راهکارهای عملیاتی برای هوشمندسازی معادن ایران

همزمان با پیشرفت شتابان زیرساخت‌‌‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات، هزینه‌‌‌های ذخیره‌‌‌سازی و پردازش اطلاعات و همچنین هزینه پهنای باند با سرعت کاهش یافته است و شرکت‌ها بیشتر از هر زمانی به «تحول دیجیتال» در کسب و کار خود روی آورده‌‌‌اند. در همین راستا فناوری‌‌‌های نوپدید صنعت ۴، در حال دگرگون کردن صنایع در دنیا هستند، خوشبختانه از این نظرشرکت‌های فناور همگام با دنیا پیش آمده‌‌‌اند و اکنون صنعت معدن ایران می‌تواند با بهره‌‌‌گیری از ظرفیت‌‌‌های داخلی در صنعت هوشمند با رویکرد‌‌‌های نوین تجارت در دوره انقلاب صنعتی چهارم همگام بشود.

جایگاه صنعت معدن در ایران

ایران دارای ۸۱ گونه از انواع مختلف مواد معدنی است و ذخایر اثبات شده معادن ایران حدود ۶۰‌میلیارد تن برآورد شده است که با اجرای اولویت نخست اکتشافی انتظار می‌رود به بیش از ۱۰۰‌میلیارد تن برسد.

در حالی که سهم بخش معدن، از تولید ناخالص داخلی جهانی ۱/ ۵درصد است، با وجود قرار گرفتن ایران ‌‌‌روی کمربند مس، طلا و سنگ‌‌‌آهن دنیا و بهره‌‌‌مندی از ۷‌درصد ذخایر معدنی جهان در کشوری که یک‌درصد جمعیت جهان را دارد، سهم معدن از اقتصاد ایران تنها معادل ۹/ ۰درصد از تولید ناخالص داخلی است.

صنعت معدن‌کاری در ایران دارای مزایایی همچون ذخایر بالا، دسترسی به آب‌‌‌های آزاد، نیروی انسانی توانمند و ارزان و قیمت پایین انرژی است اما با وجود این از ظرفیت این بخش به‌‌‌درستی بهره‌‌‌برداری نشده است. به‌طوری که امروزه ایران یک درصد از ذخایر معدنی خود را بهره‌‌‌برداری می‌کند و این در حالی‌‌‌است‌‌‌که به‌طور معمول در جهان میزان بهره‌‌‌برداری از منابع معدنی حدود ۵‌درصد است.

29- (8)

صنعت معدن ایران، نیازمند تحول فناورانه

برپایه گزارش سال ۱۴۰۰ مرکز پژوهش‌‌‌های مجلس، فقط ۱۰‌درصد چالش‌های بخش معدن به مشکلات بین‌المللی و ۱۳‌درصد به معضلات محیط‌زیستی و منابع طبیعی برمی‌گردد و ۳۳‌درصد ناشی از شیوه‌‌‌های مدیریتی و چالش‌های معدن‌‌‌داران است که در این میان بیش از همه از کاربرد فناوری‌‌‌های نوین در اکتشاف، استخراج، فرآوری و بهره‌‌‌برداری از منابع معدنی غفلت شده است.

بررسی‌‌‌ها نشان می‌دهد با بهره‌‌‌برداری اصولی از معادن با تکیه بر فناوری‌‌‌های نوپدید و لحاظ کردن کل زنجیره پایین‌دستی مواد معدنی، رسیدن به سهم 20‌درصدی معادن از تولید ناخالص داخلی، دور از ذهن نیست.

راهکارهای فناورانه صنعت 4، برای چالش‌های معادن ایران

گام نخست، شناسایی ظرفیت‌‌‌ها و چالش‌هاست. با این شناخت اولیه می‌توانیم از نگاه «انجام بهتر امور» به رویکرد «انجام متفاوت امور»‌ گذار ‌‌‌کنیم و از بهینه‌‌‌سازی موردی و سطحی به دگرگونی بنیادین برای دستیابی به اهداف بزرگ دست ‌‌‌یابیم.

راهکارهای فناورانه در سه لایه برای چالش‌های معدن پاسخ‌‌‌ دارد:

- بهره‌‌‌گیری از فناوری دیجیتالی برای مدیریت بهتر: بینش‌‌‌ مبتنی بر داده‌‌‌های واقعی و دقیق به سازمان‌ها امکان مدیریت بهینه با رویکرد کاهش اتلاف منابع را ارائه می‌دهد که 10 تا 20‌درصد ظرفیت بهینه‌‌‌سازی دارد.

