کارشناسان، آینده تولید فولاد کشور با محوریت الزامات زیستمحیطی داخلی و بینالمللی را بررسی کردند
لیست چالشهای فولادسازان
فولاد سبز از مهمترین مسائلی بود که در بیستوچهارمین سمپوزیوم فولاد ۱۴۰۱ مورد توجه قرار گرفت. این در حالی است که دامپینگ روسیه در بازارهای جهانی و تلاش برای کسب سهم بیشتر از بازار دنیا، نسبتا به افزایش موجودی انبارها در بازار داخل منجر شده و جذابیت صادرات را محدود کرده است؛ تا جایی که میتوان این روند را تهدیدی برای آینده بازار فولاد داخلی به شمار آورد. از سوی دیگر، وضعیت عمومی در بازار جهانی به گونهای نوسان دارد که گویی هنوز میل به افت نرخ دارد؛ بنابراین توجه به ریسکهای جدید این صنعت اهمیت بیشتری پیدا میکند.
فولاد سبز یا به عبارت دیگر تولید فولاد با کمترین آلایندگی زیستمحیطی و کمترین میزان انتشار گازهای گلخانهای از مهمترین مواردی است که باید برای آینده صنعت فولاد در نظر گرفت؛ زیرا بهمرور زمان استمرار روند فعلی تولید فولاد در جهان، بهخصوص در وضعیتی که بخش اعظم آن توسط کورهبلند با آلایندگی بالاتر از روشهای احیای مستقیم یا قوس الکتریکی انجام میشود، خود ریسک جدیدی به همراه خواهد داشت که بعید نیست بهمرور زمان وضع جریمههای زیستمحیطی جهانی بر تولید فولادهایی که با آلایندگی بالاتر از حدود استاندارد جهانی انجام میشود، به واقعیت تبدیل شود. این مطلب را باید ریسکی برای آینده صنعت فولاد داخلی قلمداد کرد. ایران هماکنون در رتبه دهم فولادسازان جهان قرار دارد و اگر روند توسعه فعلی ادامه یابد، این رقم به رتبه ششم جهان تقویت خواهد شد.
به عبارت دیگر، ایران هماکنون تولیدکننده فولاد در ابعاد جهانی است و باید برای حفظ بازارهای صادراتی به الزامات بینالمللی احترام بگذارد؛ آنهم در شرایطی که بهمرور زمان سختگیریهای زیستمحیطی افزایش یافته و بر فرآیندهای تولید و فروش اثرگذار خواهد بود. با توجه به این موارد، در حاشیه بیستوچهارمین سمپوزیوم فولاد، پنلی تحت عنوان فولاد سبز تشکیل شد که کارشناسان به ایراد سخن در این خصوص پرداختند. با توجه به گستردگی افراد و مباحث متنوع مطرحشده در این گزارش تلاش میشود مهمترین موارد مورد بحث مطرح شود.
بهجرات میتوان گفت، بسیاری از مواردی که در این نشست مورد توجه قرار گرفت و با نقد و بررسی عمیق همراه شد، میتواند نقشه راه آینده صنعت فولاد کشور را از مسیر الزامات زیستمحیطی در ارکان مختلف و الزامات اجرایی ترسیم کند.
سهم ۷/ ۳درصدی فولادیها از درآمدهای جهانی
در ابتدا ذکر این مطلب ضروری است که ۱۰۰میلیون نفر در جهان در صنعت فولاد مشغول به کار هستند و ۳هزار میلیارد دلار درآمد تخمینی این صنعت است یا به عبارت دقیقتر، ۷/ ۳درصد از جمیع درآمدهای جهان به این صنعت بازمیگردد.
ایران هماکنون در رتبه دهم تولید فولاد دنیا قرار دارد؛ اما با تجمیع تمامی دادهها و فاکتورهای صنعتی کشور و صنایع مختل، ایران در رتبه ششم انتشار گازهای گلخانهای با محوریت دیاکسیدکربن قرار دارد. به عبارتی ایران در رتبه ششم تولید گاز کربنیک در دنیا قرار دارد. این در حالی است که حدود ۹۰درصد تولید فولاد خام در دنیا از مسیر کورههای بلند تولید میشود که چین و هند سرآمد تولیدکنندگان با روش کورهبلند هستند.
