تنش تولیدکنندگان در زمین قیمت و زنجیره تامین بین دو قطب اقتصادی در جهان هر روز ابعاد جدیدی پیدا میکند
جنگ صنعتی شرق و غرب
آیا جهانی شدن میتواند از شکاف آمریکا و چین جان سالم به در ببرد؟
به گزارش فایننشالتایمز، تجارت جهانی اکنون با بزرگترین چالش خود مواجه است؛ رقابت بین ایالاتمتحده و چین. کوین راد، نخستوزیر سابق استرالیا، در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۹، خطرات کاهش روابط اقتصادی بین دو کشور را مطرح کرد. او گفت که «دنیای کاملا جدا از هم، مفروضات رشد اقتصادی جهانی در ۴۰سال گذشته را تضعیف میکند و از بازگشت پرده آهنین بین شرق و غرب خبر میدهد.»
اکنون، رقابت آمریکا و چین تهدیدی واقعی برای جهانی شدن است. پکن و واشنگتن از یارانهها، تعرفهها و کنترلهای صادراتی برای رقابت بر سر مواد معدنی حیاتی و مزیتهای تکنولوژیک در بخشهایی از نیمههادیها، انرژی پاک و مخابرات گرفته تا وسایل نقلیه الکتریکی، هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی استفاده میکنند. انگوزی اوکونجو-ایویلا، مدیرکل سازمان تجارت جهانی در ماه ژوئیه گفت: «این زمانها برای تجارت جهانی دردسرساز است. در میان تنشهای ژئوپلیتیک و پسزمینه بحران آبوهوا، شاهد افزایش حمایتگرایی هستیم. او افزود که پس از سالها صحبت درباره جدایی، تجارت ممکن است در امتداد خطوط ژئوپلیتیک شروع به تکهتکه شدن کند.»
سیاستگذاران در ایالاتمتحده اکنون میخواهند هرچه بیشتر جنگطلب باشند و روابط اقتصادی خود را قطع کنند. شکافهای تازهای در اقتصاد جهانی ظاهر میشوند؛ زیرا زیربنای تجارت جهانی؛ شبکههای جابهجایی محموله، کالا و اطلاعات بهطور فزایندهای سیاسی میشود. با این حال، بهرغم این فشارهای سیاسی، تجارت جهانی تاکنون به طرز شگفتانگیزی انعطافپذیر بوده است. تعدادی از مطالعات تاکید کردهاند که با تغییر حمایتگرایانه در ایالاتمتحده و جنگهای تعرفهای با چین، شواهدی مبنی بر شکاف اساسی در سرمایهگذاری و تجارت وجود دارد.
پس از تقسیم کشورها به دو بلوک ژئوپلیتیک با محوریت ایالاتمتحده و چین، اقتصاددانان سازمان تجارت جهانی تخمین میزنند که از زمان آغاز جنگ روسیه با اوکراین، تجارت کالا بین بلوکها تنها ۴.۲درصد کمتر از داخل آنها رشد داشته است. بهعلاوه، مطالعات صندوق بینالمللی پول، تجارت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی نسبتا کمتری را بین بلوکهای ژئوپلیتیک نسبت به درون آنها نشان میدهد، اما تفاوتها را تاکنون نسبتا کوچک توصیف میکند. تحقیقات صندوق بینالمللی پول نشان داد: «متفاوت از سالهای اولیه جنگ سرد، مجموعهای از کشورهای متصل غیرمتعهد، بهسرعت اهمیت پیدا کرده و بهعنوان پلی بین بلوکها عمل میکنند. ظهور اتصالدهندهها به احتمال زیاد باعث انعطافپذیری تجارت و فعالیت جهانی شده است.»
یکی از نبردهای طولانیمدت بر سر فناوری تلفن همراه ۵G است؛ جایی که ایالاتمتحده، متحدان خود را تحت فشار قرار داده است تا تولیدکننده چینی هوآوی را به دلیل ترس از جاسوسی احتمالی، با موفقیتی متفاوت از شبکهها حذف کنند. استرالیا و ژاپن، هوآوی را بهطور کامل ممنوع کردند. بریتانیا که در ابتدا مشتاق هوآوی بود، چرخشی انجام داد و از آن پیروی کرد؛ البته با ضربالاجل طولانی تا سال ۲۰۲۷. البته کشورهای عضو اتحادیه اروپا و کشورهای آسیایی کیت آن را به درجات مختلف وارد سیستمهای خود کردهاند.
