ضرورت تفکر سناریومحور در بازارهای مالی ایران
بورس در عصر نااطمینانیها
از سناریوسازی تا پیشبینی
سناریوسازی برخلاف پیشبینی تلاش نمیکند آینده را در قالب یک مسیر مشخص به تصویر بکشد، بلکه آینده را مجموعهای از مسیرهای ممکن در نظر میگیرد. این رویکرد بر پایه این فرض استوار است که در محیطهای پیچیده و پرابهام، عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بینالمللی بهگونهای درهمتنیدهاند که هیچ مدلی قادر نیست بهطور دقیق مسیر بعدی بازار را تعیین کند. اما در چنین فضایی میتوان چند آینده متفاوت و منطقی را تصویر کرد و برای هرکدام استراتژی مناسب داشت. در واقع، سناریوسازی نهتنها ابزار تحلیل، بلکه نوعی شیوه نگرش به آینده است؛ نگرشی که بهجای قطعیت، بر آمادگی تاکید میکند.
اهمیت این رویکرد در ایران بیش از بسیاری از اقتصادهای دیگر است. دلیل نخست، شدت وابستگی اقتصاد به سیاستهای دولت است. در ایران، تغییر یا جابهجایی تیمهای اقتصادی، تغییر اولویتهای دولت، ابلاغ یک بخشنامه یا حتی یک سخنرانی رسمی میتواند در کوتاهترین زمان ممکن مسیر بازار ارز، بورس، طلا یا مسکن را عوض کند. این درجه از سیاستپذیری باعث شده حتی تحلیلگران حرفهای برای پیشبینی آینده با چالشهای جدی مواجه باشند. تحولات سیاسی داخلی از تغییر رویکردهای کلان در سیاستگذاری گرفته تا وضعیت بودجه دولت چنان دامنهای از نتایج را ایجاد میکنند که تحلیل خطی و مبتنی بر یک فرض ثابت عملا ناکارآمد است. عامل مهم دوم، وضعیت پیچیده روابط خارجی و تحریمهاست. این متغیر که شاید مهمترین عامل بیرونی اثرگذار بر اقتصاد ایران باشد، بهطور همزمانبر نرخ ارز، صادرات، دسترسی نفتی، ورود سرمایه، هزینه تجارت و حتی انتظارات عمومی اثر دارد. از آنجا که مسیر سیاست خارجی در ایران اغلب همراه با عدمقطعیت است، فعالان بازار باید خود را برای حالتهای متفاوتی مانند بهبود روابط، تداوم وضعیت فعلی یا تشدید محدودیتها آماده کنند. تنوع پیامدهای اقتصادی هر یک از این مسیرها به حدی زیاد است که تمرکز بر یک مسیر واحد عملا ریسک تحلیل را بالا میبرد و احتمال خطا را تشدید میکند. عامل سوم، جایگاه محوری نرخ ارز در اقتصاد ایران است. نرخ ارز نهتنها یک متغیر اقتصادی، بلکه شاخص انتظارات تورمی یا نماد ثبات اقتصادی محسوب میشود.
در شرایطی که کوچکترین تحول سیاسی یا اقتصادی میتواند نرخ ارز را دستخوش نوسان کند، همه بازارهای دیگر از بورس گرفته تا مسکن و طلا تحت تاثیر مستقیم این متغیر قرار میگیرند. پیچیدگی رفتار ارز سبب میشود که هیچ پیشبینی واحدی نتواند مسیر آن را بهدرستی مشخص کند. بهخصوص آن که دولت و بانک مرکزی به طور ویژه در بازار ارز دخالت دارند. این در حالی است که سناریوسازی با نگاه چندجهتی امکان بررسی وضعیت بازار در حالتهای مختلف نرخ ارز را فراهم میکند و سرمایهگذار را برای پیامدهای هر مسیر آماده میسازد. چهارمین عامل، نوسانات شدید در نقدینگی و رفتار سرمایه است. در اقتصاد ایران جریان نقدینگی بهسرعت میان بازارها حرکت میکند و الگویی ثابت ندارد. دورههایی بوده که بورس مقصد اصلی نقدینگی شده و دورههایی دیگر که طلا، ارز یا مسکن مرکز توجه بودهاند. این جابهجایی سریع معمولا تحت تاثیر دو عامل شکل گرفته است. نخست تغییر انتظارات عمومی از آینده و دوم جهتگیری سیاسی مانند انتخابات و سایر موارد دیگر بوده است. این دو عامل آنچنان شدید و سریع تغییر میکنند که پیشبینی رفتار سرمایه بدون داشتن سناریوهای چندگانه بهراحتی میتواند سرمایهگذاران را دچار خطای تحلیلی کند.
