از طرفی در حال حاضر آمار دقیقی از میزان سهامداران واقعی در کشور وجود ندارد، ولی حدودا ۱۵ درصد جمعیت ایران حداقل یک بار سهامدار ناشرین پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران، دارندگان واحدهای سبدهای سرمایه‌گذاری و صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک یا دارندگان اوراق قابل معامله کالایی هستند. آمار سهامداران واقعی را می‌توان رقمی پایین‌تر از این میزان دانست. موضوعی که حاکی از فقر دانش و سواد مالی در کشور است. در مقام مقایسه می‌توان عنوان کرد میزان سهامداران فعلی آمریکا حدودا ۶۰ درصد جمعیت کل کشور است. بنابراین جهت ورود سرمایه‌گذاران و جذب سرمایه به این بازار نیاز به استفاده از همه پتانسیل‌ها نظیر آموزش مداوم، تهیه و ارائه گزارش‌های عملکرد بازار، فرهنگ‌سازی، ورود ابزارهای نوین مالی، ورود به حوزه هنری و... است که در نهایت موجب توسعه این بازار می‌شوند.

از طرفی تحقیقات بسیار زیادی درخصوص مقایسه بازدهی بازارهای موازی در دنیا انجام شده است. نتایج تحقیقات در بازه زمانی کوتاه مدت متفاوت است. در بازه‌هایی طلا، دلار، مسکن، تولیدات، بازار سرمایه، کالاهای مصرفی و... رتبه‌های برتر را دارند اما در بازه زمانی بلند نتایج همه تحقیقات تقریبا یکسان است. بازار سهام یا بورس از همه بازارهای موازی، بازدهی به مراتب بیشتری را در بازه زمانی بلندمدت دارد.

به‌عنوان مثال در تحقیقی بازدهی بازارهای موازی در آمریکا از سال ۱۹۲۶ تا ۲۰۱۶ (۹۱ سال) بررسی شد. نتیجه این تحقیق نشان می‌دهد بازدهی سهام هم به‌صورت اسمی و هم به‌صورت واقعی (کسر تورم از رقم بازدهی) رتبه اول را در بین بازارهای موازی دارد (نظیر اوراق قرضه، دلار، طلا، اوراق خزانه و... ) و این اختلاف بیش از ۱۰ برابر نسبت به رتبه دوم است. در داخل کشور نیز نتایج تحقیقات همانند مطالعات خارجی است. نتیجه یک تحقیق داخلی نشان می‌دهد در طول ۲۳ سال گذشته (از سال ۱۳۷۴) در بین بازارهای موازی سپرده بانکی، دلار، مسکن، سکه طلا و شاخص کل بورس، بازدهی بازار سرمایه ۶/ ۱ برابر بیشترین بازدهی سایر بازارها بوده است. در طول چند دهه گذشته اتفاقات بسیار مهمی در اقتصاد کشور رخ داده است، انقلاب اسلامی، هشت سال جنگ تحمیلی، اعمال تحریم‌ها بابت مسائل هسته‌ای، توافق هسته‌ای و دو بار تکرار کامل این فرآیند، پیاده‌سازی استانداردهای حسابداری بین‌المللی، چندین بار جهش دلار، تجربه دو بار تورم بالای ۴۰ درصد و تورم فزاینده کنونی، چندین بار هدفمندسازی یارانه‌ها و آزادسازی قیمت‌ها، تغییر در تعرفه واردات کالاهای اساسی، چندین جهش مسکن و... از جمله اتفاقات مهم اقتصادی هستند که مستقیما با بازار سرمایه مرتبط هستند. اما در بازه زمانی بلند‌مدت به‌رغم همه تلاطم‌های مذکور، بازار سرمایه در صدر بازدهی‌ها قرار دارد. دلیل آن نیز ساده است. بازدهی مسکن، دلار، تورم و... در نهایت در بخش‌هایی از شرکت‌های پذیرفته شده در بازار سرمایه لحاظ می‌شوند.نرخ تورم در همه صنایع بازار سرمایه، رشد نرخ مسکن در گروه مسکن، نرخ دلار در گروه‌های صادراتی محور، رشد نرخ نفت و کامودیتی در صنایع مرتبط بازار و... تاثیرات خود را می‌گذارد و در نهایت موجب رشد شاخص بورس می‌شوند.

این مقایسه نشان می‌دهد یکی از بهترین بازارهای هدف جهت سرمایه‌گذاری عموم مردم بازار سرمایه است. این بازار تنها بازاری است که رشد آن موجب تلاطم در اقتصاد کشور نمی‌شود. برای ورود عموم مردم به این بازار اما نیاز به آموزش و فرهنگ‌سازی احساس می‌شود. در این راستا آموزش مستقیم به عموم افراد جامعه یکی از موثرترین شیوه‌های ورود افراد به بازار سرمایه تلقی می‌شود. موسسات دارای مجوز آموزشی از سازمان بورس و اوراق بهادار به‌عنوان پیشخوان بازار سرمایه می‌توانند وظیفه آگاهی‌بخشی در این زمینه را داشته باشند. همچنین استفاده از پتانسیل آموزش غیر مستقیم نظیر استفاده از ظرفیت‌های گیمیفیکیشن، انتشار و حمایت از کتب مرتبط با مدیریت مالی، استفاده از ظرفیت‌های برگزاری مسابقات، تولید انیمیشن و موشن‌گرافیک، حضور موثر در فضاهای مجازی می‌تواند موجب رشد و ارتقای سواد مالی در سطح کشور شود.

از طرفی آمارها نشان می‌دهد ارزش بازار (مارکت کپ) بورس‌های اوراق بهادار تنها درصد کمی از تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص می‌دهد. آخرین ارقام نشان می‌دهد این میزان ۱۶ درصد است. این موضوع البته نمی‌تواند نشان‌دهنده درصد واقعی مشارکت بورس در اقتصاد کشور باشد چرا که دو مفهوم مقایسه شده متفاوت هستند، اما مقایسه‌ای ا‌ست که در دنیا نیز بسیار مرسوم است. بر‌اساس آمارهای بانک جهانی این نسبت در بحرین ۶۲ درصد، کانادا ۱۴۳ درصد، هند ۹۰ درصد، ژاپن ۱۲۷ درصد، عربستان ۶۶ درصد و آمریکا ۱۶۵ درصد است. این موضوع نشان می‌دهد که عمق بازار سرمایه کشور نسبت به سایر کشورها کم است. در نتیجه علاوه بر فرهنگ‌سازی عمومی جهت ورود عموم مردم به بازار سرمایه نیاز به تعمیق بیشتر بازار نیز احساس می‌شود. در واقع این دو موضوع لازم و ملزوم یکدیگر هستند.