صورتهای مالی فصل بهار چقدر با پیشبینی تحلیلگران هماهنگ بود؟
درجه انحراف انتظارات بورسی
فاصله انتظارات تا گزارشهای بهار
در آخرین گزارش اجماع تحلیلگران بورسی که در ۲۵ تیر در روزنامه «دنیای اقتصاد» منتشر شد، سود بهار ۷۰ نماد بزرگ بورسی از سوی گروههای مختلف تحلیلی برآورد شده بود. از این تعداد، ۶۵ شرکت صورتهای مالی منتهی به خرداد سال ۹۸ را منتشر کردهاند. تحلیلگران در مجموع سود حدود ۳۱ هزار میلیارد تومانی را برای این ۶۵ شرکت انتظار میکشیدند و صورتهای مالی منتشرشده نشان از تحقق سود ۲۸ هزار میلیارد تومانی برای این شرکتها دارد. به عبارتی این شرکتها در مجموع توانستهاند ۹۱ درصد از سود موردانتظار کارشناسان در فصل بهار را محقق کنند. با این وجود همترازی سودآوری شرکتها با پیشبینی کارشناسان در همه موارد یکسان نیست. در بعضی گروههای بازار اختلاف تخمینهای کارشناسی با سود محققشده چشمگیر است و در برخی موارد انطباق دادههای برآوردی و تخمینی نشان از احاطه تحلیلگران نسبت به متغیرهای حاکم بر صنعت دارد. در اینخصوص یکی از عوامل اختلاف مجموع سود پیشبینیشده توسط تحلیلگران با سود محققشده در عملکرد واقعی بهار شرکتها به بانک ملت بازمیگردد که برآورد پیشبینی تحلیلگران ۳۹۰۰ میلیارد تومان از عملکرد واقعی شرکت بیشتر است و این موضوع نیز به دلیل عدم شناسایی سود تسعیر ارز در صورتهای مالی بهار ملت بود. با حذف این داده حتی مجموع میزان سود محققشده از سود برآوردی تحلیلگران بیشتر است که نشان از قدرتنمایی بزرگان بازار در مسیر سودآوری طی سهماه نخست است. فهرست ۶۵ شرکتی که سودآوری فصل بهار خود را منتشر کردهاند در جدول سمت راست صفحه قابل مشاهده است. در این جدول درصد تحقق سود واقعی نسبت به انتظارات آورده شده است. از این بین سودآوری ۴۱ شرکت در بازه پیشبینیشده توسط کارشناسان قرار دارد و به عبارتی سود یا زیان ۲۴ شرکت دیگر را میتوان دور از انتظار عنوان کرد. از بین ۲۴ نماد مذکور، سودآوری ۱۷ نماد از کف پیشبینیها نیز کمتر بوده و در ۷ مورد نیز سودآوری از سقف اعداد مورد انتظار تحلیلگران پیشی گرفته است.
ترینهای عملکردی و ترینهای کارشناسی
از بین ۲۰ صنعت مورد بررسی، گروه خدمات مالی و مصرفی با دوام کمترین میزان سود محققشده نسبت به سود انتظاری را به نمایش گذاشتند. سود دو نماد بانکی «وبملت» و «وخاور» تنها ۱۲ درصد از سود مورد انتظار را پوشش داده است و این در حالی است که نماد «وخاور» در سودآوری از انتظارات پیشی گرفته است. به عبارتی این اختلاف را باید به سود کمتر از انتظارات بانک ملت نسبت داد و این موضوع نیز میتواند به عدم شناسایی سود تسعیر ارز این بانک در صورتهای مالی بهار بازگردد و این در حالی است که این سود احتمالا تا پایان سال مالی (مشابه سال ۹۷) در صورت سود و زیان این بانک منعکس شود. گروه مصرفی با دوام نیز تنها ۱۵ درصد از سود مورد انتظار را محقق ساخته است. میزان سودآوری محققشده در دو شرکت لاستیکساز این گروه طی فصل بهار به شدت تحت فشار قرار گرفته و کویر تایر برخلاف انتظارات تحلیلی به محدوده زیان وارد شده است. باید دید که مجوز اخیر افزایش نرخ این گروه میتواند سودآوری را به سطوح مورد انتظار آتی تحلیلگران نزدیک کند یا خیر. در مقابل، نمادهای پتروشیمی بهترین عملکردهای فصلی را در قیاس با انتظارات تحلیلگران به نمایش گذاشتند. تولیدکنندگان متانول و ال پی جی طی فصل بهار توانستند ۵۰ درصد بیش از برآوردهای مورد اجماع سود محقق کنند و شرکتهای اورهساز ۳۸ درصد فراتر از انتظارات تحلیلی در بهار سود محقق کردند. دو عامل در رابطه با سود بهتر از انتظار این گروه برجسته است. موضوع نخست به شناسایی قابلتوجه سود ناشی از تسعیر داراییهای ارزی این گروه بازمیگردد و نکته دوم و شاید مهمتر برای سودآوری قابل تکرار این گروه به نرخ گاز خوراک شرکتهای پتروشیمی در فصل بهار مربوط میشود. افت نرخ گاز طبیعی در گروههای تعیینکننده جهانی عاملی بوده که در برآوردهای کارشناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته و به این ترتیب میتوان عنوان کرد که شناسایی سود قابل توجه نمادهای این دو گروه غافلگیری فعالان بازار سهام و صفنشینی برای سهام این شرکت را به دنبال داشت.