- ‌یکپارچه‌‌‌سازی داده‌‌‌ها: فناوری می‌تواند با یکپارچه‌‌‌سازی داده‌‌‌ها و خودکارسازی فرآیندها 20 تا 30‌درصد تصمیم‌گیری سیستماتیک را بهبود ببخشد.

- طراحی دوباره و یکپارچه‌‌‌سازی سیستم‌ها: به‌کارگیری زیرساخت فناورانه با هدف ادغام و بهینه‌‌‌سازی همه فناوری‌‌‌های مرتبط با زنجیره ارزش معدن، ظرفیت بهینه‌‌‌سازی بیشتر از 50‌درصد را دارد.

نقشه راه تحول دیجیتال در صنعت معدن

تحول دیجیتال فرصتی است برای شرکت‌های معدنی تا میزان باطله‌‌‌ها و هدررفت انرژی را کاهش دهند و ارزش‌آفرینی کنند. مسیر رسیدن به چنین اهدافی بدین

شرح است:

• از بین بردن اتلاف‌‌‌های «عملیاتی» با کاهش تغییرهای فرآیندی، حذف اتلاف‌‌‌های «فرآیندی» با افزایش و بهبود قدرت تصمیم‌گیری، کاهش اتلاف‌‌‌های «ساختاری» با خودکارسازی فرآیندها و بهبود سیستم‌ها.

• حذف اتلاف‌‌‌های طراحی با به‌کارگیری فناوری‌‌‌های دیجیتال در طراحی دارایی‌‌‌های جدید.

چنین تحولی، باعث بهبود روش‌های اشتراک دانش و آموزش شده، جریان‌‌‌های درآمدی جدید را هدایت می‌کند، امکان دسترسی به بازارهای جدید را ممکن می‌کند و مهم‌تر از همه، باعث ایجاد فضایی امن‌‌‌تر برای کارکنان معدن می‌شود.

معدن‌‌‌کاری هوشمند، نیازمند تحول سازمانی

هوشمندسازی معدن‌کاری یک تحول همه‌‌‌جانبه در سازمان است و هدفش محدود به دیجیتالی کردن استخراج از معدن نیست. به دیگر سخن معدن‌‌‌کاری هوشمند به یک سایت معدنی خاص مربوط نیست، بلکه به تمام اجزای سازمان مرتبط می‌شود. به‌‌‌طور ویژه، در بحث استخراج هوشمند به مساله تولید باطله‌‌‌های معدنی متاثر از ویژگی‌‌‌های ذاتی کانی‌‌‌های استخراج شده، باطله‌‌‌های حاصل از نحوه طراحی، فرآیندها و ساختار سایت معدنی پرداخته می‌شود.

همچنین، استخراج هوشمند بر مؤلفه‌‌‌هایی مانند تصمیم‌گیری سازمانی، نحوه ارتباط با گروه‌‌‌های کارگری و بهینه‌‌‌سازی رویکردهای استفاده از منابع نیز تاثیر مستقیم دارد.

با این اوصاف تحول هوشمند به عوامل زیر بستگی دارد:

•بازمهندسی و یکپارچه کردن فرآیندها و تحت پوشش قرار‌دادن فعالیت‌های سازمان به کمک راهکارجامع مدیریت منابع سازمانی (ERP)

•نیروی کار آموزش دیده (با رویکرد تحول دیجیتال)

•رهبری منعطف برای تحقق ارزش با تاکید بر روش‌های چابک‌‌‌سازی

تحول سازمانی را می‌توانیم در پنج‌گام تعریف کنیم که عبارتند از:

1-توسعه راهبرد دیجیتال و مدیریت تحول دیجیتال

تحول دیجیتال مبتنی بر یک راهبرد دیجیتالی است از همین رو باید از بالاترین جایگاه سازمانی هدایت شود. شرکت‌هایی که تحول دیجیتال را به ابتکارهای دیجیتال مبتنی بر راهکارهای فنی محدود می‌کنند، نگاه راهبردی ندارند؛ بنابراین تغییرات به زنجیره ارزش کسب و کارشان متصل نمی‌شود.

تحول دیجیتال باید از یک درک پایه درباره وضعیت مطلوب آینده و ارزش مورد انتظار شروع شود. چالش اصلی امروز، توانایی ایجاد تغییرات برای برداشت در زمان کوتاه و با انعطاف قابل‌‌‌توجه برای تعریف ارزش‌‌‌ها و اهداف بلندمدت است.

چالش دیگر، یافتن یک شریک راهبردی ارائه‌کننده خدمات هوشمندسازی معادن است، در حالی که بیشتر شرکت‌ها آنچه یک معدن برای تحول دیجیتال نیاز دارد را در اختیار ندارند.

