«دنیایاقتصاد» اثرات بلندمدت و کوتاهمدت احیای برجام بر بازار سهام را بررسی کرد
بیموامید برجامی در بورس
اولین روز از آخرینماه سالدر حالی سپری شد که خوشبینی به احیای برجام و به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای بیشتر از قبل شده است. از رئیس دولت سیزدهم و وزیر امورخارجه کشور گرفته تا مذاکرهکنندگان خارجی همه از نزدیکبودن توافق هستهای خبر میدهند. در همین حال روند نزولی در بازار ارز هم ادامه دارد و دیروز دلار آزاد با حدود ۳۰۰ تومان کاهش روزانه به قیمت ۲۵هزار و ۶۰۰ تومان معامله شد. با قوت گرفتن احتمال توافق هستهای در روزهای آینده، بازار پیشبینی وضعیت بازارهای مالی بهویژه بورس هم داغ شده است. در این زمینه دو نگاه وجود دارد؛ عدهای از کارشناسان با استناد به ریزش نرخ دلار، روزهای قرمزی برای بازار سرمایه پیشبینی میکنند. نظر گروه دیگر اما متفاوت است؛ آنان میگویند ممکن است در کوتاهمدت سهام برخی از شرکتها که از دلار اثر میگیرند ریزش داشته باشد اما توافق هستهای در کل به نفع بورس خواهد بود و با احیای برجام، بازار سهام در میانمدت و بلندمدت منتفع خواهد شد.احسان رضاپور، یکی از این کارشناسان است که معتقد است قیمت دلار برای کوتاهمدت کاهشی خواهد بود اما بعد از فروکشکردن هیجانات ناشی از برجام به دلیل شرایطی که بر اقتصاد کشور حاکم است، به سطوح تعادلی بازخواهد گشت. او تاکید دارد که اثرات بلندمدت توافق هستهای بر بازار سهام مثبت خواهد بود و حتی شرکتهایی که تحتتاثیر مستقیم دلار قرار دارند، با توجه به رفع محدودیتها، منتفع میشوند و وضعیت سودآوری آنان نیز بهبود پیدا میکند. مشروح گفتوگوی «دنیایاقتصاد» با این کارشناس بازار سهام را در ادامه بخوانید:
در روزهای اخیر زمزمههای توافق هستهای و احیای برجام بیش از گذشته به گوش میرسد. امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه کشور هم دو شب قبل از نزدیک بودن توافق صحبت و پیشبینی کرد در روزهای آینده برجام احیا میشود، از اینرو در همین روزها کارشناسان به تحلیل و پیشبینی وضعیت بازارهای مالی پرداختهاند. برای وضعیت بازار سرمایه هم پیشبینیهای مختلفی میشود. برخی از کارشناسان معقدند توافق هستهای دو اثر کوتاه و بلندمدت بر بورس دارد و در کل بعد از توافق وضعیت بازار سرمایه بهبود پیدا میکند. ارزیابی شما چیست؟ بعد از احیای برجام چه سرنوشتی در انتظار بورس است؟
همانطور که اشاره کردید در صورتیکه مذاکرات به نتیجه برسد و توافق هستهای صورت گیرد باید از دو منظر بازار سرمایه را بررسی و تحلیل کرد. توافق هستهای یک اثر کوتاهمدت بر بازار سهام دارد و یک اثر بلندمدت. اثرات بلندمدت توافق هستهای بر بورس مثبت است. اثر کوتاهمدت به واسطه شرایط هیجانی که توافق هستهای شاید به بازارهای مختلف تحمیل کند اتفاق میافتد و طبیعتا بازارها را تحتتاثیر اخبار و حاشیههای خودش قرار میدهد. بهواسطه انتظاراتی که این اخبار ایجاد میکند، بازارها با تاثیرات هیجانی مواجه میشوند. این اثرات ممکن است در بازار ارز نمود بیشتری پیدا کند و بهتبع آن بازار طلا و مسکن و بورس را هم تحتتاثیر خود قرار دهد.
