه بازنمایی» آن اتفاق مرتبط است. یعنی در مطالبات جمعی، نهتنها با «نمود»ی از یک «بود» واقعی مواجهیم؛ بلکه همان نمود هم در پس هیاهوی جمعی، شبیه بهمن رهاشده از قله، سمتوسویی کور پیدا میکند. اهمیت چنین مطالعات و تاملاتی از این جهت است که عادت کردهایم افشاگری در رسانه را مثبت تلقی کنیم. اما واقعیت این است که آن افشاگری که مضمون ذات رسانه است، معطوف به «پیامد» است: پیامدی مثبت و خیر برای کل جامعه در بازهای طولانیمدت از عمر آن جامعه. اما درحالحاضر هنگامی که رویدادی در سیبل توجه افکار عمومی قرار میگیرد، غالبا شکلی از اضطرار را برای مراجع قانونی ذیربط ترسیم میکند؛ اضطراری که به سهولت میتواند منطقی و انسانی نباشد. ما راهی نداریم جز اینکه با تکیه بر آموزههای سواد رسانهای، نسلهای آتی جامعه ایرانی را با این مهم آشنا کنیم که حیطههای حقوقی، منافع ملی، حریم خصوصی افراد و ...، جزو حوزههای حساسی است که برخی اشتراکگذاریها و به اصطلاح اطلاعرسانیها در آنها، از دایره اخلاق شهروندی دور است و این پروسه طولانیمدتی است که با همکاری سیاستگذاران عمومی کشور و تکتک افراد جامعه شکل میگیرد. پ.ن: این یادداشت، توجیه رفتارهایی نظیر برخورد نماینده خمینیشهر با رئیس اورژانس اجتماعی کشور نخواهد بود.
ارسال نظر