2-خودکارسازی عملیات و دارایی‌‌‌های دیجیتال

با توجه به اینکه معادن دارایی‌‌‌های زیادی را مدیریت می‌کنند، با چالش‌هایی در زمینه مدیریت مهندسی و اطلاعات دارایی روبه‌‌‌رو هستند: چالش‌های اطلاعاتی در زمینه یکپارچه‌‌‌سازی داده‌‌‌ها، تحلیل داده‌‌‌‌‌‌ها و تصمیم‌‌‌سازی.

شرکت‌های معدنی در مسیر هوشمندسازی، به مدیریت برنامه و قابلیت‌‌‌های یکپارچه‌‌‌سازی قوی نیاز دارند. لازم است آنها در زیست‌‌‌بومی متشکل از تامین‌‌‌کننده‌‌‌ها و شرکای تجاری به‌صورت پیوسته همکاری کنند.

3-طراحی مغز متفکر معدن دیجیتال

میزان دسترسی به داده به‌‌‌موقع و مرتبط، مولفه مهمی در تصمیم‌گیری تجاری هوشمند است. اما بیشتر سازمان‌ها که حجم بالایی از داده‌‌‌های آنی و برآمده از تجهیزات اینترنت اشیا دارند، توانایی بهره‌‌‌گیری از همه داده‌‌‌ها را ندارند، بنابراین مهارت، تجربه تحلیل و استفاده از داده‌‌‌ها بسیار موردنیاز است. یک شریک راهبردی ارائه‌کننده زیرساخت هوشمندسازی، مشاوره و آموزش برای بهره‌‌‌گیری از امکانات در پرتو «علمِ داده» و قدرت تحلیل داده این نیاز را پاسخ می‌دهد.

4- پیاده‌سازی پلتفرم‌‌‌ها و توانمندسازهای پشتیبانی

در رویکرد جدید صنایع در حوزه هوشمند‌‌‌سازی به جای استفاده از نرم‌‌‌افزارهای جزیره‌‌‌ای، از راهکار جامع مدیریت منابع سازمانی (ERP) مبتنی بر اینترنت اشیا بهره گرفته می‌شود.

در این تفکر، فرآیندهای یک معدن دیجیتال را هوش مصنوعی و ERP پیش می‌‌‌برند که هدف آن خودکارسازی فعالیت‌ها در مسیر کاهش هزینه‌‌‌ها و خطاهاست.

با بهره‌‌‌گیری از راهکار جامع مدیریت منابع سازمانی، مدیران می‌توانند در یک نما، وضعیت کلان کسب و کار را مشاهده کنند، با گزارش‌های بهنگام، تصمیم‌‌‌های راهبردی‌‌‌ را آگاهانه‌‌‌تر بگیرند و با مدیریت همه‌‌‌جانبه زنجیره ارزش، به بینش روشن‌‌‌تری از وضعیت منابع و برنامه‌‌‌های سازمان دست یابند.

5-رهبری نیروی کار متنوع، توزیع شده و متصل

معدن‌‌‌کاری دیجیتال، دستاورد «تحول دیجیتال» است؛ این فرآیند نیازمند رویکرد جدیدی در رهبری و سبکی از فرهنگ سازمانی است که در آن داده‌‌‌ها رکن اصلی تصمیم‌گیری هستند.

برای تحول دیجیتال نیازمند راهبرد‌‌‌های معطوف به منابع انسانی هستیم که از تغییرات دیجیتال پشتیبانی کنند. در این زمینه سه بعد عملیاتی شامل بازطراحی کار، نیروی آموزش‌دیده با رویکرد تحول دیجیتال و محل‌‌‌کار متصل تعریف شده است.

در معادن هوشمند شغل‌‌‌ها معمولا دانش‌محورتر هستند و ماهیت آنها متغیر است. نیروی کار باید با فناوری‌‌‌های لازم آشنایی داشته باشد و با استفاده از داده‌‌‌ها و دانش موجود، تصمیم‌‌‌های پیچیده‌‌‌ای اتخاذ کند. محیط کاری دیجیتال، نیروی کار را چابک، منعطف و تصمیم‌گیرنده می‌کند، در این زمینه به یک رویکرد ترکیبی نیاز داریم که در آن کارکنان با مجموعه‌‌‌ای جدید از مهارت‌‌‌ها و شایستگی‌‌‌ها درکنار ماشین‌‌‌ها کار کنند و با انواع فناوری‌‌‌های دیجیتال در تعامل باشند.

