چرا بازار سهام برخلاف انتظارات همچنان نزولی است؟
چسبندگی رفتاری در بورس تهران
بازار سهام در اولین روز از هفته دوم آبانماه عملکردی ضعیف از خود به نمایش گذاشت. در این روز افت ۳۱/ ۱درصدی شاخص بورس و بیشتر فرو رفتن آن در کانال یک میلیون و ۳۰۰هزار واحدی دقیقا خلافانتظار معاملهگران و حتی تحلیلگران بورسی بود. همه اعم از سهامداران و تحلیلگران از ارزندگی بازار و نسبتهای پایین قیمت به درآمد شرکتها سخن میگویند و نسبت به آینده بازار اظهار امیدواری میکنند، اما برخلاف انتظارات هر روز شاهد خروج سرمایههای حقیقی از گردونه معاملات سهام و افت بیشتر قیمتها هستیم.
دلیل بروز چنین اتفاقی چیست؟ بهنظر میرسد نامشخص بودن مسیر تحولات سیاسی و اقتصادی بیشترین نقش را در رفتار این روزهای بورسبازان دارد. برخی نسبت به آینده برجام خوشبین بوده و آن را عامل کاهش نرخ دلار میدانند و برخی دیگر آینده مثبتی برای مذاکرات هستهای متصور نیستند، اما هر دو گروه یک واکنش یکسان نشان میدهند. یا در نقش فروشنده ظاهر شده یا از معامله سهام دست کشیده و در انتظار یک فرصت مناسب نشستهاند. موضوعی که خود را در مقادیر نازل حجم و ارزش دادوستدهای روزانه نشان میدهد. در این میان بیشواکنشی به مولفههای مختلف از دلار آزاد تا بهره بینبانکی و اوراق فروشی دولت نیز هیزم آتش هیجانات بورسبازان است.
به هر روی آنچه مشخص است چسبندگی رفتاری فعالان بورسی و ترس از زیان بیشتر مانع جدی چرخش مسیر بازار سهام است؛ بهعبارتی حال و روز این روزهای بورسی تهران دقیقا این نقلقول معروف وارن بافت، سرمایهگذار افسانهای است: «مهم نیست که یک سهم چقدر ارزان است، مهم این است که تا چه زمان ارزان میماند!»
شاید با همین استدلال بود که در روز شنبه ۶۸۱میلیارد تومان دیگر از پول سرمایهگذاران حقیقی از بازار خارج شد تا به این ترتیب خالص خرید حقیقی در بورس نسبت به میانگین ۳۰ روز معاملاتی اخیر بیش از دوبرابر رشد کند. تمامی این تحولات نشان از آن دارد که با پیچیدهتر شدن مذاکرات احیای برجام بهنحویکه بتواند ریسک انتظاری را در اقتصاد کاهش دهد، ممکن است شاهد افزایش عرضه در بازار سهام باشیم.
بورس لاغر میشود
همانطور که اشاره شد دادوستدهای روز شنبه در حالی خاتمه یافت که ۶۸۱میلیارد تومان از پول سرمایهگذاران حقیقی از جریان معاملات بورس خارج شد. نگارنده به دلیل شفافنبودن اطلاعات ارائهشده از سوی تارنمای رسمی بورس نمیتواند بهدرستی مشخص کند که چه میزان از این پول در حساب کارگزاریها رسوب میکند یا در صندوقهای سرمایهگذاری خواهد رفت اما آنچه که مسلم است اینکه مبلغ یادشده اختلاف بسیار زیادی با میانگین روزانه یکماه اخیر (۳۱۵میلیارد تومان) دارد. این افزایش دوبرابری نسبت به میانگین حکایت از آن دارد که در حالحاضر بهرغم خوشبینی بسیاری از تحلیلگران درباره ارزندگی سهام، آنچه که در عمل اتفاق میافتد، کوچ بدون مقصد سرمایهگذاران به بیرون از چرخه داد و ستدهای بورسی است. در روزهای گذشته شاهد آن بودیم که با افزایش این کوچ بخشی از دارایی سهامداران به آورده صندوقهای سرمایهگذاری قابلمعامله تبدیل میشود، با این حال بخش بزرگی از این داراییها به دلیل وضعیت سرگردانی که در تمامی بازارهای کشور وجود دارد احتمالا به صورت نقد باقیمانده است.
