«دنیای اقتصاد» از کسبوکار شومنهای بازارسرمایه گزارش میدهد
بازار داغ سیگنالفروشان بورس
شومنهای سیگنال فروش چگونه با لایو اینستاگرام پول میسازند
سیگنالدهی چیست؟
سیگنالدهی در بورس، به اعلام قیمت و زمان خاص ورود و خروج از یک شرکت به سرمایهگذاران گفته میشود. اکنون بیش از ۳ هزار سایت در فضای مجازی وجود دارد که سیگنالهای خرید و فروش سهام را بهصورت لحظهای به سرمایهگذاران اعلام میکنند. این سیگنالفروشان به سهامداران میگویند کدام سهم را در چه بازه زمانی خریداری کنند و در چه بازه زمانی به فروش برسانند. ارائهدهندگان سیگنال معتقدند، بهترین فرصتهای معاملاتی بازار را به مشتریان خود معرفی میکنند. اینگونه افراد که اکنون بهصورت حقیقی و حقوقی فعالیت دارند، خود را معاملهگران خبره و با سابقهای معرفی کرده و عموما مدعی موفقیت در بازار سرمایه هستند.
سیگنالفروشی؛ قانونی یا غیرقانونی؟
بر اساس قانون بازار اوراق بهادار سیگنالفروشی جرم تلقی میشود. طبق قانون بازار اوراق بهادار هر شخصی که اقدامات او نوعا به ایجاد ظاهری گمراهکننده از روند معاملات اوراق بهادار یا ایجاد قیمتهای کاذب یا اغوای اشخاص به انجام معاملات اوراق بهادار منجر شود به حبس تعزیری تا پنج سال و جزای نقدی تا پنج برابر سودهای به دست آمده محکوم خواهدشد. با این حال اگر واژه سیگنال را در فضای مجازی جستوجو کنیم میبینیم کانال و گروههای بسیاری به اسم سیگنال ثبت شده است که گاهی حتی در سایتهای خبری نیز تبلیغ کردهاند و در سطح ضعیفی این کار را بدون داشتن تخصص و مجوز لازم انجام میدهند. سیدمهدی سدیدی، عضو هیات مدیره بورس تهران اما به تازگی اعلام کرده با تشکیل کمیته فضای مجازی در بورس با سیگنالفروشان برخورد خواهد شد.
سیگنالدهی از چه زمانی مد شد؟
از زمانی که اطلاعات اهمیت پیدا کرد سیگنالدهی هم مهم شد. اما بهروز شهدایی، تحلیلگر و فعال قدیمی بازار سرمایه میگوید سیگنالفروشی در بورس از ۲۰ سال پیش مد شد و روی بورس آمد. از آن زمان تا به امروز افرادی هستند که به یک عده تازهوارد و تازهکار میگویند چه سهمی را در چه زمانی بخرند و در چه زمانی بفروشند.
او در همین حال یادآور میشود که سیگنالفروشان را نباید با تحلیلگران جمع بست. به گفته او تحلیلگران نقطه مقابل سیگنالفروشان هستند اما متاسفانه گاهی این دو طیف با هم یکسان دیده میشوند. تفاوت تحلیلگران با سیگنالفروشان این است که با علم و دانشی که دارند سهام شرکتهای مختلف را بررسی میکنند و در نهایت میگویند فلان سهم به این دلیل و آن دلیل از نظرشان چقدر ارزش دارد اما سیگنالفروشان اینگونه نیستند.
سیگنالدهندگان قدیمی
شهدایی از تفاوت سیگنالفروشان قدیمی و امروزی نیز غافل نمیشود و میگوید این طیف در گذر زمان بسیار تغییر کرده و «عجیبوغریب» شدهاند. او با تاکید بر اینکه «در گذشته سیگنالفروشی اینقدر گسترده و همهگیر نبود» میگوید: ۱۵ سال قبل عمق بازار کم بود. آقایان سیگنالفروش یا خودشان پولهای خوبی داشتند یا به آدمهایی که پولهای درشتی داشتند وصل بودند. از طریق خالی کردن سهمی سیگنالهای خود را اجرایی میکردند و بابت آن پول خوبی از آدمهای دیگر میگرفتند. در این میان بسیاری از سیگنالدهندگان قدیمی از این طریق حتی کاسبی هم نمیکردند. یعنی اینطور بود که او میگفت من فلان سهم را خریدهام و سایرین به خاطر اعتمادی که به او داشتند، به سراغ آن سهم میرفتند و میخریدند بنابراین این حرکت همان سیگنالدهی بود.