 یکی از اصلی‌‌‌ترین فعالیت‌ها در معدن هوشمند، اتصال تمام اجزای فیزیکی و دیجیتال محیط کاری است. در این راستا، استفاده از همزادهای دیجیتالی از کاربردی‌‌‌ترین و رایج‌‌‌ترین روش‌هاست. همزادهای دیجیتالی نسخه‌‌‌های مجازی از دنیای فیزیکی هستند که شبیه‌‌‌سازی مجازی را امکان‌‌‌پذیر و تغییر در فرآیندهای دنیای واقعی را کم هزینه‌‌‌تر می‌کند.

 امروزه سازمان‌ها برای بهینه‌‌‌سازی فرآیندها بیش از پیش، به استفاده از همزادهای دیجیتالی روی آورده‌‌‌اند، همزادهای دیجیتالی به صنایع این امکان را می‌دهند که در لحظه یا ریل‌‌‌تایم (RealTime) تصمیم‌‌‌های داده‌‌‌محور مناسب‌‌‌تری بگیرند و محصولات، خدمات و مدل‌‌‌های کسب و کاری نوینی طراحی کنند.

تحول دیجیتال در صنعت معدن، بسیار لازم اما آسان نیست؛ گام نخست در این زمینه ارزیابی سازمان در آمادگی پذیرش این پارادایم، هم از منظر فرهنگ و ساختار سازمانی و هم از دید فنی و زیرساخت‌هاست.

خوشبختانه در ایران اکنون امکانات و بسترهای هوشمندسازی صنعت معدن وجود دارد و زیست‌‌‌بوم دانش‌‌‌بنیان فناپ زیرساخت با ارائه راهکارهای جامع صنعت4 می‌تواند همراه شرکت‌های معدنی باشد. هدف برنامه «معدن‌‌‌کاری هوشمند» شرکت فناپ‌‌‌زیرساخت، تحولی همه‌‌‌جانبه در فعالیت‌های تجاری و سازمانی صنایع معدنی، است.


اصلی‌‌‌ترین بازدارنده‌‌‌های تحول دیجیتال در معدن و فرصت‌‌‌های منحصربه‌فرد

برپایه پژوهش فناپ زیرساخت با نمونه‌‌‌گیری هدفمند از کنشگران صنعت معدن ایران یکی از مهم‌ترین شاخص‌‌‌های بازدارنده تحول دیجیتال در صنایع معدنی، وجود برخی ابهامات و روشن نبودن کامل مزایای هوشمندسازی صنعتی برای مدیران است که در این زمینه ابهام‌زدایی و آگاهی‌‌‌بخشی مناسب از سوی اپراتورهای صنعت هوشمند و ارائه نمونه‌‌‌های عملی، راهگشاست، مشکل دیگر کارکنان صنایع معدنی و فلزی هستند. کارکنان بخش معدن و فلزات عمدتا از کارگرهای ساده و غیرفنی تشکیل شده است که عملیات معمول را اجرایی می‌کنند. این کارکنان با راهکارهای دیجیتال خیلی آشنا نیستند؛ بیشتر آنها در مناطق دور افتاده فعالیت می‌کنند و استفاده از شبکه‌‌‌های اجتماعی و دانش روز در بین آنها رایج نیست؛ همچنین، محیط‌‌‌های ناهموار و سخت‌‌‌گذر امکان استفاده از فناوری‌‌‌هایی مانند حسگرهای دیجیتال را دشوار کرده‌‌‌اند. افزون ‌‌‌بر این، فعالیت‌هایی که قرن‌‌‌هاست به‌صورت یک فعالیت تکراری و سنتی انجام می‌‌‌شوند، نیروی کاری دارند که در مقابل تغییرات عمده و فناوری‌‌‌های دیجیتال به‌‌‌شدت مقاومت می‌کنند؛ باور آنها بر این است (و تا حدودی هم حق با آنهاست) که ورود اتوماسیون به سیستم حرفه‌‌‌ای آنها، باعث بیکار شدن بخشی از نیروی انسانی می‌شود.

این موارد، به‌‌‌هیچ وجه چالش‌های کم‌‌‌ اهمیتی در صنعت نیستند. با وجود این، موسسه بین‌المللی مشاوره BCG در طول مطالعه شتاب دیجیتالِ (DAI) خود با شرکت‌هایی همکاری کرده که از روش‌های نوآورانه‌‌‌ای برای عبور از موانع و حرکت به سمت سازمانی دیجیتال استفاده کرده‌‌‌ بودند. از میان این شرکت‌ها، برخی توانسته بودند توان عملیاتی خود را ۱۰ تا ۲۰‌درصد، با کمک فناوری‌‌‌های دیجیتال ارتقا دهند، بهره‌‌‌وری فرآیندهای شرکت را تا ۵۰‌درصد بهبود بخشند و درنهایت، انتشار گازهای گلخانه‌‌‌ای را ۱۵ تا ۳۰‌درصد کاهش دهند.

Untitled-1