بورس گرام
انتخابات و کسب رای با چاشنی بورس
رئیس دولت دوازدهم در بخشی از صحبتهایش بیان کرده بوده «در شرایط جنگ اقتصادی دولت سهام خود را ۶ برابر سال قبل فروخت.» این اظهارنظر اما به مذاق اکثر کاربران فعال در حوزه اقتصاد و بورس خوش نیامده بود. آنها در نوشتههایشان به این مساله میپرداختند که رئیس دولت اعترافی کرده که باید به آن توجه و نسبت به جلب توجه سهامداران خرد در رابطه با این موضوع تلاش کرد.
حرف آنها از این قرار بود که آیا به واسطه این ۶ برابر فروختن به دشمن ضربه خورده است یا به مردم؟ یا درباره این مساله مینوشتند که چرا با این صحبت داغ دل آنهایی که سرمایههایشان را هرچند اندک به واسطه دعوت دولت برای حضور در بورس از دست دادهاند، تازه میکند! اما در مقابل این صحبتهای رئیس دولت، دست بالا را طرفداران یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری داشتند.
نامزدی که در صحبتهایش از دست کردن دولت در جیب مردم صحبت و بیان کرده است برای جبران ضرر مالباختگان بورس، صندوقی قرار است ایجاد کند. آنها با استناد به صحبتهای رئیس دولت دوازدهم درباره این مساله مینوشتند که دولت به طور علنی به این موضوع پرداخته است که سهام خود را چند برابر قیمت اصلی به سهامداران فروخته است.
در کنار این موضوع هم به این مساله میپرداختند که نامزد مورد نظر آنها در انتخابات حقیقت را بیان کرده است که دولت از راه بورس کسب درآمد کرده است. این دوگانهسازی، باعث ایجاد فضای پرتنشی در بخشهایی از شبکهاجتماعی توییتر شده بود. از یک طرف فعالان بورسی بودند که درباره این مساله مینوشتند نباید بورس را وارد مسائل سیاسی و انتخاباتی کرد و هشدار میدادند که عدهای در حال ماهی گرفتن از آب گلآلود این روزها هستند.
از طرف دیگر هواداران نامزد انتخابات بودند که با بازنشر صحبتهای مسوولان دولت دوازدهم و آنچه بر سهامداران خرد بورس گذشته است، درباره لزوم توجه نامزد مورد نظر آنها به بورس مینوشتند و سعی میکردند بحث و جدل ایجاد کنند تا بیشتر دیده شوند و توجه دیگر کاربران این شبکهاجتماعی را به خود جلب کنند.
اما در سوی دیگر ماجرا، سهامداران خرد بودند؛ بخشی از آنها در استوریهای اینستاگرام خود با بازنشر صحبتهای رئیس دولت دوازدهم درباره پشیمانی بابت اعتماد به سرمایهگذاری در بورس و مسائلی از این دست مینوشتند و بخشی دیگر در صفحههای خود در توییتر درباره لزوم بازخواست از دولت نسبت به سیاستش در قبال سرمایههای سهامداران مینوشتند.
اما در کنار اینها، همچنان فیلم و عکسهای بازدید یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود و کاربران نظرات خود را درباره این موضوع مینویسند.
بعد از گذشت دو روز از این بازدید، عمده نظرات به دو بخش تقسیم میشود؛ گروهی از جایگاه مهم بازار سرمایه در دولت سیزدهم مینویسند و به این موضوع میپردازند که بعد از اینکه دولت دوازدهم کسری بودجه خود را از بورس و سرمایههای مردم تامین کرد و در این مساله نشان داد که میتوان به بورس تکیه کرد و آن را بر سر زبانها انداخت، حالا دولت سیزدهم میتواند با اعتمادسازی که البته کار سختی است و با سیاستهای اقتصادی و حمایتی عقلانی و کارشناسی بار دیگر بورس را به جایگاه اصلی خود بازگرداند و آن را تبدیل به یکی از بازارهای سرمایه پرطرفدار در کشور بکند.
گروه دیگری پیرامون همین موضوع، نگاه بدبینانهای به این دید و بازدیدها و صحبتهای بورسی نامزدهای انتخابات دارند. نگاهی که به اعتقاد منتقدان این گروه با وجود اتفاقاتی که برای بورس و سهامداران افتاده است، بحق است اما نباید در آن افراط داشت. به اعتقاد این گروه که نگاه بدبینانهای دارند، هر دولتی به دنبال استفاده از بازار سرمایه که یکی از بخشهای آن بورس است، خواهد بود.
آنها در نوشتههایشان یا نظراتی که برای گروه اول در این موضوع مینوشتند، به این مساله میپرداختند که رخت بستن اعتماد از فضای بورس، دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم، دستورات اقتصادی، اعتراف به تامین کسری بودجه از بورس و چنین مسائلی همه و همه دست به دست هم داده است که اولا مردم به بورس و سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه داخلی بدبین، بیاعتماد و بیانگیزه باشند و ثانیادولتها خود را حامی سرمایهگذاران و بازارهای سرمایه نشان بدهند.
این افراد در نهایت به این مساله کم و بیش میپرداختند که بهبود عملکرد بورس، بازگشت اعتماد مردم به این حوزه و جذب سرمایههای جدید از سوی سهامداران و همچنین اعتماد کردن و داشتن نگاه مثبت نسبت به عملکرد دولت آینده در حوزه بورس، زمانبر است و با یک بازدید و یک توییت یا یک اظهارنظر در این خصوص نمیتوان صددرصد گفت فلان شخص دیدگاه مثبتی نسبت به بورس دارد و با آمدن او اوضاع بازار سرمایه و در راس آن بورس بهبود پیدا میکند، بلکه باید دولت آزمونهای زیادی را پشت سر بگذارد تا ببینیم آیا دید و بازدیدها و وعدهها درخصوص بورس واقعیت داشته است یا خیر.