جو روانی و قیمت ارز درحالحاضر روی تقاضا در بازار اثر گذاشتهاند
سوهان روح «دلار» در بازار فولاد
این درحالی است که بهای برخی مصنوعات فولادی در بازار آزاد انعطاف بیشتری به نسبت واحدهای تولیدی از خود نشان میدهند، یعنی بازار سریعتر از خود تولیدکننده، کاهش نرخ را در دستور کار قرار میدهد. این شرایط یعنی فاکتور ترس جای خود را به خریدهای هیجانی و جو روانی رشد قیمتهای چند روز اخیر داده است که برای آینده بازار بهشدت مضر است زیرا مشخص نیست چه عملکردی از سوی یک یا چند فعال بازار برای کل بازار فولاد چه میزان هزینه در بر خواهد داشت. البته نرخهای موجود در وضعیتی قرار دارند که نه پتانسیل رشد جدی داشته و نه امکان کاهش قیمتهای بزرگی را پیش روی خود متصور میبینند. قیمتهای پایه در بورس کالا سد محکمی برای کاهش گسترده قیمتهاست ولی هنوز پتانسیل چند تکانه مثبت و منفی قیمتی را فراهم کرده است. موجودی انبارها نیز به نسبت بالاست آنهم در شرایطی که بخش مهمی از محمولهها وارد فاز زیان شده است. ترس از کاهش قیمت دلار هم به سکوت در بازار منجر شده و بیش از اثرات واقعی، در فاز روانی ترس از آینده را گسترش میدهد. در این شرایط تنها میتوان نظارهگر اوضاع بود شاید گذشت زمان آینده بهتری را ترسیم کند اما نگرانیهای بزرگ از کاهش قیمت هم وجود ندارد اگرچه تکانههای نرخ را نمیتوان نادیده گرفت.
جو روانی و کابوس دلاری در بازار
نوسان نرخ ارز مدتهاست که بهعنوان یک راهبر یا لیدر روانی در بازار فولاد ایفای نقش کرده است. جو روانی تاکنون با ضریب خطای قابل قبولی هیجانات در بازار فولاد را ایجاد کرده است و با رشد این قیمت در بازار آزاد شاهد افزایش جذابیت خرید بودهایم، البته عکس این رخداد را هم شاهد هستیم. این رویکرد کلی در بازههایی از زمان نگرانکننده عمل کرده و در دورههایی نیز به تثبیت اوضاع در بازار فولاد انجامیده است. در شرایط فعلی که بهای دلار آزاد تکانههای پیدا و پنهان بزرگی را به همراه داشته است هم این رویکرد ادامه داشته و میتواند آینده نه چندان جذابی را برای بازار فولاد به همراه آورد. واقعیت آن است که تخمین آینده نوسان قیمت دلار از اغلب فعالان بازار ساخته نیست همانگونه که نرخ کمتر از ۱۲ هزار تومان بخشهای مهمی از بازار فولاد را شوکه کرد.
از سوی دیگر مشخص نیست که ذهنیت فعالان بازار فولاد از چه قیمت دلاری حمایت میکند اگرچه این ذهنیت هیچ اثری بر واقعیتهای بازار دلار نداشته ولی برای تغییر فاز در بازار فولاد کافی است. این مطلب را باید یک نگرانی در بازار فولاد بهشمار آورد؛ زیرا تحلیل غلط ارزی به خرید و فروشهای هیجانی منجر خواهد شد و اثرگذاری آن را تنها خود بازار فولاد متحمل میشود. البته تجربه نشان داده که بازار جز در التهاب مثبت و منفی نرخ چندان هم به فروش هیجانی دست نزده است ولی خرید هیجانی را بارها به وضوح مشاهده کردهایم. این روند عمومی البته باز هم ادامه خواهد داشت و تا زمانی که فعالان بازار فولاد داخلی نپذیرند که بهای دلار آزاد اثرگذاری سریع بر واقعیتهای بنیادین یعنی حجم عرضه و تقاضای واقعی و موثر ندارد این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد.
