شرکتی که تاکنون افزایش سرمایه گذشته را به ثبت نرسانده است، به یک‌‌‌‌‌‌‌‌باره افزایش سرمایه دیگری از محل مطالبات و نه از محل انباشته صورت می‌گیرد، موضوعی که تا به‌حال سابقه نداشته است. اغلب سهام شرکت‌ها در بخش‌های مختلف همانند سنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آهنی‌‌‌‌‌‌‌‌ها، هلدینگ‌‌‌‌‌‌‌‌ها و سایر شرکت‌ها افزایش سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌های بسیار بالایی را به ثبت رسانده‌‌‌‌‌‌‌‌اند.  نحوه بازارگردانی، دیگر عاملی است که با بی‌انگیزگی از سوی ناشران صورت می‌گیرد زیرا علاقه‌‌‌‌‌‌‌‌ای به رشد سهام در بازار از سوی این قشر از فعالان بازار سهام وجود ندارد. چرایی این مهم به جواب‌‌‌‌‌‌‌‌گویی ناشران پس از رشد سهام در بازار سرمایه بازمی‌گردد. معامله‌ شرکت‌های سرمایه‌گذاری و هلدینگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به نصف قیمت NAV دیگر فاجعه‌‌‌‌‌‌‌‌ این بازار است.  حال بازار سهام در صورتی‌که عزمی برای بهبود در مسیر حرکتی خود دارد، در گام نخست باید تغییراتی در موارد مذکور ایجاد کرده و با یک بازنگری تمام‌عیار به سمت افزایش مطلوبیت حرکت کند. به‌نظر می‌رسد چنین افقی در ذهن سیاستگذاران وجود ندارد، بنابراین فعالان بازار سرمایه باید با نگاه بلندمدت‌‌‌‌‌‌‌‌تری اقدام به دادوستد کنند. به‌طور کلی در ۶‌ماه دوم سال‌۱۴۰۱ تغییر چندانی در بازار سرمایه نخواهیم داشت و معاملات همانند روال گذشته ادامه دارند.  نباید فراموش کرد که بخش عمومی؛ اعم از صندوق‌های تامین‌اجتماعی، بانک‌ها، بیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و سهام عدالت دارای بیشترین سهامداران و بزرگ‌ترین بنگاه‌های بورسی هستند.  بنابراین مردم عادی دارای سهام قابل‌توجهی نیستند که بتوانند در بازار اثر‌‌‌‌‌‌‌‌گذار باشند، باید بخش عمومی با توجه به تشدید کاهش ارزش و به‌عبارتی از بین رفتن دارایی‌های خود تصمیمی درخصوص جریان معاملاتی بازار سهام بگیرد.

 به‌عنوان مثال، بزرگ‌ترین سهام در صندوق‌های بازنشستگی «شستا» بوده که در ارقامی کمتر از قیمت اسمی قرار دارد و افزایش سرمایه در این سهام امکان‌پذیر نیست. همان‌طور که اشاره شد عمده افزایش سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌ها در یک سال‌اخیر نقدی و از محل مطالبات بوده است، در صورتی‌که ۲ یا ۳ افزایش سرمایه سنگین بدین صورت در ابربنگاه‌های بورسی روی دهد، قیمت سهام نزدیک به قیمت اسمی خواهد شد.

به‌نظر می‌رسد سیاستگذاری غیراصولی قیمت‌گذاری کالا و حتی خدمات منجر به تشدید زیان شرکت‌ها شده است و متاسفانه در رفتار دولت هم خبری از حذف چنین رویکری وجود ندارد. عدم‌توازن در اقتصاد کشور به‌وضوح قابل‌مشاهده است. به‌عنوان مثال ارزش ‌بازار سیمان‌دورود به اندازه زمینی یک‌هزار متری در شمال تهران ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری می‌شود، به این معنی که ارزش بازار سیمان همانند زمین هر دو حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰‌میلیارد ‌تومان برآورد می‌شود.

درخصوص چرایی این مهم باید گفت که دارایی در شمال تهران ۶ دانگ و دارای مالکیت فیزیکی است و طی مرور زمان قیمت مشخص شده است، اما درخصوص سیمان، دارایی مالی تحت‌تاثیر سیستم‌‌‌‌‌‌‌‌های قیمت‌گذاری غیرمنصفانه به بازدهی مناسب نرسید. بخش دیگر عدم‌توازن به بی‌‌‌‌‌‌‌‌انگیزگی و عدم‌پاسخگویی مدیران به مجامع بازمی‌گردد که در ‌ماه‌های پیش‌‌‌‌‌‌‌‌رو تا پایان سال ‌تغییری جدی در این زمینه نخواهیم داشت. اگر قصدی مبنی‌بر فروش خودرو در بورس‌کالای ایران وجود دارد، بنابراین باید تمام محصولات خودرویی در این بازار عرضه شوند. چرا باید این فرآیند برای چند خودرو به‌صورت محدود ایجاد شود؟ تا چه زمانی خودروساز باید کمتر از قیمت تمام‌شده محصول خود را به‌فروش برساند؟ تا چه زمانی باید گاو‌‌‌‌‌‌‌‌دار و مرغدار کمتر از قیمت تمام‌شده محصولات خود را به‌فروش برسانند، در عین اینکه با مشکلاتی در حوزه سرمایه‌درگردش هم مواجه باشند. به باور بنده مسائل نظام بنگاه‌‌‌‌‌‌‌‌داری در اقتصاد خرد کاملا مشخص است.

سازمان بورس و اوراق‌بهادار و حسابرسان باید نظارت‌‌‌‌‌‌‌‌ها را در حوزه افزایش سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌های بی‌رویه بیشتر کنند. متاسفانه تحرکی که می‌تواند منجر به رویداد‌‌‌‌‌‌‌‌های مساعد در بازار شود در حال‌حاضر به‌چشم نمی‌خورد.  تغییرات قیمت‌های کامودیتی‌‌‌‌‌‌‌‌ها در بازار‌‌‌‌‌‌‌‌های جهانی در فصل زمستان تشدید خواهد شد و این مهم اثر مستقیمی در صنایع مرتبط داخلی دارد. سهام کامودیتی‌محور به شرط عرضه محصولات به قیمت بازار، می‌تواند EPS‌‌‌‌‌‌‌‌های مطلوبی برای سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران خود در بازار سرمایه کشور ایجاد کند.