در سالهای اخیر، هند کنترل خوبی بر افزایش انتشار گازکربنیک و مدیریت صنایع قبلی خود داشت؛ اما در چین این اهتمام کمتر بود. با توجه به آینده الزامات زیستمحیطی در جهان، نگاه به سمت تولید آهناسفنجی و رویکردهای مختلف تولید و توسعه به کمک مواد اولیه با آلایندگی کمتر و استفاده از هیدروژن سبز باید درنظر گرفته شود.
آینده تولید صنعتی در دنیا به رعایت الزامات زیستمحیطی وابسته است
اینکه در فرآیندهای تولید از این پس از هیدروژن بیشتری استفاده کنیم تا فولاد سبز بیشتری تولید شود، از مواردی بود که در این پنل مورد بحث قرار گرفت. از سوی دیگر باید به این نکته توجه کرد که با توجه به تغییرات دستورالعملها و الزامات زیستمحیطی بعید نیست که تا سال ۲۰۳۰ بسیاری از فعالیتهای فعلی نهتنها در صنعت فولاد، بلکه در بسیاری از دیگر صنایع وجود خارجی نداشته باشد.
نکته دیگر آنکه هزینه تولید فولاد سبز بسیار بالاست و باید بررسی کرد که منابع فعلی تا کجا اجازه خواهند داد از فولاد سبز استفاده شود؛ آن هم در شرایطی که تولید فولاد سبز را باید در فرآیند تولید از ماده اولیه (قبل از تولید) تا انتهای زنجیره و محصول نهایی مورد ارزیابی قرار دارد.
در ادامه ذکر این مطلب ضروری است که استفاده از آهناسفنجی یا ضایعات میتواند نزدیک به ۳۰درصد از تولید دیاکسیدکربن را کاهش دهد؛ بهخصوص در شرایطی که استفاده از ضایعات به صورت گزینشی و جداسازیشده انجام شود، همچنین استفاده از خردههای آهناسفنجی موسوم به فاین به حداقل برسد. ایجاد آلایندگی کمتر، کاهش تولید غبار و افت تولید سرباره از ویژگیهای استفاده از این قبیل مواد اولیه با محوریت آهناسفنجی با کیفیت بالاتر است.
همچنین باید شارژ گرم کورهها و سایر موارد فنی را در این چارچوب مدنظر قرار داد. مدیریت منابع آب و استفاده از پساب و سیستم کنترل هوشمند مصرف آب در واحدهای فولادی از دیگر الزامات زیستمحیطی برای تولید فولاد سبز است. نکته مهمی که در حاشیه این پنل مورد بحث قرار گرفت، پیشنهاد ایجاد کارگروه تخصصی برای فولاد سبز ذیل انجمن آهن و فولاد و سمپوزیومهای مشابه بود که توسط مدیرعامل فولاد آلیاژی ایران مطرح شد.
جایگاه ایران در فولادسازی بهبود مییابد
در ادامه این نشست، بحث تحقق ظرفیت تولید ۴۵میلیون تن فولاد خام در کشور مطرح و گفته شد اگر این میزان تولید در کشور محقق شود، احتمالا ایران در تولید فولاد دنیا به رتبه هفتم یا ششم خواهد رسید. فاصله میان صنعت و دانشگاه در صنعت فولاد شکل گرفته و باید این جذابیت را قدر دانست.
نکته دیگر آنکه وقتی در مقیاس جهانی تولید فولاد خام ایران جایگاه خود را اخذ کرده، باید پذیرفت که مشکلات پیشروی آن نیز جهانی خواهد بود؛ این در حالی است که در سالهای گذشته بیش از ۲۰میلیون تن مصرف فولاد داخلی جذب نشده است. بنابراین این احتمال وجود دارد که دورنمای جذابی پیشروی مصرف داخلی وجود نداشته باشد. پس صادرات برای صنعت فولاد الزام است.
نکته دیگر آنکه با توجه به برآوردهای جهانی تا سال ۲۰۷۰ باید به سمت صفر شدن تولید گازهای آلاینده در صنعت فولاد حرکت کنیم که این روند در سالهای پیشرو موجب ایجاد سختگیریهای خاص خواهد شد. نکته دیگر آنکه ۷۵درصد از مصرف انرژی جهانی فولاد از زغالسنگ است که خود سختگیری و مشکلات خاص خود را در بر دارد.
استفاده از هیدروژن در فرآیند تولید فولاد یکی از ارکان تولید فولادسبز به شمار میرود. البته این یکی از رویکردهای موردنیاز است. این در حالی است که تولید هیدروژن بر پایه انرژیهای رایج و تولید هیدروژن بر پایه آبی یعنی تولید هیدروژن از انرژیهای پاک ۲دلار به ازای هر واحد تولید هزینه دارد؛ آن هم در شرایطی که این هزینهها به مرور ممکن است در جرایم بینالمللی ایفای نقش کند، تا جایی که تولید فولاد سبز توجیه اقتصادی بیابد.