سناریوسازی در میانه ریسکها
در چنین شرایط پر از نااطمینانی، سناریوسازی نه تنها یک ابزار اضافی نیست، بلکه یک الزام تحلیلی در بازار سرمایه ایران است. در این رویکرد، تحلیلگر ابتدا نیروهای محرک اصلی را شناسایی میکند؛ نیروهایی که در ایران شامل وضعیت سیاست خارجی، سیاستهای ارزی و پولی، قیمت جهانی نفت، کسری بودجه، سیاستهای یارانهای، وضعیت اجتماعی و اعتماد عمومی است. سپس عدمقطعیتهای حیاتی را جدا میکند؛ متغیرهایی که هم اهمیت دارند و هم رفتار آیندهشان کاملا نامعلوم است. این عدمقطعیتها معمولا درباره مسیر مذاکرات خارجی، سیاستگذاری ارزی دولت، نرخ بهره واقعی، دسترسی به منابع ارزی، و وضعیت تورم در سالهای آینده است. سپس تحلیلگر با ترکیب این نیروها، چند سناریوی منطقی طراحی میکند؛ سناریوهایی که هر یک به شکلی متفاوت بازارها را تحت تاثیر قرار میدهند. در ادامه، پیامدهای هر سناریو بر بازارهای مختلف بررسی میشود. برای مثال در سناریوی بهبود روابط خارجی، کاهش انتظارات تورمی، کاهش فشار بر نرخ ارز، رشد صنایع بانکی و حملونقل، و کاهش جذابیت بازارهای طلا و ارز محتمل است. در سناریوی تداوم وضع موجود، بازارها معمولا با نوسانات دورهای و حرکات رفتوبرگشتی مواجهاند و بخشهایی مانند صنایع ریالی و کالایی بهصورت چرخشی فعال میشوند. اما در سناریوی تشدید تنشها، نرخ ارز معمولا با جهش مواجه شده، بازارهای طلا و داراییهای فیزیکی صعودی میشوند و بورس نیز با فاصلهای کوتاه ابتدا واکنش منفی و سپس رشد صنایع صادراتمحور را تجربه میکند.
مزایای سناریوسازی
مزیت سناریوسازی در این است که سرمایهگذار دیگر محدود به یک تحلیل یگانه نیست. این تغییر نگاه، قدرت تصمیمگیری را بهطور چشمگیری افزایش میدهد. داشتن نقشه راه برای آیندههای مختلف باعث میشود واکنش به اخبار، هیجانی و شتابزده نباشد و سرمایهگذار با آرامش و بر اساس چارچوب فکری منسجم تصمیم بگیرد. از سوی دیگر، چنین رویکردی کمک میکند پرتفو بهجای آنکه تنها برای یک وضعیت مناسب باشد، به شکلی طراحی شود که در سناریوهای مختلف نیز تابآوری داشته باشد. این موضوع با اصول مارکوییتز برای تنوع بخشی همراستا است. تنوعبخشی بر اساس سناریوهای و احتمالات مختلف نه تنها موجب کاهش ریسک میشود، بلکه میتواند بازدهی بهتری را نیز نصیب سبد سرمایهگذاری کند. با وجود همه این مزایا، سناریوسازی در ایران هنوز بهطور گسترده مورد استفاده قرار نمیگیرد. یکی از دلایل این موضوع کمبود دادههای شفاف و بهروز است؛ تحلیلگری که نتواند به داده دقیق و منظم دسترسی داشته باشد،
در طراحی سناریوها با محدودیت مواجه میشود. دلیل دیگر، فرهنگ تحلیل در ایران است که در بسیاری موارد هنوز بر پیشبینیهای کوتاهمدت و واکنشهای لحظهای استوار است. همچنین بخشی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند بهجای آماده شدن برای چند آینده، تنها یک مسیر مطلوب را دنبال کنند؛ مسیری که معمولا با تمایلات ذهنی یا اخبار روز هماهنگ است با این حال، تجربه سالهای گذشته نشان داده که بازارهای ایران هر سال پیچیدهتر و کمتر قابل پیشبینی میشوند و همین مساله باعث شده توجه به سناریوسازی رو به افزایش باشد. امروز بسیاری از شرکتهای بزرگ و برخی نهادهای مالی از این روش در برنامهریزیهای خود استفاده میکنند و حتی سرمایهگذاران خرد نیز بهتدریج به این نتیجه رسیدهاند که اتکا به یک تحلیل واحد، ریسک بسیار بزرگی دارد. سناریوسازی جایگزین پیشبینی نمیشود، بلکه مکمل آن است. پیشبینی نشان میدهد چه مسیری محتملتر است، و سناریوسازی در نهایت به این پرسش پاسخ میدهد که اگر مسیر دیگر رخ داد چه باید کرد. این ترکیب، چارچوبی قدرتمند برای مواجهه با آینده ایجاد میکند؛ بهویژه در اقتصادی مانند ایران که ویژگی اصلی آن عدمقطعیت است.
در نهایت، آنچه ضرورت تفکر سناریومحور در ایران را برجسته میکند، نه تنها وضعیت اقتصادی، بلکه ترکیب پیچیدهای از سیاست، جامعه، روابط خارجی و انتظارات عمومی است. در چنین محیطی، آینده مشخصی وجود ندارد و تنها چیز قطعی این است که آینده ترکیبی از احتمالهاست. سناریوسازی کمک میکند این احتمالها بهجای آنکه تهدید باشند، به فرصت تبدیل شوند.