وسایل نقلیه الکتریکی یکی دیگر از منابع تنش است. دولت جو بایدن از طریق یارانهها و تعرفههای هنگفت تلاش کرده است بازار خودروهای برقی آمریکای شمالی را تا حد زیادی مستقل نگهدارد. هفته گذشته کانادا در برابر فشارهای دیپلماتیک واشنگتن تسلیم شد و اعلام کرد که با تعرفههای ۱۰۰درصدی ایالاتمتحده بر خودروهای الکتریکی چین مطابقت خواهد داشت. مواد اولیه حیاتی، سومین عرصه مبارزه است. انتقال سبز، تقلای ژئوپلیتیک را برای تامین منابع از جمله خاکهای کمیاب، لیتیوم و نیکل ایجاد کرده است. چین تهاجمیترین و مجهزترین کشور در این نبرد بوده است. بهعنوان مثال، اندونزی بزرگترین منبع نیکل در جهان است. ایالاتمتحده اکنون با ارائه معافیتهای مالیاتی برای نیکل اندونزیایی به دنبال جلوگیری از نفوذ شرکتهای چینی است. بهعلاوه، پکن از کنترل صادرات برای تقویت موقعیت خود استفاده میکند. ژوئیه گذشته، چین محدودیتهایی را برای فروش گالیوم و ژرمانیوم، مواد معدنی کمیاب مورد استفاده در نیمههادیها اعمال کرد که افزایش شدید قیمتهای جهانی را به دنبال داشت.
اتحادیه اروپا ابزارهای ضعیفتری نسبت به پکن یا واشنگتن دارد، اما قراردادهای تامین مواد معدنی را با کشورهای صادرکننده امضا کرده است؛ از جمله قرارداد اخیر با صربستان. در مورد شیلی، یک تولیدکننده لیتیوم، بروکسل به دنبال خرید سرقفلی دولت با تنظیم یک معامله تجاری بود تا اجازه دهد بخشی از این فلز در داخل کشور ارزان فروخته شود تا پردازش داخلی را تشویق کند. اما نیروهای بازار و دولتهای عملگرا همچنان نیروهای قدرتمندی در برابر پراکندگی هستند. قدرتهای معاملاتی شرطها را پوشش میدهند و موضوع به موضوع تصمیمگیری میکنند. برای مثال، در مورد خودروهای الکتریکی، اتحادیه اروپا میخواهد با تولیدکنندگان چینی همکاری کند؛ نه اینکه مانند ایالاتمتحده، آنها را دفع کند. این کشور تعرفههای واردات موقت بسیار کمتری را برای خودروهای برقی چینی وضع کرده است و شرکتهای چینی را تشویق میکند تا تولید خود را در اروپا راهاندازی کنند. کشورهای با درآمد متوسط همچون برزیل و ترکیه اغلب فعالانه سرمایهگذاری چینی در خودروهای برقی را جلب میکنند.
در مورد مواد معدنی حیاتی، محدود کردن دائمی عرضه یک کالا سخت است؛ بهخصوص آنهایی که دارای نوسانات بالایی هستند. تقلای جهانی برای لیتیوم باعث افزایش عرضه و کاهش قیمتها شده و تحقیقات در مورد باتریهای یون سدیم رقیب را تحریک کرده است. قیمت نیکل نیز سقوط کرده و موجب شده است تا فعالیتهای چین در اندونزی، کمتر محوری به نظر برسد. قدرت نیروهای بازار همچنین در برابر فروپاشی زنجیره تامین مقاومت میکند. رایان پترسن، مدیر اجرایی شرکت حملونقل بار فلکسپورت، میگوید که صنعت در حال یادگیری سازگاری با تغییرات ژئوپلیتیک است. او میگوید: «آماده بودن برای هر تغییری ارزشمندتر از تلاش برای پیشبینی سیاسی بهتر است.» کشورهایی مانند مکزیک و ویتنام به واسطه بین ایالاتمتحده و چین تبدیل شدهاند که بهطور بالقوه کارآیی را کاهش میدهند، اما مسیرهای عرضه را زنده نگه میدارند. واردات ایالاتمتحده از چین کاهش یافته است، اما واردات از کشورهایی که خود وابسته به نهادههای ساخت چین هستند افزایش یافته است.