نکته دیگر آنکه تاکنون رونق تکنولوژیها در فرآیند تولید فولاد به دلیل توسعه فرآیندها و ایجاد ارزش افزوده بالاتر بوده؛ ولی از هم اکنون با توجه به سختگیریهای زیستمحیطی داخلی و بینالمللی باید نگاه دستوری به تکنولوژیهای تولید فولاد داشت، تا جایی که قرار بر این باشد تا ۳۰سال آینده تولید کربن در فرآیند فولادسازی به صفر برسد.
نکته مهم آنکه برای احداث یکواحد که بتواند هیدورژن را از آب استحصال کند، رقمی حدود ۶۰۰میلیون یورو هزینه شده و این هزینهها در خصوص تولید هیدورژن خاکستری یا آبی خود به افزایش هزینه تولید منجر میشود تا جایی که میتوان گفت، استفاده از هیدروژن ۵۰ تا ۸۰درصد افزایش قیمت تمامشده تولید فولاد را در پی دارد؛ آن هم در شرایطی که باید احتمال انفجار هیدروژن و ریسکهایی از این قبیل را در نظر داشت. اگرچه باید در زنجیره تولید استفاده از هیدروژن را رایج کنیم.
اما در خصوص آینده کورهبلند با توجه به الزامات زیستمحیطی باید این مطلب را مدنظر قرار داد که بهرغم تمامی جذابیتهای استفاده از این سیستم، باتوجه به رویکردهای جهانی در حفاظت از محیطزیست آینده جذابی در انتظار کورههای بلند متصور نیست.
نکته دیگر آنکه تولید فولاد سبز به نیروی کار ماهر نیاز دارد و باید تربیت نیروی انسانی سبز را در این خصوص در نظر داشت. آموزش برنامههای انگیزشی با محوریت دوره آموزشی بلندمدت با مشارکت شرکتهای بزرگ صاحب این فناوری را باید در نظر گرفت و در کنار رقابتها اعطای جوایز، آموزش و ایجاد فرآیند انگیزشی را تقویت کرد.
فولاد سبز؛ رویکرد نوین در چرخه تولید
بحث دیگری که مورد بررسی قرار گرفت، نگاه به تکنولوژیهای تولید بود؛ آن هم در شرایطی که شرکتهای بهرهبرداری تلاش کردند با کمترین هزینه بیشترین درآمد را داشته باشند و این رویکرد الزاما به معنی آن نیست که از طبیعیترین تکنولوژیها استفاده شده باشد. تا جایی که شاهد هستیم در فرآیندهای تولید فولاد در کوره القایی از یکسو تکنولوژیها بهنسبت ضعیف بوده و سرمایهگذاریها کمتر است و از سوی دیگر به سودآوری بهنسبت سرمایهگذاری اولیه توجه شده است. ایجاد فولاد سبز بهعنوان رویکرد نوین در چرخه تولید فولاد به مصوبات دستگاههای حاکمیتی نیاز دارد. بنابراین باید این قبیل مصوبات را از الزامات قطعی تولید در این شیوه جدید به شمار آورد.
نکته دیگر آنکه در ارتباط با اقصینقاط جهان به شرکتها و تکنولوژیهای برتر نیاز داریم تا جایی که بتوان بر مبنای آمارهای داخلی و با رویکرد الزامات زیستمحیطی امکان مقایسه با نقطهای دیگر از جهان وجود داشته باشد. این امر خود میتواند فضا را برای ایجاد شرایط قابل مقایسه تقویت کند. اما در خصوص نیروی انسانی بحث دیگری نیز مطرح شد. اینکه بسیاری از دادهها به صورت جزیرهای و محدود ایجاد و بهکارگیری میشود که موجب شده است محدودیت در اطلاعرسانی ایجاد شود؛ تاجایی که در صورت وجود نیروی انسانی کارآمد باز هم دیجیتالمحور شدن و استفاده از تکنولوژیهای روز در چارچوب انقلاب چهارم صنعتی و انتشار و همپوشانی اطلاعاتی را باید در نظر گرفت. نکته دیگر اینکه باید پذیرفت در تکنولوژیها و فرآوریها الزام به سرمایهگذاری در تولید فولاد سبز رویکرد غالب بهشمار میرود.
