چرا بورس متعادل نمیشود
بهعنوان مثال قطعی گاز صنایع بهخصوص در گروه پتروشیمی و مطرحبودن موضوعاتی پیرامون قطعی برق نیز به گوش میرسد که میتواند به نگرش منفی دامن بزند. با توجه به نزدیکشدن به ماههای پایانی سال احتمال افزایش نرخ بهره نیز دیگر موضوع حائزاهمیت برای جامعه سرمایهگذاران خواهد بود. در کنار این موارد وضعیت سیاسی به لحاظ روابط بینالملل از چشمانداز مثبتی برخوردار نیست، این مهم هم در جای خود باعث شدهاست که بازار ارز و طلا با نوسانهای مثبتی همراه شوند؛ در واقع این بازارها بهعنوان بازاری رقیب برای بازار سرمایه محسوب میشوند. آنطور که بهنظر میرسد همچنان ابهامات در فضای معاملاتی بازار سرمایه زیاد بوده و خریداران سهام پس از تجربه صعودی کوتاهمدت همچنان بهنوعی در بازار فعالیت میکنند که به محض تغییر شرایط از قابلیت نقدشوندگی سهام بتوانند بهرهمند شوند. با توجه به موارد مذکور احتمالا به دلیل افزایش نرخ ارز در صنایع صادراتی کشور پیشبینیهایی مبنیبر گزارشهای مطلوب وجود دارد اما به شرط آنکه محدودیتهای اعمالشده باعث کاهش تولید و فروش این قبیل از صنایع نشود. بهطور کلی شرایط فعلی بازار سهام تا حدودی باثبات است اما چندان صعودهای شدیدی در مقطع فعلی قابلتصور نیست مگر با حواشی و اخباری مثبت پیرامون برخی از صنایع، بهگونهای که پول بین صنایع هر ماه یا هر دو هفته یکبار جابهجا شود؛ در چنین شرایطی یک صنعت میتواند در بازهای محدود به لحاظ زمانی موردتوجه قرار گیرد. در باب پتروشیمیها باید توجه داشت که این گروه از اصلیترین صنایع واردکننده ارز به کشور محسوب میشود. زمانیکه این قبیل از صنایع دچار مشکلات تولیدی میشوند طبیعتا روند تامین ارز کشور دچار اخلال خواهد شد. این موضوع برای بازار ارز از اهمیت بالایی برخوردار است. اکنون اینکه محدودیت اعمالشده در شرکت تا چه میزانی در فروش اثرگذار است و در مقابل، افزایش نرخ ارز ناشی از محدودیتها چه اندازه در فروش شرکت اثرگذار است، باید به این مهم توجه داشت که در برخی مواقع موارد فوق میتوانند با یکدیگر همپوشانی داشته باشند، گاهی هم موضوع به نفع شرکت تمام شود. بهصورت کلی با توجه به قیمت فعلی نفت در بازارهای جهانی و کرکاسپردهای فعلی برای صنایعی از جمله پالایشگاهها تکرار سودهای سالگذشته میتواند رویدادی مطلوب ارزیابی شود. بهعبارتی تداوم روند گذشته به لحاظ عملکردی میتواند این صنعت را بهنوعی توجیهپذیر و معقول برای سرمایهگذاری معرفی کند. بهطور کلی صنعت پالایشگاهی از وضعیت مطلوبی در راستای سرمایهگذاری برخوردار است اما مواردی اعم از دخالتهای دولتی در عرضه محصولات آنها، اعمال سیاستهای دستوری در حوزه نوع و کیفیت و حتی خریدار محصول که شرکت پالایش و پخش بوده را باید در امر سرمایهگذاری لحاظ کرد. در عینحال نمیتوان انتظار جهش شدیدی را از این قبیل صنایع داشت، در صورتیکه یک صنعتی با روندی صعودی همراه شود؛ به اینگونه نخواهد بود که کلیت بازار سهام و بهعبارتی سایر صنایع همگام با صنعت مذکور افزایش پیدا کنند. در رشدهای اینچنینی پس از تجربه ۱۰ یا ۲۰درصد صعود طبیعتا فروشندگان با توجه به عدماطمینانی که وجود دارد و درنظر گرفتن رویدادهای داخلی و خارجی اقدام به شناسایی سود خواهند کرد. فارغ از این مهم بهطور کلی در مباحث مالی بین شاخصها و بازارها یک همبستگی وجود دارد. در بازار سرمایه کشور شاخص هموزن و شاخصکل بورس اوراقبهادار تهران عموما در یک سطح همبستگی بالایی با یکدیگر قرار دارند. در مواقعی به دلیل مواردی از جمله کمبود پول در بازار و ترس خریداران از سیاستگذاری روی صنایع بزرگ، سرمایهگذاران راهبرد معاملاتی خود را با تغییراتی همراه میکنند.
