خروج حقیقیها از بورس بررسی شد
سه ریسک بازار سهام
پروانه کبره : آنطور که شواهد نشان میدهد نمیتوان اظهارنظر دقیقی در مورد رویه آتی معاملات سهام داشت. از طرفی نگرانی از پایداری صفهای فروش در همه نمادهای بازار وجود دارد و از سوی دیگر ریسکهای حاکم بر بازار وضعیتی را به وجود آورده که هر لحظه امکان دارد بازار با احتمال بازگشت و خیز صعودی قیمتها روبهرو شود. طبیعتا در چنین شرایطی ریسک معاملات بالا رفته و معاملهگران نمیتوانند با چشمانداز مشخصی وارد تالار شیشهای شوند؛ به ویژه اینکه در ماههای اخیر اکثر سهامداران با استرس نزول مداوم شاخصها درگیر بودهاند. بر همین اساس هر آنچه سبب شود تا بورس متزلزل ظاهر شود، شرایط خروج پول را تسهیل میکند. البته این وضعیت مخصوص هفتهها و ماههای اخیر نیست. شاید بهجرات بتوان گفت که بعد از مرداد 99 بورس بهکرات در چنین وضعیتی قرار گرفته و در نهایت هم زیان سهامداران عمدتا خرد را رقم زده است.
تجربههای دورههای مشابه برای سهامداران در حالتی که روند بازار غیر قابل پیشبینی باشد، خود از عواملی است که بر ریسکهای بازار میافزاید. یکی از نکات قابلتامل در مورد بورس تهران این است که بازار مذکور درحالی با ریسکهای بزرگ و کوچک آمیخته شده که بیش از سه سال است از منطقه حباب قیمتی عبور کرده؛ این در حالی است که همه سناریوهای تعریفشده بورسی همچنان براساس تداوم نگرانی از اصلاح مجدد قیمت و صفوف سنگین فروش متمرکز شده است.
جنس متفاوت متغیرها
کارشناسان بازار سرمایه میگویند مهمترین دلیل عدم رشد قیمتی سهام بهرغم ارزندگی آنها،به عبور بورس از خط قرمزهای سرمایهگذاری بازمیگردد؛ وجه تفاوتی که این بازار را از سایر بازارها مجزا میکند. یکی از نکات مهم ورود پول به بازارهای مالی به اعتماد سرمایه برای ورود به بازارها بازمیگردد. با توجه به اینکه بورس مدتهای مدیدی است که با سلب اعتماد سرمایهگذاران درگیر است، این امر باعث شده سیگنال نااطمینانی به فعالان اقتصادی مخابره شود. در مورد دلایل این بیاعتمادی نیز بارها گزارشهای مفصلی نگاشته شده است، با این حال آنچه حائز اهمیت است این است که وضعیت مذکور تاکنون نتوانسته رو به بهبود رود. درواقع نه از حیث عاملان بیاعتمادی و نه از لحاظ تدابیر متولیان بورسی هیچگونه حرکت در راستای جلب اعتماد فعالان صورت نگرفته است.
حتی از ابتدای سال برخی از سیاستگذاریهای اقتصادی در جهت تخریب مضاعف اعتماد سرمایهگذار به بورس شکل گرفته است. به عنوان مثال قضیه تاریخ انتشار نامه نرخ خوراک پتروشیمیها و فروش حقوقیها قبل از انتشار آن نامه جنجالی به اعتماد سهامدار خدشه وارد کرد، آن هم در زمانی که کارشناسان معتقد بودند شاخص سهام میتواند 3میلیون واحدی شود. به این ترتیب به دلیل آنچه در این بازار رخ داده، میتوان گفت بورس زمان زیادی است که خطوط مهم قرمز سرمایهگذاری را رد کرده و در اکثر مواقع حتی غضب سهامداران را به تصویر کشیده است. نکته دوم به «کارآیی اطلاعاتی» و «عدم شفافیت اطلاعاتی» یعنی کاهش زمان بین ایجاد و انتشار اطلاعات بازمیگردد. این موضوع نیز به بیاعتمادی بیشتر سرمایهگذاران منجر میشود. حال در چنین شرایطی باید دید در روزهای آینده چه سرنوشتی برای بازار سهام رقم میخورد؟
در همین رابطه محمد غفوری، کارشناس بازار سرمایه، گفت: بورس بهگونهای زمستان معاملاتی خود را سپری میکند که فضای نااطمینانی ناشی از عبور از خطقرمزهای سرمایهگذاری بر سرمای دادوستدها افزوده است. طبیعتا این وضعیت منجر به خروج سرمایه خواهد شد. این در حالی است که یکی از مهمترین مشکلات بورس کمبود نقدینگی و عدم ورود پول قدتمند به بازار است. وضعیت مذکور از سه منظر قابلبررسی است. در مقطع کنونی نرخ بهره به عنوان مهمترین پارامتر اثرگذار بر بورس، بر تردیدهای ورود پول میافزاید. سهامداران بورسی معمولا در مواجهه با تغییر نرخ بهره، دچار استیصال میشوند. به همین دلیل این عامل اکنون ریسکهای ورود پول به بازار را تشدید میکند. تجربه نشان میدهد پول به سمت بازارهایی هدایت میشود که از ریسک کمتری برخوردارند. حال اگر نرخ بهره در مسیر رشد قرار گیرد به طور قاطع میتوان گفت که این امر تهدید جدی برای تالار شیشهای محسوب شود و «نرخ امیدواری» در این بازار را کاهش دهد.