از آنجا که درماههای اخیر بازار سرمایه با ریزش روبهرو بوده و شاخصکل بورس افتهای زیادی را تجربه کرده آیا هیجانات ناشی از توافق هستهای میتواند منجر به ریزش بورس برای کوتاهمدت شود و شاهد افزایش حجم عرضهها در بازار باشیم؟
انتظار کوتاهمدت این است که شاهد افزایش فروشندهها و همچنین افزایش حجم عرضهها در بازار دلار باشیم زیرا انتظارات افزایشی قیمت دلار که ممکن بود پیشتر برخی متصور بوده باشند، فروکش کند، بر همین اساس به واسطه گشایشهایی که اتفاق میافتد و دسترسی به منابع ارزی و ابزارهای بیشتری که دولت برای مدیریت بازار ارز خواهد داشت، بهنظر میرسد انتظارات افزایشی در فضای عمومی فروکش کند با فروکش کردن آن شاید شاهد افزایش عرضهها از سمت سرمایهگذارانی که نگاه کوتاهمدت دارند، باشیم. این عرضهها که با این رویکرد انجام میشود ممکن است بازار ارز را در کوتاهمدت با کاهش قیمت همراه کند. همچنین بازارهای دیگر از جمله طلا هم هرکدام به میزان نقدشوندگی یا گردشی که دارند ممکن است تحتتاثیر قرار گیرند. طبیعتا بازاری مثل بازار طلا که وابستگی لحظهای به قیمت ارز دارد ممکن است سریعتر تحتتاثیر قرار گیرد و بازارهایی مثل بازار مسکن که اثر کندتری از بازار ارز میگیرند، ممکن است به شکل دیگری واکنش نشان دهند و اثر کاهش قیمت ارز در آنان نمود پیدا کند و افت مقطعی قیمت دلار باعث رکود آن شود. در بازار سرمایه هم به تناسب شرکتها در صنایع مختلف ممکن است شاهد افزایش فشار فروش در صندوقهایی که به ارز وابستگی بیشتری دارند، باشیم. مثلا صندوقهای طلا ممکن است شاهد افزایش عرضهها باشند. همچنین شرکتهایی که ماهیت صادراتی و ارزی دارند ممکن است تا حدی فشار فروش را تجربه کنند و افت مقطعی آنان را در بازار شاهد باشیم.
اما طی ماههای اخیر بهویژه هفته پایانی منتهی به بهمنماه که خبر توافق هستهای جدی شده بود و احتمال احیای برجام میرفت، شاهد افزایش عرضهها بودیم و بهنظر میرسید که اثر کوتاهمدت و منفی توافق پیشخور شده باشد!
در دهه سوم بهمنماه به واسطه خوشبینی که بهوجود آمده بود بخشی از سهمهای تاثیرپذیر از توافق، در بازار سرمایه افت قیمتی را تجربه کردند، در واقع به پیشواز این اتفاق رفتند و بخشی از این انتظار کاهشی در آنان نمود پیدا کرده است. بهنظر میرسد بعد از اعلام توافق هستهای شاید نتوانیم خیلی شاهد افت پرشتابی حتی در نمادهای تاثیرپذیر بورسی باشیم. به واسطه پیشخورشدن اثرات و ریزشهایی زیادی که بازار در ۱۸ماه اخیر داشته، انتظار ریزش شدید در بازار سرمایه وجود ندارد، ولی بعد از فروکش کردن هیجانات (که بهنظر میرسد طی چند هفته این اتفاق بیفتد) و بعد از اعلام توافق و مشخص شدن حدود نوسانی جدید بازار ارز بازارها از جمله بازار سرمایه به شرایط منطقیتر خود بازگردند، در واقع وقتی فعالان اقتصادی کشور بتوانند کف بازار ارز را شناسایی کنند، بازارهای مالی رفتهرفته راه خود را پیدا میکنند و به شرایط منطقی خود بازمیگردند.
برخی از کارشناسان اقتصادی نیز پیشبینی میکنند که قیمت ارز در طولانیمدت کاهشی نخواهد بود و دوباره رشد خود را شروع میکند.
متاسفانه به واسطه شرایط اقتصادی که کشور با آن مواجه است، شرایط نقدینگی، تورم و محدودیتهایی که حتی با احیای برجام هم سایهشان بر سر فضای اقتصادی کشور وجود خواهد داشت، این انتظار وجود دارد که در مقطع میانمدت و بلندمدت مجددا افزایش قیمت ارز اما نه شدید بلکه تا سطوح منطقی و تعادلی را تجربه کنیم. شاید نشود متوسط قیمت ارز را برای سالآینده در محدوده کمتر از ۲۳هزارتومان متصور شد. با توجه به اینکه دلار ۲۳هزارتومانی نزدیک به نرخ دلار نیمایی است و بهنظر میرسد متوسط قیمت آن در سالآینده از این عدد پایینتر نباشد، در نتیجه اثر گشایشهایی که در اثر برجام بر صنایع ما پیش میآید، اثرات مثبت بیشتری خواهد بود. اثراتی مثل بازشدن دسترسی شرکتها به بازارهای بینالمللی که میتواند به افزایش تناژ فروش آنان منجر شود، یا کاهش محدودیتهای معاملاتی بنگاههای اقتصادی که میتواند به آنها در فروختن محصولات خود نزدیک به نرخهای متعارف و بدون دادن تخفیفها زیاد کمک کند. همچنین شرکتها در سالهای گذشته به دلیل محدودیتها و تحریمهایی که وجود داشت، هزینههای بزرگی را برای حملونقل و انتقال منابع خود متحمل میشدند. این هزینههای زیاد به گردن آنان بود تا بتوانند به منابع ناشی از فروش محصولاتشان در بازارهای بینالمللی دسترسی پیدا کنند. بهنظر میرسد با توافق برجام هزینههای نقلو انتقال منابع مالی برای آنان با کاهش زیاد همراه شود، بنابراین این سه عامل در کنار فراهمشدن امکان اجراشدن طرحهای توسعهای و بهروزرسانی ماشینآلات و دسترسی به تکنولوژیهای جدید میتواند اثرات خوبی روی بهبود سودآوری شرکتها یا کاهش هزینههای عملیاتی آنان داشته باشد.