حوزه دیگری که تنشهای آمریکا و چین در آن رخ میدهد، بر سر زیرساختهایی است که اقتصاد جهانی را به هم پیوند میدهد. شبکههای نسبتا خنثی در تجارت و ارتباطات همچون آبراههای کشتیرانی، خطوط لوله نفت و گاز، کابلهای داده زیر دریا و ماهوارهها در سیاست غرق شدهاند. آدریان کاکس از دویچهبانک میگوید: «دولتها به طور فزایندهای تشخیص میدهند که امنیت از قعر دریا تا بالای آسمان امتداد دارد. زیرساختهای پیرامون نقاط ضعف اقتصاد جهانی معمولا از راه دور، فرامرزی، از نظر فیزیکی شکننده، با دسترسی و تعمیر سخت و همراه با قوانین نظارتی بسیار کم است.» برای ارتباطات زیر دریا و فضا، دولتها تمایلی به اتکا به کشورهای متخاصم خارجی و شرکتهای خصوصی بیثبات ندارند. نکته مثبت این است که مانند زنجیرههای تامین تکراری، ساختن سیستمهای ارتباطی متعدد میتواند ظرفیت و انعطافپذیری بیشتری ایجاد کند.
کابلهای فیبر نوری زیردریایی بهعنوان شریان جهانی اینترنت عمل میکنند. با ضخامت یک شیلنگ باغ، بیش از ۴۰۰سیستم کابلی وجود دارد که ۱.۴میلیون کیلومتر را پوشش میدهد که بیشتر آنها در کف دریا قرار دارند. مدتهاست که نگرانیهایی در مورد هکشدن یا آسیبدیدن کابلها وجود دارد. اما هنگامی که آنها به طور تصادفی توسط لنگرهای کشتی بریده میشوند، ارائهدهندگان داده میتوانند خدمات را از طریق سوئیچ بسته به مسیرهای دیگر حفظ کنند.
تهدید ناشی از رقابت ژئوپلیتیک اساسیتر است. یک گزارش تحقیقاتی از اندیشکده بنیاد هینریچ میگوید که چشمانداز کابلی زیر دریا به حوزه نفوذ آمریکا و چین تقسیم میشود. الکس کاپری، نویسنده گزارش و مدرس دانشکده بازرگانی دانشگاه ملی سنگاپور، میگوید: «توسعه شبکه جهانی کابلی زیردریایی نمونهای از جهانی است که در آن الزامات ژئوپلیتیک، پشتههای فناوری دوگانه ایجاد میکنند.»
شرکتهای خصوصی از جمله گوگل و مایکروسافت، تجارت کابلکشی و نگهداری را به عهده میگیرند. اما آنها تحت فشار شدید دولت ایالاتمتحده هستند تا با شرکتهای چینی مانندHMN تکنولوژی که قبلا متعلق به هوآوی بود، تجارت نکنند.
