بورسگرام
سهامداران بیتوجه به امروز و دلنگران فرداها
گروه اول؛ این گروه منتقد سیاستهای اقتصادی دولت دوازدهم هستند و مسوولان اقتصادی دولت را مقصر اوضاع آشفته بورس معرفی میکنند. اما در مقابل نسبت به مردادماه به بعد نگاه خوشبینی دارند. به اعتقاد آنها تیم اقتصادی دولت سیزدهم میتواند اوضاع بورس را سامان بدهد و اعتماد را به این بازار برگرداند. آنها به مساله کسری بودجه دولت در سال آینده هم اشاره میکنند و به این موضوع میپردازند که دولت خواسته یا ناخواسته به بورس احتیاج دارد و برای همین روی آن سرمایهگذاری خواهد کرد.
گروه دوم؛ این گروه معتقدند که مذاکرات بینالمللی برجام به نتیجه نمیرسد و دولت دوازدهم میز مذاکره را بدون اینکه به نتیجه خاصی در آن رسیده باشد، به دولت سیزدهم تحویل میدهد. دولت سیزدهم هم تا بخواهد سکان اداره کشور را در حوزههای دیگر به دست بگیرد و بازارهای داخلی و معیشت مردم را سر و سامان بدهد، سال تمام شده است و مذاکرات به سال آینده موکول میشود و بعید است تا آن زمان به نتیجهای خاص برسد. در نهایت این گروه معتقدند که بلاتکلیفی برجام باعث میشود قیمت دلار همراه با افزایش باشد و بورس هم رشد کند.
گروه سوم؛ این گروه در ادامه تحلیل گروه دوم قدم بر میدارند. آنها معتقدند که در ماههای آینده بهترین بازار برای سرمایهگذاری افراد، بورس است و هیچیک از بازارهای موازی بورس آنطور که باید و شاید نمیتوانند برای سرمایهگذاران سودده باشند. برای مثال این افراد به کاهش سود بانکی اشاره میکنند و اینطور نتیجه گیری میکنند که خیلی از مردم ترجیح میدهند، سرمایههایشان را در این بازار سودده بیاورند. آنها البته در کنار این موضوع، به ریسک حضور در این بازار هم اشاره میکنند و به سهامداران خرد و افرادی که اطلاعات و دانش لازم و کافی برای حضور در بورس را ندارند توصیه میکنند که برای حضور در این بازار و جلوگیری از ضرر، یا به سمت صندوقهای سرمایهگذاری بروند یا از کارشناسان این حوزه مشاوره بگیرند.
گروه چهارم؛ افرادی که در این گروه قرار میگیرند اکثرا زیاندیدگان بورس در ماههای گذشته هستند. آنها نه به دولت دوازدهم اعتماد دارند و نه به دولت سیزدهم. به اعتقاد این افراد باید در اولین فرصت، مردم سرمایههایشان را از بورس خارج و در بازارهای دیگری سرمایهگذاری کنند.
گروه پنجم؛ این گروه به این مساله میپردازند که تا مرداد وضعیت بورس به همین شکل یعنی رشد آرام پیش میرود اما از مرداد به بعد وضعیت بورس به علت ادامهدار بودن تحریمها، عدم توافق در مذاکرات بینالمللی و... نامطلوب میشود. به اعتقاد این افراد بورس به روزهای اوج خود یعنی در اواخر سال ۹۸ و اوایل سال ۹۹ برنمیگردد اما با یک رشد آهسته اما پیوسته تا مرداد به حرکت خود ادامه خواهد داد.