این نگرانی را بهتر است برای اهالی بازار بازگو کنیم زیرا هم به زیان تجار و بعضا واحدهای تولیدی منجر شده و هم کل بازار را متاثر خواهد کرد. البته نوسان قیمت دلار در بازهای از زمان شاید بر حجم صادرات اثر بگذارد ولی در کوتاهمدت چنین رخدادی را شاهد نخواهیم بود. در کنار این ادعا باید به یک داده دیگر هم توجه کرد و آن حجم صادرات به کشورهای منطقه است. بررسیها نشان میدهد که با کاهش قیمت دلار، اندکی از تقاضای صادراتی کاسته شده است ولی این داده با فرض میزان ظرفیت تولید واقعی در کشور آن قدرها بزرگ نیست که بتواند به سرعت اوضاع را در بازار آزاد تحت تاثیر قرار دهد. از سوی دیگر این رفت و آمدهای نرخ دلار به مرور زمان سوهان روح بسیاری از واسطهها خواهد بود که عرفا در نوسان قیمتها در بازار داخلی کسب سود کردهاند. هر چقدر زمان بگذرد اثرگذاری این سیگنال کمرنگتر شده و بازار از کابوس دلار به مرور زمان رها خواهد شد، اگرچه باز هم اثرگذاری آن هرچند اندک وجود داشته ولی در مقایسه با شرایط فعلی و حتی هفتههای اخیر بهبود جدی پیدا خواهد کرد. هرچقدر که کابوس دلاری در بازار داخلی کمتر شود اوضاع سریعتر به ثبات میرسد.
حجم عرضه در بورس کالا
در گزارشهای پیشین از بالابودن نسبی حجم عرضهها و میزان معاملات در سالجاری در بورس کالا سخن گفتیم هرچند که برای هفته جاری این رقم اندکی تعدیل شده ولی به معنی عقبگرد معاملاتی نیست. تا پایان هفته گذشته حجم معاملات کل برای فولاد در بورس کالا به نسبت مدت مشابه سال قبل از آن ۵/ ۷ درصد رشد کرده است. این رشد در شرایطی محقق شده که حجم معاملات کل در بورس کالا ۲۱ درصد کاهش داشته است. حتی حجم معاملات محصولات پتروشیمی که مدتها یک لیدر معاملاتی برای بورس کالا بهشمار میرفت افت ۱۱ درصدی را تجربه میکند. این موارد یعنی اوضاع بهصورت کلی در معاملات فولاد در بورس کالا در سالجاری مطلوب بوده ولی از اما و اگرهای خاص خود نیز برخوردار بوده و هست. در همین مدت عرضه ذوب آهن اصفهان ۴۲ درصد و عرضه فولاد خوزستان ۱۳درصد افزایش یافته است.
البته در همین مدت عرضه فولاد خراسان با ثبت رقمی بیش از ۱۰۰ هزار تن به نسبت سال قبل ۳۲ برابر شده است که البته یک استثنا بهشمار میرود. این موارد در چارچوب مصنوعات ساختمانی فولادی به معنی عرضه کافی در بازار داخلی است آن هم در شرایطی که وضعیت تولید در واحدهای غیربورسی هم جذاب بوده و کمتر کسی میتواند ادعا کند که عرضه در شرایط فعلی در بازار محصولات ساختمانی کافی نیست. البته نمیتوان منکر توقف عرضه یا بستن کانالهای فروش بهصورت مقطعی بود ولی در طول زمان اثر خاصی بر روال عمومی در بازار داخلی نداشته است. این موارد یعنی بازار فولاد داخلی هم در مقایسه با همین بازار در سال گذشته و هم در مقایسه با سایر بازارهای مشابه اوضاع بهتری از لحاظ حجم عرضهها دارد و یک توانمندی کلی در برابر احتمال عدم رشد قیمتها ترسیم میشود اگرچه هنوز در مورد دورنمای تقاضای واقعی باید دقیقتر ارزیابی کرد.