چسبندگی ترس
بیراه نیست اگر بگوییم که ترس از افتادن در دام زیان بیشتر، سبب شد تا با رسیدن شاخص بورس به سطح یکمیلیون و ۵۸۰هزار واحد سرمایهگذاران سهام خود را نقد کنند و به انتظار رسیدن روزهایی کمابهامتر در بازار سرمایه بنشینند. همانطور که در گزارشهای پیشین مورد بررسی قرار گرفت فراز و فرود قیمت دلار در طول ماههای اخیر سببشده تا بازار سرمایه بهعنوان یکی از اثرپذیرترین بازارهای کشور از نرخ ارز تمامی آنچه که بر قیمت دلار تاثیر میگذارد را به دقت مورد توجه قرار دهد، از اینرو بورس تهران در شرایطی هفتههای اخیر را سپری کرده که نامشخصبودن آینده برجام به نوعی احتیاط در تمامی بازارها انجامیده است.
در حالحاضر تمامی سرمایهگذاران فارغ از اینکه در چه بازار سرمایهگذاری میکنند بر این باور هستند که با نزدیک شدن به توافق بر سر آینده برنامه اتمی، ایران میتواند منابع ارزی خود را دوباره بهدست بیاورد و با افزایش عرضه ارز نسبت به تقاضای موجود شاهد کاهش قیمتها در اقتصاد کشور باشد. بر این مبنا انتظار بازارها این است که با احیای برجام تمامی داراییهایی که ارزش آنها بر مبنای قیمت دلار محاسبه میشود با افت قیمت جدی مواجه شوند. این مهم در کنار ترس از ریسمان سیاه و سفید بورس سبب شده تا شاهد ضعف جدی تقاضا در بازار سهام باشیم. در واقع آنچه که سرمایهگذاران را در طول هفتههای اخیر بسیار برآشفته، احتمال نزدیکشدن به یک توافق است که میتواند بر قیمت دلار در بازار ارز فشار وارد کند. به همین دلیل است که هر نوع نوسانی در بازار آزاد ارز در بازار سرمایه با بیشواکنشی بورسبازان مواجه شده و بر عرضه و تقاضای سهام سریعا اثر میگذارد. این بیشواکنشی در موارد دیگری همچون نرخ بهره بین بانکی و نرخ اوراق دولتی نیز مشاهده میشود.
بهعبارتی سادهتر معاملهگران خرد این روزهای تالار شیشهای را میتوان در دو گروه جای داد. برخی از حقیقیها در ۱۵ماه اصلاحی اخیر سهام خود را نقد کردهاند. برخی با پارککردن این سرمایه در کف حساب کارگزاری یا صندوقها منتظر فرصتی مناسب برای ورود میگردند (خریدار نمیشوند تا زمانیکه کاملا مطمئن شوند) و برخی دیگر راهی بازارهای موازی شدهاند (با توجه به وضعیت دیگر بازارها بهنظر میرسد مجددا در شرایط مناسب سر از بازار سهام درآورند).
گروهی دیگر از فعالان حقیقی که البته چندان پرتعداد نیستند، هنوز دست به ماشه فروش نبرده اما در صورت تداوم شرایط ممکن است به جرگه فروشندگان بپیوندند. در مجموع آنچه مشخص است حتی در صورت افزودهنشدن بر میزان فروشندگان، اما نقطه ضعف این روزهای تالار شیشهای فقر تقاضا است. عاملی که سبب شده تا با وجود پشتوانههای بنیادی و نموداری اما شاهد بازگشت پایدار قیمتها نباشیم. فراموش نکنیم در حالحاضر برای تعداد زیادی از فعالان بازارها بهویژه آنهایی که از ۱۵ماه گذشته تاکنون همچنان در ورطه زیان ماندهاند، قبول زیان بیشتر، بسیار سختتر از میل به کسب سودی محدود آنهم با احتمالی اندک است.