این قطب بندی بسیار عجیب است؛ زیرا عرضه نفت خام در بورس انرژی یک الزام قانونی است و البته این بار سخن از عرضه‌های صادراتی به میان آمده و البته عدم تمایل به عرضه صادراتی نفت در بورس انرژی - به‌عنوان ملاک تمام عیار شفافیت اقتصادی - نه تنها غیرمنطقی بلکه در بر دارنده برخی شبهه‌هاست که تنها از برخی شایعات حمایت می‌کند. باید به صراحت عنوان کرد که عرضه نفت خام و فرآورده‌ها در بورس انرژی یک الزام قانونی است و هر روز تاخیر در استفاده از این رویکرد قطعا برای اقتصاد ایران زیان‌بار است. سوال اینجاست در روزهایی که کمترین محدودیت بین‌المللی پیش روی ایران بود، چرا این رویکرد معاملاتی اجرا نشد آن‌هم در شرایطی که در روح بندها و سیاست‌های اقتصاد مقاومتی نیز به جایگاه شفافیت و تنوع شیوه‌های معاملاتی تاکید بسیاری شده است. در هر حال اظهارنظر شخص معاون اول رئیس‌جمهور درباره عرضه نفت خام در بورس انرژی را باید نور امید بزرگی برای افزایش شفافیت در حوزه معاملات نفتی به شمار آورد که امید است دستگاه‌های ذی‌ربط از این دستور شفاهی تبعیت کنند. در گذشته امیدواری‌های بزرگی درباره عرضه نفت خام در بورس انرژی ایجاد شده بود؛ ولی عرضه صادراتی نفت خام در این بازار به ثبت نرسید. دلایل متقنی برای الزام به عرضه صادراتی نفت خام در بورس انرژی وجود دارد؛ اگرچه اظهارنظرهای رسانه‌ای نشان می‌دهد، موضع‌گیری‌ها در برابر عملیاتی شدن این ساز و کار معاملاتی جدی‌تر از حالت طبیعی است. این مطلب را باید با نگرانی مورد بررسی قرار داد آن‌هم در شرایطی که تجربه فعالیت رسانه‌ای به ما آموخته است که مقاومت در برابر یک داده درست؛ خطرناک‌تر و پرهزینه‌تر از چیزی است که در نگاه اول به نظر می‌رسد. تردیدی نیست که مزایای عرضه نفت خام و فرآورده‌های نفتی در بورس انرژی بسیار بزرگ‌تر از چیزی است که  مشاهده می‌شود حال سوال اینجاست که چرا برخی در برابر این ساز‌و‌کار شفاف موضع‌گیری می‌کنند؟ باز هم باید تاکید کرد که موضع‌گیری در برابر این ساز‌و‌کار شفاف بسیار نگران‌کننده و دقیق‌تر بسیارخطرناک است. با ورود محموله‌های نفت خام به بورس انرژی ۳ پتانسیل دیگر در برابر این بازار ایجاد خواهد شد، امکان تعریف ابزارهای مالی همچون معاملات آتی نفت خام، پتانسیل تامین مالی گسترده‌تر بر پایه دارایی واقعی که همان نفت خام باشد و دیگری امکان ارتباط بین دو بورس انرژی ایران و چین که ارتباط تجاری و معاملات قدرت‌مندی را ایجاد کرده و امکان عرضه مستقیم نفت ایران در بازار چین و فروش آن با ارز یوآن را فراهم می‌سازد. برای ایجاد روابط تجاری در فروش نفت خام در بورس انرژی چین بهترین شیوه پیگیری این معاملات در فضایی بین این دو بورس است که دیگر سختگیری‌های احتمالی بر مسیر صادرات نفت خام و فرآورده‌ها را تا حد امکان تقلیل خواهد داد. درباره اجرایی شدن صادرات نفت خام از بستر بورس انرژی باید به دو نکته تاکید کرد؛ یکی الزام قانونی عرضه نفت خام در این بازار مالی و دیگری توانمندی بورس انرژی برای صادرات بخشی از نفت تولیدی ایران به بازارهای جهانی. البته در آینده به شرایط و لایه‌های دیگر این رویکرد جدید خواهیم پرداخت و البته اجرایی شدن آن و موانع پیش روی آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم. بررسی تمامی واقعیت‌های معاملاتی نفت خام در بورس انرژی در این فضای محدود نمی‌گنجد. بنابراین به حداقل‌ها بسنده می‌کنیم.

