یک هفته با تپیکس
سرمای معاملاتی در بازار سهام
دلالت بورسی آرامش ارز در دو بازار موازی
سرانجام موعد ۱۳ آبان فرا رسید و در ظاهر، شدیدترین تحریمهای اقتصادی از سوی ایالات متحده علیه ایران از سر گرفته شد. در حالی که بخش مهمی از تحلیلگران و افکار عمومی پیشبینی میکردند که با این واقعه رشد قیمت ارز در بازار آزاد تشدید شود، نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه با مدیریت خوب بانک مرکزی و نیز دریافت معافیتهای تحریمی در موضوع خرید نفت و نیز شبکه سوئیفت برای برخی بانکها عملا روند قیمتها مسیر معکوس در پیش گرفته و از مرز ۱۵ هزار تومان به میانه کانال ۱۳ هزار تومانی بازگشته است. به این ترتیب، در کوتاهمدت به نظر میرسد طرف عرضه موقعیت مسلط خود را حفظ کند و نرخ بازار آزاد در محدوده کنونی تثبیت شود؛ اتفاقی که با توجه به تجربیات قبلی در بیفایده بودن اصرار بر کاهش نرخ و نیز مطالعه رویکرد اخیر بازار ساز در عنایت به این نکته میتواند نویدبخش ثبات ارزی پس از هفت ماه توفان التهاب باشد. از سوی دیگر، در سامانه موسوم به نیما نرخ معادل دلار در محدوده ۸ هزار تومان تثبیت شده و دادوستدها در جریان است. در آن حوزه نیز به نظر میرسد علاوه بر حضور بازارساز در طرف عرضه و نیز مدیریت تقاضا از طرف دولت فعلا مکانیزم موجود تا زمانی که نرخهای بازار آزاد توسط بانک مرکزی و بدون نیاز به حضور صادرکنندگان غیرنفتی کنترل شود، پابرجا بماند. از اینرو میتوان گفت احتمال سناریوی تثبیت ارز در هر دو بازار تا پایان سال در صورت عدم بروز ریسک سیاسی جدید افزایش یافته است. پیامد این امر برای شرکتهای بزرگ بورس تهران که عمدتا صادرات محور و ارز آور هستند عبارت است از: کاهش انتظار برای افزایش درآمدها از محل تسعیر ارز و پایداری نرخهای کنونی در برآوردهای سودآوری اکثر تحلیلگران بورسی.
در انتظار آثار انضباط پولی بر بازارها
در هفته جاری آمار متغیرهای پولی کشور از سوی بانک مرکزی برای ماه شهریور منتشر شدکه نوید برخی تحولات مثبت را در بر داشت. بر این اساس، آنچه از مطالعه جزئیات گزارش مزبور مشهود است اینکه در دو ماه پایانی تابستان بهرغم تلاطمات شدید در بازار ارز و رشد نقدینگی در دسترس (پول)، موتور محرک خلق نقدینگی که اضافه برداشت بانکهای خصوصی از بانک مرکزی است به نحو قابل ملاحظهای کند شده و در مقیاس ماهانه تنها ۳ درصد رشد را به ثبت رسانده است؛ روندی که در مقایسه با جهش ۱۰۰ درصدی متغیر مزبور در بازه ۱۲ ماهه منتهی به پایان شهریور، از کند شدن ماشین خلق پایه پولی در ماههای مرداد و شهریور حکایت میکند. از سوی دیگر، دولت نیز در سیاست بودجهای خود محتاط و با انضباط عمل کرده و تنها ۵ درصد اضافه برداشت از منابع بانک مرکزی در یک سال اخیر داشته است.
تلفیق این دو عامل نتیجه خود را در رشد ۲۰ درصدی نقدینگی منعکس کرده که از میانگینهای بلند مدت اقتصاد ایران (۲۷ درصد در سال) به مراتب کمتر است. به این ترتیب میتوان گفت با تصدی مسوولیت بانک مرکزی از سوی رئیس جدید، روند بهتری درخصوص کنترل متغیرهای پولی و مدیریت اضافه برداشتها ایجاد شده است. اهمیت این امر زمانی بیشتر روشن میشود که به شرایط دشوار پیرامونی اقتصاد که مشوق در پیش گرفتن سیاستهای انبساط پولی است توجه کنیم. بنابراین، در دو راهی سخت سیاستگذاری، مسوولان ذی ربط راه درست را انتخاب کردهاند و با خویشتنداری نسبت به وسوسه دستدرازی به منابع پرقدرت بانک مرکزی واکنش نشان دادهاند. این رویه هرچند پیامدهای رکودی خود را به دنبال دارد اما در مجموع از اتخاذ شق دوم که ورود به مارپیچ خلق نقدینگی و ظهور ابر تورم است، انتخاب بهتری به شمار میرود. در نتیجه انتظار میرود روند رشد تورم در ماههای آتی کند شود و البته در سطح بازارهای سرمایهگذاری شامل مسکن، ارز، سکه و بورس نیز آثار رکود غلبه یابد.
کابوس سیاه نفت پایان مییابد؟
یکی از عوامل افت بورس تهران به ویژه در روز گذشته با محوریت سهام پالایشی و پتروشیمی، سقوط آزاد قیمتهای نفت است. در حالیکه در اوایل ماه گذشته مقارن با زمانی که قیمتهای نفت از مرز ۸۵ دلار گذشته بود، طیف وسیعی از تحلیلگران پیشبینی نفت سه رقمی در افق کوتاهی را میکردند، این بازار بار دیگر ثابت کرد که چقدر نسبت به پیشبینیهای متداول بیتفاوت است و با افت تقریبا ۲۵ درصدی از اوج ماه گذشته به روند نزولی پایدار (موسوم به بازار خرسی) وارد شد. این افت که شدیدترین کاهش سه ساله ارزش طلای سیاه بوده، قیمت هر بشکه نفت را به کمترین سطح از ابتدای سال میلادی سوق داده است.
تلفیقی از چند عامل شامل تهدیدهای ترامپ علیه کاهش تولید عربستان و اوپک، معافیتهای تحریمی فروش نفت ایران، جهش تولید نفت آمریکا و نیز افزایش موقعیت سفتهبازان در سمت فروش بازار آتی، دست به دست هم دادند تا یکی از تلخترین دورانهای کاهش قیمت نفت برای کشورهای تولیدکننده در هفتههای اخیر رقم بخورد. با این حال، هنوز بخش مهمی از تحلیلگران بر این باورند که با چشمانداز افزایش ۲/ ۱ میلیون بشکهای تقاضا در سال آینده میلادی و فقدان ظرفیت خالی برای افزایش تولید اوپک و نیز عدم امکان رشد فزاینده تولید ایالات متحده از سطوح کنونی (۶/ ۱۱ میلیون بشکه) در کوتاهمدت، قیمتهای نفت به زودی کف خود را پیدا خواهد کرد. از این رو تداوم افت پرشتاب اخیر از احتمال کمتری برخوردار است؛ پیشبینیای که میتواند برای اقتصاد ایران، دولت و اهالی بورس تهران تا حدی اطمینان بخش باشد.
ارسال نظر