شروط لازم برای صعود دوباره
انتظارم این است که هرقدر پیش میرویم با توجه به گزارشهایی که منتشر خواهد شد و شرایط کلی بازار، سرعت افت قیمتها کمتر شود ولی نکته اینجاست که گزارشها به تنهایی نمیتواند دلیلی برای تغییر مسیر ناگهانی بازار باشد و نمیتوان انتظار داشت بازار سهام به صرف گزارشهای مطلوب رشد کند. بازار سهام برای رشد به چند مولفه نیاز دارد، یکی از این مولفهها فضای آرام سیاسی است که باید محقق شود. در حالحاضر و با توجه به شرایطی که وجود دارد این مولفه نقش مهمی در شرایط بازار ایفا میکند. موضوع دیگر لزوم برطرفشدن ابهاماتی است که بودجه برای بازار سهام بهوجود میآورد و بورس همواره در آبان و آذرماه از این موضوع تاثیر میگیرد. بودجه همواره برای بورس موضوع مهمی بوده و نیاز است این ابهامات از بین برود یا لااقل کم شود. موضوع دیگر هم شرایط نقدینگی است، بازار سهام در حالحاضر در این بخش متحمل فشار سنگینی است و همین موضوع باعثشده بعد از هر مثبتی که نمادها میبینند، بلافاصله از سمت حقوقی فشار فروش وارد شود و در نتیجه ماندگاری مثبتها در بازار زیاد نباشد.
اگر این چند عامل دستبهدست هم دهند و فضای نرخ ارز هم مقداری متعادلتر شود بازار شرایط لازم برای برگشت را خواهد داشت، اما فعلا محرک بازار برای رشد در آبان گزارشهای ۶ماهه است، این گزارشهای میتواند رشد کوتاهمدتی را حاصل کند اما در مقابل از تحولات سیاسی نیز میتوان بهعنوان یک محرک کاهشی برای بازار نام برد. گزارشهای ۶ماهه در حالحاضر نیز اثر کوتاهمدت خود را در بازار نشان دادهاند. مثلا در چند روز اخیر شاهد رشدهایی در پالایشگاهیها بودیم که قطعا اثر گزارشهای ۶ماهه بود. روز گذشته نیز گروه نفت رشد داشت اما اتفاق خیلی عجیب و غریبی در نفت رخ نداده و فضا مانند سه هفته قبل بود. این اثر هرچند کوتاهمدت، در سایر گروهها هم میتواند خود را نشان دهد اما واقعیت این است که حجم معاملات از این موضوع متاثر نخواهد بود.
در مورد وضعیت نقدینگی در بازار باید به این نکته مهم توجه کرد که پول در حاشیه بازار وجود دارد اما انگیزه لازم برای حضور در بازار را ندارد. در اینخصوص اگر سیاستگذاران بتوانند شرایطی را در بازار فراهم کنند و این انگیزه فراهم شود جریان پول هم خود را در بازار نشان خواهد داد و شاهد بهبود حجم و ارزش معاملات خواهیم بود. بهطور کلی ماندگارترین اثری که میتواند در بازار سهام وجود داشته باشد اثری است که از گزارشهای مالی میآید، به این معنا که اگر وضعیت بنیادی یک شرکت نرمال باشد و این موضوع خود را در گزارشهای نشان دهد، اگرچه شاید این موضوع در کوتاهمدت به واسطه یکسری از عوامل نتواند خود را در قیمتها نشان دهد ولی چون ماندگاری این موضوع زیاد است بالاخره قیمتها به آن واکنش نشان خواهند داد.
در خصوص اینکه چه میزان از عوامل مهم تاثیرگذار بر بازار مانند بودجه از سوی دولت شفافسازی خواهد شد و منطقی خواهد بود، باید به این سوال مهم پاسخ داد که آیا اصلا اولویت دولت بازار سرمایه است و دغدغه فعالان این حوزه برای دولت و نهادهای تصمیمگیرنده مهم است یا نه؟
ما با دولتی مواجهیم که از یکسو بر اساس تجربه یکی دو سالاخیر میدانیم در این جریانات منطقی عمل نمیکند و بهطور کلی دید کوتاهمدت را مبنای کار خود قرار داده و در میانمدت نه خیلی به فکر صلاح خود است و نه بازار سرمایه. این تجربه باعثشده شاهد شرایط موجود در بازار سرمایه باشیم و میبینیم که در حالحاضر بازار سهام بهواسطه ترس از اقداماتی که ممکن است دولت در بودجه انجام دهد به سراغ خریدهای گسترده نرفته است.
از دیگر سو احتمال میدهم رفتار دولت در بودجه ۱۴۰۲ تاحدی متفاوت باشد؛ چراکه امسال شاهد تلاشهای زیادی بودیم که پیش از جریان لایحه بودجه در اینخصوص آغاز شده است، بنابراین کمی خوشبینی وجود دارد که در بحث نرخ گاز، برق، دستمزد، نرخ عوارض، مالیات و... دولت با توجه به این تلاشها و همچنین تجربهای که از سالقبل بهدست آورده است، منطقیتر عمل کند.