سیگنالفروشان امروزی
«اما الان سیگنالفروشیها خیلی عجیبوغریب شده است»؛ این تعریف شهدایی از وضعیت سیگنالفروشان این روزهای بازار سرمایه است. او میگوید: «سیگنالفروشهای امروز شومن شدهاند. شومنهایی که به خاطر گسترش شبکههای اجتماعی بها گرفتهاند و با تبلیغات خوشرنگ و لعاب، مردم به ویژه آنهایی را که اطلاعات چندانی نسبت به بازار سرمایه ندارند، فریب میدهند.»
این فعال بازار سرمایه با بیان مثالی اضافه میکند: «شیوه کار این افراد این است که در اینستاگرام ویدئو میگذارند در حالی که سوار ماشین مدل بالا هستند و ادعا میکنند سرمایهشان در مدت کمی رشد بسیار زیادی کرده است! در حالی که در اصل افراد کمسوادی هستند که اگر بازار منفی شود به دنبال سوراخ موش میگردند و پنهان میشوند. در بازار صعودی هر فردی میتواند سود کند. حتی میتوان با چشم بسته سهمی را انتخاب کرد و سود برد اما مهم است که در میانمدت و بلندمدت سود کرد.»
چرا بازار سیگنالفروشان سکه شده؟
شهدایی معتقد است رونق بورس موجب شده افراد زیادی جذب بازار سرمایه شوند. این افراد برخلاف قدیمیهای بازار که سرد و گرم را چشیده و در کنار سودهای سنگین، ضررهای سنگین را نیز تجربه کردهاند، ضرر را باور ندارند، حتی شاید اسم نمادها را هم بلند نباشند. در این وضعیت افراد سودجویی پیدا میشوند که با استفاده از یکسری ابزارهای شرطی و احتمالی پیشبینیهایی میکنند که در وضعیت بازار رو به صعود درست هم از آب در میآید. اما نکته اینجاست که در این بازار که دائما در حال رشد است سهامدار حتی اگر چشمانش را هم ببندد و سهمی را انتخاب کند حتما سود میبرد.
او با اظهار تاسف از اینکه مردم به این افراد اعتماد میکنند، درباره راهکار جلوگیری از سوءاستفاده سیگنالفروشان میگوید: «سازمان بورس آزمونهایی از تحلیلگران میگیرد و با مجوزی که میدهند آنان اجازه فعالیت پیدا میکنند اما سوال اینجاست آیا نفری که تازه وارد بازار سرمایه شده از سیگنالفروشان گواهینامه و مجوز میخواهد؟! پاسخ خیر است. بنابراین معقولانهترین، بهترین و تنها راهکار این است که نباید اجازه داد سرمایهگذاری که تازه وارد بازار سرمایه شده خودش بهصورت مستقیم معامله کند، بلکه باید سرمایهاش را به کسی که تخصص و مجوز رسمی دارد، بسپرد.»
شهدایی وجود صندوقهای سرمایهگذاری را یادآور میشود و میگوید: «سهامداران مبتدی و تازهکار باید به سمت صندوقهای سرمایهگذاری سوق داده شوند. البته این کار با توصیه حل نمیشود. یک سال است همه کارشناسان و دلسوزان میگویند مبتدیان مستقیم معامله نکنند، اما هیچکس این کار را نکرد. نکته جالبتر اینجاست که خیلی از حرفهایها صندوقها را میخرند! بنابراین راهحل این است که سازمان بورس به جای توصیه، کد سهامداری را برای کسانی که کمتر از یک سال سابقه حضور در بازار سرمایه دارند، محدود به نمادهای اولیه یا صندوقهای سرمایهگذاری کند.» او با تاکید دوباره بر اینکه با توصیه این مساله حل نمیشود، یادآور میشود: «اکنون نصف فروشندهها کسانی هستند که پول خود را در سه چهار ماه اخیر وارد بازار کردهاند اما اگر اینها پولشان را به صندوق میبردند با توجه به اینکه دامنه نوسان صندوق آزادتر از سهام است، ریسک بازار کمتر میشد و سهامداران هم در این شرایط کمتر عذاب میکشیدند و نگران میشدند.»