تنها دو ماه تا پایان تابستان زمان باقیمانده است. اوضاع در بازار مسکن هم برای همه مشهود است گویی قرار است قیمتها کاهش نرخ واقعیتری داشته باشند. این شرایط برای بازار فولاد هم با کمی تغییر متصور است؛ یعنی نگرانی از افت تقاضا بهخصوص با آغاز روزهای سرد سال یا شروع بارشهای پاییزی از هماکنون قابل پیشبینی است. این شرایط بیش از همه بر معاملات سلف سایه میافکند. از سوی دیگر قیمتهای پایه موجود در بورس کالا به گونهای نقشآفرینی میکند که گویی قرار است قیمتها پایینتر نیاید. البته اگر بازار به سمت افت نرخ به هر دلیلی متمایل شود بورس کالا نیز در برابر کاهش قیمتها قطعا تمکین خواهد کرد و به احتمال قوی شاهد بازبینی این نرخ خواهیم بود اگرچه این تنها یک گمانهزنی است و تجربه نشان داده که تا زمان اعلام رسمی این قیمتها، این قبیل اظهارنظرها چندان هم مهم نخواهد بود.
تقاضا در بازار ضعیف است و حتی خریدهای پیشین نیز بعضا وارد فاز زیان شده است. این نکته یعنی خرید در شرایط فعلی توجیه چندانی ندارد آنهم در وضعیتی که دورنمای قیمتها چندان هم برای اهالی بازار شفاف نیست. بازار فولاد تجربیات خوب و بد بسیاری از این شرایط دارد و سکوت بازار و ضعف تقاضا در روزهای گرم سال به معنی نگرانیهای عمیقی است که شاید در آینده عمیقتر شود. البته باید در مورد قیمتهای پایه موجود در بورس کالا به این نکته نیز اشاره کرد که نرخ ۳ هزار و ۷۸۰ تومانی میلگرد در صورت داد و ستد، با قیمت تمام شده ۴ هزار و ۱۳۰ تومان بدون احتساب هیچ هزینهای وارد بازار خواهد شد آنهم با فرض عدم ثبت رقابت. این نرخ نزدیک به ۱۰۰ تومان کمتر از قیمتهای موجود در بازار آزاد است آنهم با فرض تمامی مباحث موجود پیرامون معاملات بورس کالا. در این شرایط میتوان عنوان کرد که بهای میلگرد اگرچه اندکی پتانسیل تعدیل نرخ خواهد داشت ولی با یک سرعتگیر مهم در بورس روبهرو خواهد بود. البته این ادعا در حالی خودنمایی خواهد کرد که قیمت دلار نیمایی یا دلار آزاد باز هم وارد یک فاز نزولی نشود و همین شرایط ادامه یابد. البته در گزارشهای پیشین به نقیصههای احتمالی این شیوه نرخگذاری در بورس کالا اشاره کردیم ولی هنوز اثرات آن بهصورت واقعی بروز و ظهور نکرده است.
با توجه به تمامی این موارد نمیتوان دورنمای مشخصی را برای بهای فولاد در نظر گرفت آن هم در شرایطی که با هر پله افت قیمت دلار، بازار فولاد هم ناخودآگاه به لاک احتیاطی فرو میرود و عقبگرد تقاضا را میتوان با افت نسبی قیمتها مشاهده کرد. این وضعیت نگرانکننده است آن هم در شرایطی که پتانسیل افت نرخ دلاری فولاد وجود داشته و بیش از همه سردرگمی قیمتی است که اهالی بازار را آزار میدهد. البته گذر زمان و نزدیکتر شدن به اواخر تابستان هم سیگنال دیگری است که به ابهامات موجود دامن میزند. اگر بورس کالا با فرض ویژگیهای واقعی معاملات و البته نیاز به آزادی نوسان نرخ واقعی نه در چارچوب قیمتهای پایه دستوری در دستور کار قرار نگیرد مشخص نیست که مسیر واقعی تقاضا چه خواهد شد. البته شاید در ادبیات فوق اندکی بدبینی دخیل شده باشد آنهم در شرایطی که شرکتهای کوچک و بزرگ تولیدی از صادرات بهعنوان یک سوپاپ اطمینان قدرتمند بهره میبرند تا جایی که بخشی از حیات واحدهای تولیدی وابسته به این مولفه است، بنابراین بازار میتواند از چنگ کاهش بیشتر قیمتها رها شود ولی تا زمانی که هیچ ذهنیت دقیقی در برابر نوسان قیمت دلار وجود ندارد تنها میتوان نگران آینده بود و حتی برای زیان برخی از محمولهها نیز نمیتوان چارهاندیشی کرد.
ارسال نظر