این اثرات در چه بازه زمانی مشاهده میشود و آیا باید در کوتاهمدت بعد از پساتوافق منتظر این اثرات بر بازار بود؟
این اثرات در کوتاهمدت دیده نمیشود و احتمالا باید چند ماهی برای مشاهده این اثرات زمان گذاشت. در توافق قبلی هم اثرات برجام بعد از ۶ماه در بازار سرمایه دیده شد، به این دلیل که توافق هستهای رفتهرفته میتواند در بخشهای مختلف منجر به انعقاد قراردادها یا بهبود ساختارهای مالی یا کاهش هزینهها و افزایش درآمدها شود. از سوی دیگر با توجه به آنچه بر بازار در مدت اخیر گذشته و بدبینی که بر بازار حاکم است، بازار سختگیرانه با اثرات برخورد میکند و نیاز به زمان دارد که اعتماد به آن برگردد، نتیجتا باید چند ماهی را برای دیدن علائم بهبود در بازار سرمایه زمان سپری کنیم که احتمالا به فصل مجامع نزدیک میشویم و این باعث میشود که تقریبا انتظار داشته باشیم با نزدیکشدن به فصل مجامع شاهد بهبود وضعیت بازار باشیم.
با این شرایط سهامدار «پسیو» یعنی سهامداری که با دید بلندمدت، نه نوسانگیری به بازار سرمایه نگاه میکند، بهتر است سرمایهگذاری و خرید چه گروههایی را در دستور کار خود قرار دهد؟ به عبارت دیگر مشخصات صنعت خوب برای خرید در روزهای پیشرو با فرض احیای برجام چیست؟
با توجه به مقطع زمانی که در آن هستیم، با ورود به سالجدید سهام شرکتهایی باید مدنظر قرار گیرند که از محل تغییرات هزینههای انرژی، تغییرات سیاستهای مختلف تعرفهای در فروش محصولات یا تامین مواداولیه و وابستگی به مسائل ارزی شرایط باثباتتر و پایدارتری بر آنان حاکم باشد.
در کنار اینها، شرکتهایی که طرحهای توسعهای داشته باشند در مجامع خود تقسیم سودهای جذابی برای سرمایهگذاران بههمراه دارند. شرکتهایی با این ویژگیها احتمالا در این مقطع و در ماههای آینده شانس عملکرد بهتری در بازار سرمایه دارند و بهتبع آن، این دست از نمادها بیشتر مورد استقبال بازار و سهامداران قرار خواهندگرفت.
نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کرد و مساله مهمی است، قیمتهای جهانی است چراکه در برخی از حوزهها بازارهای جهانی افزایشهای قابلتوجهی را در یک سالگذشته تجربه کردهاند اما بعضا اثرات این افزایش نرخها به واسطه قیمتگذاری دستوری که بر برخی صنایع حاکم بوده نتوانسته اثرات واقعی را بر درآمدهای آنان نشان دهد، بنابراین اگر قیمت جهانی افت کنند باید شاهد این باشیم که وضعیت سودآوری این دست از شرکتها بهمخاطره بیفتد.
این شرکتها به دلیل سیاست قیمتگذاری دستوری به قدر کافی نتوانستند از موهبت افزایش نرخهای جهانی بهره ببرند و در عین حال هم ریزش قیمتهای جهانی میتواند برای آنان ریسک محسوب شود، بنابراین سهامداران باید به روند حاکم بر بازار کالاها توجه داشته باشند و روی محصولاتی که شاید همچنان انتظار ثبات یا افزایش قیمت آنان وجود دارد توجه بیشتری داشته باشند و به کالاهایی که با رشدهای پرشتابی همراه بودند و احتمال اصلاح در آن محصولات هست دقت بیشتری داشته باشند.
علاوهبر این وضعیت بازار نفت و انرژی بهنظر میرسد به نفع شرایط کلی اقتصاد کشور باشد. این موضوع هم میتواند از نظرهای مختلف کلیت بازار سرمایه را تحتتاثیر قرار دهد چون دولت نیاز کمتری به عرضه انواع اوراق یا تامینمالی از طریق بازار سرمایه خواهد داشت و این اتفاق میتواند نرخ بهره و کلیت وضعیت بازار سرمایه را تحتتاثیر قرار دهد.