افزایش نرخ بهره و تداوم نوسانات مثبت شاخص دلار دست به دست هم خواهند داد تا سرمایهگذاران خرد رغبت چندانی برای ورود به بورس نداشته باشند. در عین حال باید به این نکته اشاره کرد که اگرچه در ادبیات پولی متعارف، افزایش نرخ بهره عاملی برای مهار انتظارات تورمی در نظر گرفته میشود، اما این ابزار در زمان نامناسب حتی میتواند سبب فلج کردن بازارهای مولد همچون بورس شود. این ابزار ممکن است در شرایط فعلی بازارها، بر تنور تورم نیز بدمد. بازارسازها و سیاستگذاران اقتصادی با افزایش نرخ گواهی سپرده به 30درصد در کوتاهمدت عملا بورس را وارد تنگنای معاملاتی خواهند کرد.
اگرچه نرخ شکست این اوراق 12درصد اعلام شده است اما باید دید با وجود نرخ تورم، چه میزان از این اوراق استقبال خواهد شد؟ افزایش نرخ بهره اکنون به عنوان یکی از ریسکهای سیستماتیک شناخته میشود به طوری که این مهم بر وضعیت بنیادی و عملکرد 9ماهه مطلوب اغلب صنایع سایه افکنده است. نرخ تورم مهمترین فاکتوری است که بازار سهام در ادامه مسیر خود به آن توجه کاملی دارد و تداوم سیاستهای انقباضی بانک مرکزی تا زمان رسیدن به اهداف تورمی به ضرر سهام تمام میشود.
نقش جدید ارز
به گفته این کارشناس، نوسانات مثبت نرخ ارز به عنوان دومین عامل ریسکزا باعث ایجاد ناملایمات بورس خواهد شد. اما با توجه به اینکه جنس افزایش قیمت دلار در مقطع کنونی در راستای تنشهای منطقهای و سیاسی صورت گرفته است، این موضوع خروج پول از بورس را سرعت میبخشد. بنابراین نوسانات بازارهای رقیب باعث میشود بازار سهام وارد چرخه بیثباتی شود. حرکت در این مسیر بهروشنی بیانگر این است که بازار سهام از یکی دیگر از خطوط قرمز سرمایهگذاری مبتنی بر «جذب سرمایه با حداقل تنش» رد شده است. اکنون نرخ دلار صادراتی شرکتها در محدوده 39 تا 40هزار تومان قرار دارد؛ اگر نرخ دلار صادراتی روند افزایشی داشته باشد، بازار شاید در وضعیت بهتری از لحاظ سودسازی شرکتها قرار بگیرد. اما در حال حاضر با توجه به جنس متفاوت نوسانات مثبت قیمتی دلار، وضعیت بازار مبهم خواهد بود. محمد غفوری اظهار کرد: سومین آیتم مهم در وضعیت بازار سهام به نرخهای جهانی بازمیگردد.
با توجه به نتیجه جلسه چهارشنبه شب فدرال رزرو مبتنی بر ثبات نرخ بهره آمریکا و سخنرانی جرمی پاول در خصوص انتظارات مبنی بر کاهش نرخ بهره، پیشبینی میشد که نرخ بهره آمریکا در ماه مارس با کاهش همراه شود؛ اما با انتشار دادههای قوی از سوی ایالات متحده، انتظارات بازار به عدم کاهش نرخ بهره آمریکا تعدیل شد. پاول در آخرین سخنرانی خود با اشاره به دادههای قوی ایالات متحده، از انتظارات بازار در خصوص عدم کاهش نرخ بهره حمایت کرد. این موضوع به طور اخص بر قیمت کامودیتی تاثیر منفی خواهد گذاشت. بر این اساس پیشبینی میشود شرکتهای صادراتی در بلندمدت با کاهش قیمت جهانی متضرر شوند. مادامی که کاهش نرخ بهره صورت نگیرد وضعیت کامودیتیها به همین منوال خواهد بود. با توجه به اینکه دوسوم شرکتهای بورسی دلارمحور هستند از قیمتهای جهانی بهشدت تاثیر میپذیرند. اما علاوه بر ریسکهای عنوانشده، بازار با ریسک دیگری نیز دست به گریبان است و آن ریسک «بازارساز» است. با توجه به این موارد، بازارساز با اتخاذ تصمیمات جزیرهای بر وضعیت غیرتعادلی بورس دامن میزند.
رخوت ادامهدار در بورس