هفت پیشنهاد مهم

ایمان رییسی copy

ایمان رئیسی، تحلیلگر بازار سرمایه درخصوص وضعیت بازار گفت: در شرایطی که نرخ نیما به‌صورت لاک‌پشتی در حال رشد است و نرخ بهره هم به همین شکل افت می‌کند، ‌‌‌‌‌‌‌بازار همچنان خالی از اعتماد و منتظر نتیجه انتخابات مانده‌است. از طرفی بحث درگیری کشورهای منطقه هم عامل مهمی است که اجازه وارد‌شدن پول‌های هوشمند را تا این لحظه نداده است.

وی ادامه‌داد: با دامنه‌نوسان محدود سهم‌های کوچک بازار در صف‌فروش قفل‌شده و قابلیت نقدشوندگی از آنها گرفته‌شده و نمادهای شاخص‌ساز حامی بازار و شاخص بودند. اگر واقع‌بینانه بخواهیم به بازار نگاه کنیم تا زمانی‌که مشکلاتی که در بیانیه «هفت پیشنهاد مهم و راهبردی» از سوی کانون سهامداران سهام عدالت، کانون نهادهای سرمایه‌گذاری ایران و کانون کارگزاران به نمایندگی از ۵۰‌میلیون سهامدار حقیقی و حدود ‌هزار نهاد مالی فعال در بازار سرمایه به رئیس‌جمهور آینده اعلام‌شد حل نشود، بازار تغییری نخواهد کرد.

رئیسی گفت: حذف قیمت‌گذاری دستوری، حذف شکاف قابل‌توجه نرخ ارز نیمایی و بازار آزاد، تناسب سیاست‌های پولی و مالی، مطالبات شرکت‌های بورسی از دولت، ثبات مقررات و رویه‌ها و جلب‌اعتماد سرمایه‌گذاران، رفع ناترازی انرژی و عدم‌مداخله دولت در مدیریت شرکت‌ها مهم‌ترین مسائلی هستند که برای بهبود وضعیت بازار سرمایه باید در راستای آن حرکت شود.

 

بورس نیازمند ثبات تصمیمات

سلمان نصیرزاده copy

سلمان نصیرزاده، تحلیلگر بازار سرمایه با اشاره به اینکه نگاه جدید در حوزه اقتصاد و سیاست بر بازار سرمایه تاثیرگذار است، گفت: اینکه انتظار تصمیمات سخت را در صورت حضور یک کاندیدای معتدل‌تر نداشته باشیم نگاه اشتباهی است، کشور چاره‌ای جز گرفتن تصمیمات سخت‌تر ندارد. بازار سرمایه چالش‌های متعددی را در آینده نه‌چندان دور از منظر تصمیمات سختی که در حوزه اقتصادی گرفته می‌شود و حتی می‌تواند سرمایه اجتماعی هم ایجاد کند، خواهد داشت و این چالش‌ها تا مقاطعی بازار سرمایه را درگیر می‌کند.

نصیرزاده بیان کرد: چیزی که بازار سرمایه در شرایط کنونی به آن خیلی نیاز دارد حداقل ثبات در تصمیماتی است که در حوزه اقتصاد گرفته می‌شود، برای مثال در این سه سال ‌به‌صورت خلق‌الساعه و دومینووار شاهد تصمیمات خلق‌الساعه‌ای بودیم که عطف‌بماسبق هم می‌شد و اینها بازار را درگیر می‌کرد، از حضور در بورس‌کالا تا تغییر متعدد نرخ خوراک، بحث پالایشی‌ها، صحبت‌های جدی در مورد خارج‌شدن بخشی از کالاهایی که در بورس‌کالاست مانند سیمان و فولاد و کمرنگ‌کردن بورس‌کالا مسائل بنیادی هستند که روی بازار اثر می‌گذارند و حتی صحبت‌کردن در مورد آن‌هم نااطمینانی و عدم‌اطمینان و افزایش مخاطره را ایجاد می‌کند.