یکی از بزرگترین پروژههای کابلی جهان، سیستم ۶۰۰میلیون دلاری جنوب شرق آسیا-خاورمیانه- اروپای غربی۶ (Sea-Me-We ۶) از سنگاپور تا فرانسه است که از کشورهایی مانند مالزی، هند و پاکستان میگذرد. تحت فشارهای دیپلماتیک شدید ایالاتمتحده، دولتها در مسیر، شرکت آمریکایی سابکام را برای ساخت کابل از طریق HMN تکنولوژی چین انتخاب کردند. سپس دو گروه بزرگ مخابراتی چین، یعنی چاینا تلهکام و چاینا موبایل، از این پروژه خارج شدند. با این حال، HMN تکنولوژی و سایر شرکای چینی در حال ایجاد یک سیستم کابلی Peace در مسیرهای مشابه هستند، به این معنی که به جای یک پیوند، دو پیوند ارتباطی وجود دارد. سیستمهای ماهوارهای نیز در حال تکراری و سیاسی شدن هستند. طی دههها، جهان برای موقعیتیابی به سیستم موقعیتیابی جهانی ایالاتمتحده (GPS) متکی بود، اما چین (Beidou)، اتحادیه اروپا (Galileo) و روسیه (Glonass) اکنون سیستمهای خود را ساختهاند، ژاپن و هند نیز سیستمهایی را ایجاد کردهاند. دولتها دیگر نمیخواهند برای ماهوارههای پیوند دادهای که اتصال اینترنتی را فراهم میکنند، به استارلینک که توسط ایلان ماسک اداره میشود، وابسته باشند. در ایالاتمتحده، آمازون در حال ساخت یک سیستم ابر صورتفلکی به نام کویپر است. چین سهسیستم مجزای در حال توسعه دارد. اولین دسته از ماهوارهها برای سیستم کیانفان (Spacesail) تحت حمایت دولت در ماه اوت پرتاب شد. آنتوان گرنیر، شریک مشاور تجزیه و تحلیل میسون، میگوید: «مساله سیستمهای ماهوارهای عمیقا به استراتژیهای ژئوپلیتیک بلندمدت مربوط میشود. ساخت آن مانند ایجاد یک ارتش ذخیره است؛ گران است و ممکن است به آن نیاز نداشته باشید، اما در کنترل شما و امنتر است.» اتحادیه اروپا به سمت ایجاد ناوگان ماهوارههای خود به نام IRIS پیش رفته، اما در سیاستهای آشنای دروناروپایی گیر کرده است. آلمان میگوید این پروژه بسیار گران است و تحتتاثیر منافع هوافضای فرانسه است. با تشدید رقابت ایالاتمتحده و چین، سیستمهای حاکمیتی موجود تحت فشار شدید قرار میگیرند. آیا دولتها هنوز هم میتوانند برای اجرای قوانینی که از تکهتکه شدن سیستم جلوگیری میکند با یکدیگر همکاری کنند یا در واقع با ایجاد بلوکهای تجاری مستقل آن را تسریع میکنند؟
پاسخ کوتاه: احتمالا هیچکدام. چندجانبهگرایی ضعیف است. ایالاتمتحده سازمان تجارت جهانی را با استناد به خلأ امنیت ملی برای شکستن قوانین به میل خود تضعیف میکند. اتحادیه اروپا علیه اندونزی به دلیل ممنوعیت صادرات نیکل پیروز شد، اما سیستم حل و فصل اختلافات ناکارآمد WTO پایبندی را به تاخیر انداخته است. اما این به آن معنا نیست که بلوکهای تجاری منطقهای یا ژئوپلیتیک به جای آن شروع به تنظیم قوانین تجارت کنند. ایالاتمتحده از بازی خوبی در مورد ایجاد اتحاد صحبت میکند، اما مسمومیت سیاسی معاملات تجاری در واشنگتن مانع دسترسی به بازار برای تشویق کشورها به پیوستن میشود. چارچوب اقتصادی هند و اقیانوسیه، ابتکار اصلی ایالاتمتحده در آسیا و اقیانوسیه، به طور گستردهای به عنوان تمام چوب و بدون هویج در نظر گرفته میشود. گروههای غیررسمیتری از جمله G۷ کشورهای ثروتمند تحت سلطه ایالاتمتحده و بریکس به رهبری چین (که اعضای اصلی آن برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بودند) وجود دارد. اما خارج از برخی مسائل خاص مانند تحریمهای G۷ علیه روسیه، آنها نمیتوانند اجماع کافی برای اقدام جمعی پیدا کنند. در مورد مواد خام، اقتصادهای پیشرفته همفکر یک مشارکت ۱۵عضوی مواد معدنی حیاتی ایجاد کردهاند تا از عرضه اطمینان حاصل کنند. اما Bedder of Project Blue میگوید هنوز شواهد کمی دال بر تاثیر قابلتوجه آن وجود دارد. به نظر میرسد آینده میانمدت جهانیسازی مشخص است: مبارزه بین واشنگتن و پکن برای برتری یا حداقل انعطافپذیری که دائما تهدید میکند کارآیی اقتصادی را با امنیت ملی زیر پا بگذارد.