گروه ششم؛ افرادی که در این گروه قرار میگیرند به فضای مبهم پیشرو اشاره میکنند. به اعتقاد آنها چشماندازی که پیش روی بورس ایران و دیگر بازارهای مالی قرار دارد، فضای غبارآلودی دارد که نمیشود آن را پیشبینی کرد و به طور قطعی گفت چه اتفاقی در آن خواهد افتاد. تحولات سیاسی داخلی و بینالمللی، دخالتهای مستقیم و غیر مستقیم، تورم و گرانی و دیگر مشکلات کشور از جمله موضوعاتی است که این افراد در نوشتههایشان به آن اشاره میکنند و در مجموع به این نتیجه میرسند که در چنین فضایی نه تنها نمیتوان پیشبینی دقیقی از فضای چهار ماه که نه، یک ماه آینده به مردم داد، بلکه اصلا نباید حرفی درباره آن زد. چرا که ممکن است مردم به واسطه این پیشبینیها اقدام به سرمایهگذاری در حوزهای خاص کنند و بعدا که ضرر کردند مقصر آن افرادی هستند که پیشبینی کردهاند و آدمها را امیدوار.
گروه هفتم؛ این گروه در ادامه صحبتهای گروه قبلی، معتقدند که نباید به وضعیت امروز بورس خوش بین بود و مردم را هم امیدوار کرد. اما به نکتهای اشاره میکنند و آن هم از این قرار است که دولت دوازدهم در روزهای پایانی فعالیت خود است و برای همین مثل گذشته در این حوزه دخالت نمیکند. به اعتقاد این افراد مدیران و مسوولان اقتصادی کشور هم در این روزهای پایانی دلمشغولیهای دیگری دارند و از بورس و دخالت و دستور غافل شدهاند. از طرفی دولت سیزدهم هم به طور رسمی هنوز روی کار نیامده است، پس این میان فضایی تقریبا آرام و بدون دخالت و دستور برای بورس ایجاد شده است تا بتواند رشد آهستهای داشته باشد. به اعتقاد این افراد با روی کار آمدن دولت جدید و گذشت چند هفته از اداره کشور توسط آن، دخالتها و دستورها شروع میشود و بورس دوباره تبدیل به آزمایشگاهی برای مسوولان و مدیران اقتصادی میشود که میخواهند ایدههای خود را اجرایی کنند. گروه هشتم؛ نوشتهها و اظهارنظرهایی که در این گروه قرار میگیرد، با نگاه به دولت خاص یا مدیر خاصی نیست. آنها نه به مذاکرات بین المللی برجام در نوشتههایشان میپردازند و نه از قیمت دلار و بازارهای جهانی حرف میزنند. نکته اصلی که این افراد در این گروه قرار میگیرند روی آن تاکید میکنند، بالا بردن توجه مردم یعنی سهامداران خرد به این موضوع است که دولت نباید در بورس دخالت کند. این افراد که تعدادشان زیاد هم نیست، در نوشتههایشان سعی میکنند برای سهامداران خرد توضیح دهند که دخالتها و دستورها در سالهای گذشته باعث شد که بورس به این حال و روز بیفتد و خیلیها سرمایههایشان را در آن از دست بدهند. برای همین هم معتقدند که از حالا که هنوز دولت سیزدهم به طور رسمی روی کار نیامده است، اولا توجه مردم را به این موضوع که از نظر آنها مهم و حیاتی است جلب کنند و دوما کمپینی راهاندازی کنند تا توجه رئیس دولت جدید را به این مساله جلب کنند که نباید مسوولان و مقامات اقتصادیای که روی کار میآیند، در بورس دخالت داشته باشند یا بخواهند با سیاستهای دستوری کارهایشان را پیش ببرند. به گمان این افراد با این اتفاق میتوان امیدوار بود که در دولت سیزدهم بورس روزهای خوشی به خود ببیند و بار دیگر اعتماد به صورت واقعی و نه کاذب به این حوزه بازگردد. در نهایت فضای کلی توییتر بورسیها این روزها نه از افت شاخص بورس مانند گذشته هیجانزده میشود و نه از رشد شاخص. سهامداران مثل قبل، به سرخپوشی بورس خرده نمیگیرند و از سبزپوشی آن آنطور که باید شاد نمیشوند. البته که اخبار روز در این اتفاق تاثیرگذارتر از هر زمان دیگری است اما نگاه آنها به هفتههای پیش رو است. سردرگمی، دلنگرانی و پیگیری پیشبینیها و تحلیلها از ماههای آینده برای سرمایهگذاری یا نجات سرمایههایشان بیشتر از هر زمان دیگری به چشم میآید.