  عرضه نفت خام الزام قانونی است

قانون‌گذار در برنامه ششم توسعه عرضه نفت خام و فرآورده‌های نفتی در بورس انرژی را یک الزام قانونی برشمرده است. همین نکته آن‌‌هم در یکی از برجسته‌ترین قوانین کشور دیگر جایی برای نقد از این ساز و کار باقی نمی‌گذارد و تنها باید از عدم اجرای قانون گلایه کرد. به‌صورت دقیق‌تر باید گفت که بازار به عرضه‌های صادراتی نفت خام نیاز دارد؛ اگرچه مکانیزم فروش ریالی و ارزی نفت خام در بورس انرژی نیز در این چارچوب در دسترس خواهد بود. در بند ح ماده ۴ قانون برنامه ششم توسعه به صراحت از توسعه بازار سرمایه با تاکید بر طراحی و مهندسی ابزارهای مالی و کالایی، توسعه بازار انرژی و عرضه نفت خام و فرآورده‌های نفتی در بورس انرژی سخن به میان آمده است. این موارد همچنین بستری برای افزایش بهره‌وری در کشور به‌شمار آمده و در این قانون عنوان شده است: در طول سال‌های اجرایی برنامه، کلیه دستگاه‌های اجرایی با هماهنگی با دولت باید این اقدامات را به‌عمل آورند، همچنین مسوولیت اجرا بر عهده دولت خواهد بود. این بند قانونی در نگاه اول نیاز به موشکافی بیشتری دارد. در بازار فرآورده‌های نفتی بورس انرژی در بازه‌های زمانی مختلف بین ۴۰ تا ۴۵ درصد از عرضه‌ها به مقاصد صادراتی عرضه شده بود؛ یعنی بورس انرژی را باید به جرات بین‌المللی‌ترین بازار مالی ایران به‌شمار آورد که با توجه به جایگاه صنعت نفت و حجم صادرات نفت خام و فرآورده‌ها، مطلب پیچیده‌ای نیست. این شرایط به معنی آن است که ذات عرضه نفت و فرآورده‌ها را باید در مسیر صادراتی آن تعقیب کرد؛ اگرچه در گذشته شاهد عرضه داخلی نفت خام بودیم ولی در ماه‌ها و حتی سال‌های اخیر هیچ عرضه صادراتی مهمی در این بازار به ثبت نرسیده است. از سوی دیگر تمام تلاش بورس انرژی و بازار سرمایه برای ورود عرضه‌های صادراتی نفت خام بوده است و نه عرضه داخلی، اگرچه نیاز به افزایش جدی عرضه‌های داخلی را هم باید یک الزام مهم قانونی و فنی به‌شمار آورد. با توجه به این شرایط و همچنین نیاز به افزایش جدی شفافیت باید بورس انرژی را به‌عنوان یکی از ابزارهای مهم در تنوع‌بخشی به شیوه معاملات و همچنین تقویت محسوس شفافیت و کاهش ریسک‌های مختلف در تحریم‌های احتمالی مورد توجه قرار داد و هر‌گونه کم‌توجهی به آن زیان‌های هنگفتی برای اقتصاد بر جای می‌گذارد. با توجه به این موارد در ابتدا باید این سوال را مطرح کرد که چرا تاکنون این بند قانونی آن‌ هم در برنامه پنج‌ساله ششم اجرایی نشده است و دقیق‌تر وزارت نفت به چه دلیل تنها به عرضه بخشی از فرآورده‌های نفتی در بورس انرژی بسنده کرده و تمامی توانمندی‌های عرضه کشور در بورس انرژی خودنمایی نداشته است. از سوی دیگر در ماه‌های گذشته حتی شاهد فراز و فرود عرضه‌ها در بورس انرژی بودیم؛ یعنی داد‌و‌ستد فرآورده‌ها و نفت خام به جای بازار شفاف بورس انرژی در اتاق‌های بخش بین‌الملل شرکت ملی نفت ایران مورد معامله قرار می‌گرفت. البته این شرایط در روزها و هفته‌های اخیر بهبود یافته ولی عقب‌نشینی عرضه‌های پیشین که به کاهش حجم و ارزش معاملات بورس انرژی منجر شد زمانی طلایی را برای توسعه و رونق بورس انرژی به هدر داد؛ نکته‌ای که هیچ‌گاه از کارنامه معاملاتی این بازار و ذهنیت فعالان رسانه‌ای در این بخش پاک نخواهد شد. در همان دوره اگر نقدها از کاهش حجم عرضه فرآورده‌ها توسط بخش دولتی صریح‌تر و شفاف‌تر بود شاید شرایط بهتری برای حجم و ارزش معاملات بورس انرژی و دقیق‌تر، افزایش شفافیت در حوزه معاملات محصولات نفتی و پتروشیمی را شاهد بودیم. در هر حال در هفته‌های اخیر با افزایش حجم عرضه‌های بخش‌های دولتی در بورس انرژی روبه‌رو هستیم که خود سیگنال مثبتی برای این بازار به‌شمار می‌آید که نیاز به پیگیری دارد. با توجه به این موارد از این پس انتظار عرضه نفت خام صادراتی در بورس انرژی در کنار افزایش مستمر حجم عرضه فرآورده‌های نفتی در این بازار مالی به‌عنوان دیگر مطالبات عمومی بخش اقتصادی کشور به‌شمار خواهد رفت. این در حالی است که بدنه اجرایی در وزارت نفت مهم‌ترین‌ ارکان برای پیگیری و حمایت از تقویت حجم عرضه‌ها در بورس انرژی است؛ بنابراین مطالبه افزایش عرضه‌ها را باید از این مسیر رهگیری کرد.