فاصله سودآوری از انتظارات کارشناسی میتواند روندهای پرشتاب قیمتی را در سهام مرتبط رقم بزند. با این حال نکته حائز اهمیت شناسایی گروههایی است که برآوردهای کارشناسی در تخمین سودآوری آنها بیشترین دقت را داشته است. در این رابطه میتوان گفت در سه گروه روانکارها، تولیدکنندگان الفینها و فولادسازان بیشترین دقت برآوردهای کارشناسی را میتوان شاهد بود.در دو گروه تولیدکنندگان روانکار و الفین، سود محققشده در رابطه با تمامی نمادها در بازه مورد انتظار کارشناسان قرار گرفته است و در رابطه با نمادهای فولادی تنها شاهد عملکرد ضعیفتر از انتظار نماد «ذوب» هستیم.دقت برآوردهای کارشناسی میتواند احاطه جمعی تحلیلگران بازار بر متغیرهای سودآوری یک صنعت یا نماد را نشان دهد و از این لحاظ میزان قابلیت اتکا در آینده را مشخص میسازد.
مروری بر تحولسازان صنایع
همانگونه که در جدول مشاهده میشود سود محققشده تمامی نمادهای گروههایی همچون «روانکار»، «الفین»، «مس»، «سنگ آهن»، «زغالسنگ»، «حمل و نقل» و «ساختمان» در بازه مورد پیشبینیشده توسط کارشناسان قرار گرفته است. در رابطه با گروههایی همچون تولیدکنندگان روانکار، پلیمر و... مشخص بودن متغیرهای تعیینکننده سود صنعت کمک شایانی به تحقق پیشبینیها کرده است.در مقابل همانطور که در جدول قابل مشاهده است در گروه «کالاهای مصرفی ضروری» تنها سود ۳ نماد از ۸ شرکت پیشبینی شده در بازه مورد انتظار کارشناسان قرار داشته است. سیاستهای تعیین نرخ مصوب فروش محصولات به بهانه تخصیص ارز مرجع به برخی نمادهای این گروه تبعات ثانویهای دارد که ممکن است در تحلیلهای اولیه از این صنعت چندان به چشم نیاید. بهعنوان مثال در رابطه با برخی شرکتهای این گروه کاهش حجم تولید در اثر برخورد با موانع تهیه مواد مصرفی معضل اساسی به شمار میآید.
این فشار همچنین در رابطه با شرکتهای لاستیکسازی و تولیدکنندگان ماشینآلات کشاورزی نیز تا حدودی فراگیر است. در رابطه با تولیدکنندگان برق رشد هزینهها توانسته است بر ثبات نرخهای فروش غلبه پیدا کند. با این حال افزایش نرخهای فروش در فصل تابستان میتواند فصل دوم سال را تا حدودی برای شرکتهای این گروه متفاوت سازد. با این حال ایجاد تفاوت معنیدار در این صنعت نیز نیازمند بازنگری در سیاستهای حاکم بر آن است.پیش از این در رابطه با عوامل رشد سودآوری صنعت پتروشیمی نسبت به انتظارات توضیحات مختصری داده شد. این توضیحات بهطور ضمنی لزوم توجه به یک موضوع اساسی در سودآوری شرکتها را یادآوری میکند. سنجش ارزندگی سهام بر مبنای میزان سود مورد انتظار با تاکید بر سود باکیفیت امکانپذیر است. به عبارتی قسمتی از سود بنگاهها که در فصول آینده سال قابل تکرار نباشد مانع اصلی تحلیلهای سادهانگارانه از سودآوری سال مالی جاری است. بنابراین در برآوردها باید توجه داشت که سودهایی از جنس سود ناشی از تسعیر داراییهای ارزی تا چه حد برای هر شرکت قابلیت تکرار دارد و ضمنا چه تاثیری در روند قیمتی سهام خواهد داشت.
اهمیت توجه به متغیرهای پیشبینی
در جدول سود مورد اجماع کارشناسان که در هفته انتهایی تیر ماه منتشر شد علاوه بر متغیرهای کلان و بازه سودآوری مورد انتظار برای هر کدام از نمادها، دو دسته داده دیگر مورد تاکید است. تعداد مشارکتکنندگان و ریسک هر پیشبینی اطلاعاتی هستند که میزان اتفاق نظر تحلیلگران بنیادی سهام از میزان تحقق برآوردها را نشان میدهد. بهعنوان مثال تعداد مشارکتکنندگان بر پیشبینی سود نیروگاههای برق کمتر از ۵ بوده و ریسک پیشبینی در سقف ممکن قرار داشته است. این وضعیت تا حدود زیادی در رابطه با گروههای «خدمات مالی»، «مصرفی ضروری» و «مصرفی بادوام» نیز صدق میکند. بنابراین توجه به چنین متغیرهایی خود میتواند در قابلیت اتکای برآوردهای کارشناسی مورد استفاده قرار گیرد.
ارسال نظر