صنایع کوچکتر که عموما در شاخص هموزن جای میگیرند، میتوانند با ورود پول رشد بهتری را تجربه کنند. در حالحاضر تمایل سرمایهگذاران بهجز چند صنعت بزرگ همانند پالایشگاه و خودرو بیشتر به سمت صنایع کوچک در حال تغییر است. حال یکسری از سرمایهگذاران به سمت صنایعی حرکت میکنند که کمتر تحتتاثیر دخالتهای دستوری قرار میگیرد و حاشیه امن بیشتری برای آنها وجود دارد. صنایع ریالی که بهنوعی درگیر تورم هستند موردتوجه برخی از اقشار معاملهگران قرار دارند. از طرفی به دلیل کمبود نقدینگی بازار در نتیجه سهام کوچکتر میتواند محلی برای نوسانگیری درنظر گرفته شود.
این مهم را میتوان از جمله دلایلی در راستای توجه معاملهگران به سهام کوچک موردتوجه قرار داد. تا مادامیکه ابهامات موجود در بازار رفع نشود، خیلی نمیتوان جای رشدی برای صنایع عمدتا بزرگ بازار سرمایه متصور بود. به هرترتیب در باب میزان اثرگذاری موارد سیاسی باید توجه داشت که هر سرمایهگذاری در هر مقطعی و در هر بازاری که ورود پیدا کند نیاز به سطحی مقدماتی از اطمینان برای ورود پول به بازار خواهد داشت. هر اندازه که شرایط سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی به سمت عدماطمینان حرکت کند، یقینا سرمایه تحتتاثیر قرار خواهد گرفت. در امر سرمایهگذاریها باید توجه داشت که قرارداد ۳۰ساله یا ۱۰۰ساله در اینجا مطرح نیست. تا مادامیکه این شرایط (عدماطمینان) وجود دارد، سرمایهگذاری که قصد ورود به کشور و سرمایهگذاری در بازار سرمایه داشته باشد؛ در چنین احوالاتی یا مدت زمان برای سرمایهگذاری خود را با تعویق همراه خواهد کرد یا اگر سرمایهگذاری کند در بازه زمانی موردانتظار یقینا بازده موردانتظار بیشتری را طلب خواهد کرد، چراکه عملا ریسک بیشتری را برای سرمایهگذاری متحمل شدهاست. اینکه کشوری قصد سرمایهگذاری در داخل ایران را دارد و از سابقه درخشانی برخوردار نیست و تجربه نشان داده بر اساس منافع با تغییر رویکرد همراه میشود، طبیعتا بهنظر نمیرسد که بسته ۲۵ساله و قرار داد همکاری جامع بتواند موانعی را از مشکلات اقتصادی ایران رفع کند. در حوزه سرمایهگذاری یا بهزودی این مهم محقق نمیشود یا در صورت سرمایهگذاری حداکثر تمامیتخواهی از سوی طرف مقابل صورت خواهد گرفت. در عینحال اگر فعالان اقتصادی چنین موضوعی را در امر سرمایهگذاری خود لحاظ میکردند اکنون تا حدودی با کاهش انتظارات تورمی همراه بودیم، اما در حالحاضر نهتنها کاهشی در این زمینه نداشتیم بلکه سطح انتظارات تورمی فعالان اقتصادی هم روزبهروز بالاتر میرود. این مهم در حقیقت به این مفهوم است که سرمایهگذاران به موارد اینچنینی (قرارداد ۲۵ ساله) وزن چندانی در محاسبات خود نمیدهند.