مساله دیگری که باید مدنظر قرار داد، بحث سرمایهگذاری گسترده و سنگین برای تولید فولاد خام است. به عنوان مثال هزینه احداث یکواحد تولید فولاد سبز بین ۳۰۰میلیون تا ۲میلیارد دلار هزینه برآورده شده است و فروش فولاد با نرخهای فعلی یا شرایط تولید قابل رقابت با نرخ سرمایهگذاری ذکرشده، متصور نیست. بنابراین آینده فولاد سبز در این مسیر با ابهام روبهروست؛ مگر اینکه تصمیم کلان، جهانشمول و عمومی برای روند کلی گرفته شود.
فاصله از تولید فولاد سبز در مقیاس جهانی
بحث نیاز به آب و میزان مصرف آن از دیگر مواردی بود که در این پنل مورد بحث قرار گرفت. امکان کاهش مصرف، سیکلهای بسته، سیکلهای بسته مصرف آب و استفاده از فاضلاب شهری از دیگر مواردی بودند که در خصوص فرآیند تولید فولاد سبز مورد توجه قرار گرفتند.
نکته دیگر آنکه باید بپذیریم تولید هیدروژنی فولاد هماکنون برای بسیاری از کشورها از جمله ایران دستنیافتنی است؛ نه به این دلیل که امکان تولید ندارند، بلکه به این دلیل که هنوز در اقصینقاط جهان و حتی کشورهای پیشرفته امتحان خود را به صورت کامل و جامع پس نداده و درحال تجربهاندوزی هستند. اما درخصوص آب موضوع اینگونه نیست. سیکلهای بسته هزینه چندانی ندارند و به کاهش مصرف آب کمک خواهند کرد. این در حالی است که واحدهای فولادی اغلب در مناطق خشک بنا شده و به این سیکلها بسیار نیاز دارند.
نکته دیگر استفاده از برق خورشیدی است که از یکسو هزینه تولید با محوریت الزامات زیستمحیطی و جرایم احتمالی را کاهش خواهد داد و میتواند جذاب عمل کند. همچنین کاهش گازهای گلخانهای را باید بهعنوان مسوولیت اجتماعی برای واحدها و تشکلها در زنجیره تولید فولاد در نظر قرار داد که میتواند با همپوشانی و انتشار اطلاعات کمککار توسعه صنعتی باشد؛ گرچه هماکنون ادبیات متفاوتی در خصوص تولید گازهای گلخانهای و شرایط گذار از آن مطرح شده است. آمارها نشاندهنده آن است که رقم تولید گازهای گلخانهای بهازای تولید هر تن فولاد در ایران و جهان ارقام بالایی است. بنابراین یک الزام کلی را در این خصوص باید مدنظر قرار دهیم، اما تولید فولاد سبز الزاما براساس مصرف هیدروژن نیست.
اگر بخواهیم از هیدروژن برای تولید فولاد استفاده کنیم، بهازای تولید هر تن فولاد باید ۴۰۰لیتر آب به سبد مصرف تولید فولاد افزوده شود که به مصرف بیشتر آب در صنایع تولید فولادی منجر خواهد شد. این مطلب به معنای آن است که الزامات هر کشور برای تولید فولاد سبز در مقایسه با کشوری دیگر متفاوت است و همه این موارد را باید در نظر گرفت.
در پایان میتوان از این پنل نتیجه گرفت که تولید فولاد سبز یکالزام است و باید با توجه به صادراتمحور بودن صنایع فولاد کشورمان به آن توجه کنیم. کاهش گازهای گلخانهای با محوریت کاهش گاز دیاکسیدکربن یک اولویت اجتنابناپذیر است و نباید به آن بیتوجهی کرد؛ چراکه در نتیجه ممکن است آینده صادراتی صنعت فولاد با اما و اگرهایی همراه شود. میزان مصرف آب برای صنایع فولادی قطعا باید مدیریت شود که این مطلب نیز جزو ارکان مهم حفاظت از محیطزیست در چرخه تولید فولاد است. در آخر نیز ذکر این مطلب ضروری است که گرچه هیدروژنیزه شدن صنعت فولاد مساله جذابی است؛ اما شواهد و شرایط آن را هم باید در نظر گرفت. همچنین استفاده از این فرآیند در تولید فولاد سبز الزاما برای همه کشورها یکسان نخواهد بود و باید به پیشینه کشورها و الزامات پیشرو نیز توجه کرد.