چگونه میتوان اثر ریسک سیستماتیک بر بازدهی پرتفوها را کاهش داد؟
لزوم توسعه ابزارهای نوین مالی
در دورههایی که سایه ریسکهای سیاسی و اقتصادی بر سر بازار سنگینی میکند، برخی از فعالان بازار معتقد هستند که عملکرد صندوقها در دوره رکود قابل قبول نبوده است و توسعه این ابزارها در زمانی که بازار سرمایه عمیق نیست، میتواند بحرانساز باشد. اما این اظهارات با واقعیت مطابقت ندارد، چرا که سرمایهای که در صندوقها جذب میشود، در نهایت به سمت سهمها هدایت خواهند شد. صندوقها، مطابق با ریسکپذیری سرمایهگذار، هدف و استراتژیای که در پی دارد، در طبقات مختلفی دستهبندی میشوند و کارنامه سبدها و صندوقهای سرمایهگذاری نشان داده است در روند نزولی بازار زیان کمتری نسبت به برخی از تکسهمها به ثبت رساندهاند. علاوهبر این، به دلیل تنوعی که در ابزارهای مالی وجود دارد، سرمایهگذار انتخابهای متنوعی برای هر دورهای در بازار دارد. به عنوان مثال در دورههای رکود، محصولات مالی با ریسک کم وجود دارد، در دورههایی که رونق بازارهای موازی مانند دلار و طلا بهتر از بازار سرمایه است، صندوقهای سپرده کالا که در شمش و سکه سرمایهگذاری کردهاند، طراحی شده است.
توسعه ابزارهای مالی به نفع همه است
رامین ربیعی، کارشناس ارشد بازار سرمایه: برخی از فعالان بازار سرمایه معتقد هستند که توسعه محصولات مالی در دوره رکود بورس، ممکن است بحرانساز باشد. من مخالف این اظهارات هستم، هرچقدر ابزارها، صندوقها و سبدهای سرمایهگذاری بیشتر و متنوعتر باشند به نفع بازار سرمایه است. بازار سرمایه کشور کوچک و سنتی است و مردم عادی در یک دوره وارد بازار سرمایه شدند و بعد از مدتی سرخورده و ناراضی از بازار خارج شدند، چرا که بسیاری از افراد به طور تخصصی سرمایهگذاری نکردند.
به عنوان مثال در سال ۹۹ بسیاری از مردم عادی، داراییهای اساسی خود را به فروش رساندند و بدون اطلاعات تخصصی در مورد شرکتها و صورتهای مالی آنان، در نمادهایی سرمایهگذاری کرده که تنها اسم آن را شنیده بودند و نمیدانستند که متغیرهای بنیادین آن نماد در چه وضعیتی قرار دارند. این امر باعث شد که آنها ضررهای سنگینی را تجربه کنند و دلزده شوند. به زعم بنده، هر چقدر که صندوقها و ابزارهای حرفهای ما بیشتر شود به نفع بازار سرمایه است و از تجربههای بد جلوگیری میکند.
یکی از نقدهایی که به ابزارهای مالی وجود دارد این است که برخی از صندوقها در سال ۹۹ فریب خوردند و در سهمهای گران سرمایهگذاری کردند و زیانده شدند. باید به سمتی رفت که گروههای مالی بزرگ و صندوقهای حرفهای، ریسکها را کنترل کنند تا مردم تجربه خیلی بدی در بازار سرمایه نداشته باشند. اگر این امر رخ دهد روند ورود پول حقیقی به بازار، در طی زمان رشد خواهد کرد و بازار سرمایه یکی از کلاسهای دارایی مردم خواهد شد و به نفع همه فعالان است. این امر به دست گروههای مالی قابل تحقق است. اگر بررسی شود، بسیاری از گروههای مالی تبلیغات زیادی روی محصولات خود میکنند تا بتوانند نظر مردم و سرمایهگذاران را جلب کنند و شرکتهای بورسی نمیتوانند این کار را انجام دهند.
بنابراین انتقاد کارشناسانی که میگویند توسعه ابزارهای مالی بحرانساز است، توجیهپذیر و قابل قبول نیست و تنها راه رشد بازار سرمایه ورود ابزارهای نوین، محصولات جدید و سبدهای سرمایهگذاری متنوع است. عملکرد سازمان بورس در این مدت قابلقبول بوده؛ اما یک نقد به این نهاد وجود دارد و آن هم این است که چرا گروههای مالی را که ظرفیت مدیریت و ارائه محصولات مالی بیشتر و متنوعتر دارند محدود میکند؟ من از استفاده و عرضه حداکثری صندوقهای سرمایهگذاری و افزایش سرمایهگذاری غیرمستقیم حمایت میکنم.
سرطان با مسکن قابلدرمان نیست
روز سهشنبه هفته گذشته جلسه شورای عالی بورس تشکیل شد و در این جلسه تصمیم گرفته شد تا سیستم بانکی از بازار سرمایه حمایت کند. این حمایتها مسکنهای کوتاهمدت خوبی برای بازار هستند و میتوانند در جلب اعتماد مردم کمککننده باشد. اما برای حل مشکلات بنیادین بورس، باید مساله سوددهی شرکتها را حل کرد، قیمتگذاری دستوری، بالا بودن سطح نرخ بهره و قوانین خلقالساعه از جمله مواردی است که سوددهی این شرکتها را تحتتاثیر قرار میدهد که اعتماد سرمایهگذاران به بورس را از بین میبرد. اعتماد مردم به بازار سرمایه با تصمیمات دولت و مجلس ارتباط دارد و در صورتی که سیاستها از اصول و نظم خاصی برخوردار باشند، اعتماد مردم به بورس افزایش مییابد. اولین جایی که سرمایه از آن خارج میشود، بازار سرمایه است چرا که شفافیت و نقدشوندگی بالایی دارد و این سرمایه وارد سفتهبازی مانند ثبتنام خودرو، خرید ملک و... میشود. علت هدایت سرمایه به این بازارها این است که دولت دست در جیب این بازارها نمیکند و سوددهی این بازارها از دخالت دولت مصون است. این مشکل بازار سرمایه باید به طور ریشهای حل شود.