این تحلیلگر افزود: بخشی از این مسائل را در سنوات قبل نیز داشتیم اما طی این سه سال‌ به شکل بسیار قابل‌توجه تصمیماتی که گرفته می‌شد برخلاف فضای اقتصادی بود، این در حالی است که اگر یک اقتصاد نسبتا پیش‌بینی‌پذیر داشته باشیم با وجود تمام مسائل و مشکلاتی که وجود دارد فضا مقداری برای بازار سرمایه راحت‌تر است و این بازار هم می‌تواند مقداری معتدل‌تر باشد. در مقطع فعلی در مورد خوش‌بینی صحبت می‌کنیم، یک تیم اقتصادی که امتحان خود را پس داده و نگاهش مقداری به اقتصاد بازتر باشد، خود می‌تواند چشم‌انداز را بهبود بخشد.

نصیرزاده گفت: چینش وزرا و تصمیماتی که گرفته می‌شود، می‌تواند سمت و سو  و جهت بازار را تعیین کند. در حال‌حاضر بازار سرمایه آینده را معامله می‌کند، آینده می‌تواند خوش‌بینانه یا بدبینانه باشد، اما با روی کار آمدن یک تیم معتدل‌تر دستکم شروع این نگاه می‌تواند با خوش‌بینی همراه باشد و بعد از آن با تدوین مقررات یا برداشتن چالش‌ها و افزایش چالش‌ها و سنگ‌اندازی‌هاست که فضا تغییر می‌کند. وی ادامه‌داد: اما در کوتاه‌مدت فرد منتخب اگر نگاه مشابه یا بسته‌تری داشته‌باشد، می‌تواند التهاب ایجاد کند و اگر نگاهی به اقتصاد باز داشته‌باشد و تیم اقتصادی آزمون پس‌داده‌ای سر کار بیاورد، می‌تواند فضای امیدوارکننده‌ای ایجاد کند، اما در هر حال همینطور که در این سه سال ‌دیدیم در یک روند این سیاست‌ها می‌توانند خود را به فضای اقتصادی تحمیل کنند؛ درحالی‌که این موضوع باید برعکس باشد.

 همان‌طور که دیدیم در این سه‌سال ‌تصمیمات متناقض و ضربه‌زننده بر اقتصاد باعث شد فضای اقتصادی با رکود و عدم‌پیش‌بینی‌پذیری مواجه باشد و بازار سرمایه هم متاسفانه برخلاف کشورهای توسعه‌یافته که در آن بازارهای مالی بر تصمیم‌سازی سیطره دارند از این تصمیمات تاثیر گرفت؛ این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته بازار مالی می‌تواند روی انتخاب یک ریاست‌جمهوری و تفکر اقتصادی تاثیرگذار باشد، اما بازار مالی در اقتصاد ما یک جایگاه حداقلی دارد و این سهم به 5‌درصد هم نمی‌رسد. این تحلیلگر گفت: نبود این جایگاه در تفکر حکمرانی اقتصادی موضوع کلان و مهم‌تری است. بازار مالی جایگاه خاصی در سیاستگذاری‌ها ندارد و افراد فعال در این بازارها خیلی قدرتی ندارند و نمی‌توانند بر روی سیاستگذاری‌ها اثرگذار باشند و نگاه سیاستگذار هم نسبت به اثرپذیری بازار مالی اولیه و ثانویه بسیار کم‌عمق و حداقلی است.

هر زمان بازار مالی بتواند اثرگذاری خود را در عرصه اقتصاد تقویت کند بازار سرمایه بسیار قوی خواهیم‌داشت؛ چه سیاست‌ها انقباضی و چه انبساطی باشد، چون اولویت تقویت بازار مالی است که می‌تواند به‌صورت مستقیم روی تولید و اقتصاد اثرگذار باشد. این نقص بزرگی است که ما در تمام دوره‌ها داشته‌ایم و نوسان داشته اما بازار سرمایه همواره بیشتر ابزاری برای رسیدن به مقصود بوده و باید به آن توجه شود.