  رشد حجم معاملات و توانمندی عملیاتی بورس انرژی

در تیرماه سال‌جاری که هم‌اکنون در اواسط آن قرار داریم تاکنون بیش از ۴۹۰ میلیارد تومان ارزش معاملات بازار فیزیکی بورس انرژی بوده؛ یعنی اگر حجم و ارزش معاملات به همین منوال در تیرماه پیش‌برود، رکورد تاریخی ارزش معاملات بورس انرژی در بازار فیزیکی شکسته خواهد شد. این وضعیت نشان می‌دهد که روند افزایش این بازار که ماه‌هاست به‌صورت نوسانی تعقیب می‌شود باز‌هم ادامه خواهد داشت، به عبارتی توانمندی‌های این بازار تازه در مسیر خودنمایی واقعی قرار گرفته است. این در حالی بود که در این ماه شاهد معاملات بیشتر از ۱۰ هزار تن به وفور بوده‌ایم که یکی از آنها را می‌توان داد و ستد ۳۰ هزار تن نفتای سنگین پالایش نفت لاوان به‌شمار آورد. البته این معاملات بزرگ در بورس انرژی متداول است و از همین کالا در آذرماه یک محموله ۹۰ هزار تنی نیز مورد معامله قرار گرفته بود که دوبرابر عرضه، تقاضا برای آن به ثبت رسیده بود. به‌عنوان مثالی دیگر در اسفندماه سال قبل شاهد معامله ۱۵۰ هزار تنی نفتای سنگین پالایشگاه لاوان بودیم که در نوع خود یک رکورد مهم بود؛ آن‌هم در شرایطی که ۳ برابر عرضه‌ها تقاضا به ثبت رسید.

گستره معاملات فیزیکی بورس انرژی به مقاصد بین‌المللی نکته‌ای است که قابل چشم‌پوشی نبوده؛ مخصوصا در شرایطی که بازارهای منطقه‌ای تماما در سیطره عرضه‌های صادراتی بورس انرژی قرار گرفته است. با توجه به این شرایط ثبت چند عرضه صادراتی برای محموله‌های نفت خام در بورس انرژی رخداد عجیب و غیرمنتظره‌ای محسوب نمی‌شود که در برابر آن موضع‌گیری کنیم؛ آن‌هم در وضعیتی که این بازار مالی از توانمندی اجرایی و عملیاتی کافی در این حوزه برخوردار است.

تداوم رشد حجم معاملات در بازار فیزیکی بورس انرژی نشان می‌دهد، این بازار مسیر رشد خود را به‌خوبی در پیش گرفته و البته از شتاب رشد حجم و ارزش معاملات کاسته نشده است. این وضعیت به معنی آن است که این بازار باز‌هم رشد معاملات خود را به همین منوال در پیش خواهد گرفت که خود مهم‌ترین سیگنال از تداوم تقویت این بازار است. آمارهای یک سال اخیر نشان می‌دهد که بورس انرژی در بین تمامی بورس‌ها در بازار سرمایه از بیشترین رشد حجم و ارزش معاملات فیزیکی برخوردار بوده که این داده را هم می‌توان یکی از مواردی به‌شمار آورد که آینده این بازار را جذاب‌تر از قبل ترسیم می‌کند. دلیل اصلی رشد حجم معاملات و تقویت بنیادین این بازار را باید در دو نکته متفاوت جست‌وجو کرد؛ در فاز اول شاهد هستیم که عرضه‌کنندگان بخش خصوصی بیش از گذشته تمایل دارند که فروش خود را در بورس انرژی به ثبت برسانند. این شرایط موجب شده تا حجم عرضه شرکت‌های بخش خصوصی و مخصوصا شرکت‌هایی که سهام آنها در بورس اوراق بهادار مورد معامله قرار می‌گیرد هر روز افزایش یابد، بنابراین زیرساخت اصلی رشد حجم و ارزش معاملات در این بازار وجود دارد. در فاز دوم شاهد هستیم که حجم عرضه بخش‌های دولتی مخصوصا در مورد فرآورده‌های نفتی و یا میعانات گازی و موارد مشابه افزایش می‌یابد که به معنی افزایش حجم و ارزش معاملات از بستر عرضه بخش دولتی است. هر دو این موارد تاکنون به تداوم ثبت موفقیت‌های برجسته بورس انرژی منجر شده و همین داده‌ها و ثبت حجم معاملات گسترده نشان می‌دهد که عرضه نفت خام در بورس انرژی نه محدودیتی داشته و نه هماهنگ با توانمندی‌های بورس انرژی است. موارد فوق نشان می‌دهد که بورس انرژی از توانمندی اجرایی کافی برای معاملات نفت خام برخوردار بوده و تنها به افزایش حجم عرضه‌ها منتهی شده و ابزار معاملاتی جدیدی را برای دولت به ارمغان می‌آورد.

14-01