شاخص بورسها در آمریکا فرو ریخت
دوشنبه سیاه در بازار جهانی
باتکرار دوشنبه سیاه، ناقوس خطر در محله والاستریت به صدا درآمد. شاخص داوجونز و S&P۵۰۰ روز دوشنبه بیش از ۴ درصد افت کردند و دامنه این سقوط محسوس به بازارهای آسیا و اروپا نیز کشیده شد. حجم معاملات این روز در والاستریت با چربش فروش سهم، به یکی از سقفهای تاریخی خود رسید و شاخص نوسانات والاستریت (VIX) پس از رشد ۲۰ واحدی عدد ۳۷ را نیز لمس کرد. صف فروشندگانی که بازارهای جایگزین را برای جلوگیری از زیان هدف قرار دادهاند در حدی بود که طلا، دلار و اوراق ۱۰ ساله تا عصر دیروز گرانتر شدند.
دلایل این سقوط ناگهانی را میتوان در ۳ بعد پیوسته طبقهبندی کرد؛ انتظار و رفتار معاملهگران، وضعیت اقتصادی حاکم و چشمانداز سیاست پولی بیشترین سهم را از بروز سکته در والاستریت برخوردار هستند. از طرف دیگر شباهت زیادی میان شرایط فعلی اقتصاد آمریکا با شرایط اقتصادی که در سال ۱۹۸۷ میلادی منجر به ریزش بازار سهام شده بود، وجود دارد. روند تورم، نرخ بهره و اشتغال در کنار تغییر سکاندار پولی و ریاستجمهوری آمریکا پس از سپری کردن یک دوره رکود، جنبههای تشابه را تشکیل میدهند. البته این اشتراکات نمیتوانند نشانگر عواقب یکسان باشند. سقوط والاستریت بازارهای دیگر را نیز پرنوسان ساخته و پیشبینیهای کوتاهمدت را با مشکل مواجه کرده است. این سقوط بازدهی اوراق بلندمدت را از سقف ۴ ساله پایین کشید و احتمال اعمال ۳ نوبت افزایش نرخ بهره (با توجه به ابزار دیدهبان فدرالرزرو) در سالجاری میلادی را نیز ۱۰ درصد کاهش داد. «دنیایاقتصاد» در این گزارش علاوهبر ارائه شواهد، دلایل و عواقب کوتاهمدت سقوط والاستریت، شباهتهای شرایط اقتصادی در سال ۱۹۸۷ با وضعیت کنونی را بررسی میکند.
تقارن ورود پاول با سقوط والاستریت
بازار سهام آمریکا در اولین روز هفته بازارهای جهانی، ریزش شدیدی را تجربه کرد. شاخصهای معتبری مانند S&P۵۰۰ و داوجونز در روز دوشنبه بیش از ۴ درصد افت کردند و سهامهای آسیایی و اروپایی نیز یکی از بدترین روزهای تاریخ خود را لمس کردند. شاخص میانگین صنعتی داوجونز که از دید دونالد ترامپ معتبرترین ملاک وضعیت والاستریت است، نزدیک به ۱۱۰۰ نقطهواحد فروریخت. ریزش بزرگ داوجونز (از نظر نقطهواحد) در کل تاریخ این شاخص بیسابقه بود و به مثابه هشدار همگانی در بازار سهام ایالاتمتحده قلمداد میشود. در واقع، پژواک ناقوس خطری که پیش از این اقتصاددانان مطرح بسیاری سعی در به صدا درآوردن آن داشتند، با ریزش قابلتوجه انواع شاخصها، محله والاستریت را فراگرفته است. حجم معاملات در والاستریت طی یک دهه اخیر به دومین سقف رسید، حجم فروش بیشترین میزان خود از سال ۲۰۱۱ را تجربه کرد و شاخص سنجش نوسانات بازار به حد بحرانی رسید. تمام این رویدادها در اولین روز ریاست «جروم پاول» بر فدرالرزرو رخ دادند تا رئیس جدید از راه نرسیده با یکی از بزرگترین چالشهای دهه دوم قرن حاضر روبهرو شود. فدرالرزرو در حال تنگ کردن حلقه پولی و مالی است و نرخ بهره هدف را با ۳ افزایش در سال ۲۰۱۸ میلادی مصادف عنوان کرده است. افزایش نرخ بهره در شرایطی که معمای تورمی کماکان در اقتصاد آمریکا قابل مشاهده است، شاخص دلار واکنش طبیعی به این سیاست نداشته و بازدهی اوراق بلندمدت تنها ۲ هفته است که رشد ناگهانی را پشتسر گذاشته و انتظار دخالت فدرالرزرو بر رویکرد انقباضی را با تعلیق حداقل یکی از افزایشهای نرخ بهره امسال بهوجود آورده است. با تمام این شرایط، عواملی که بازار سهام آمریکا را دچار این شوک ناگهانی کردهاند، حائز اهمیت خاصی برای سرمایهگذاران شدهاند. از طرفی بازار اروپا و آسیا نیز توجه ویژهای به روند والاستریت در این شرایط استثنایی دارند؛ چراکه تاریخچه فراز و نشیبهای بازار سهام آمریکا همواره تاثیر اقتصادی شدید خود بر وضعیت مالی و اقتصادی سایر کشورها را نشان داده است. تاکنون تمام بازارهای آسیا-اقیانوسیه و اروپا همگام با والاستریت وارد سیر نزولی شدهاند. از طرف دیگر تشابه زیادی میان شرایط فعلی اقتصاد آمریکا که شاهد افت بازار سهام است با شرایط اقتصادی که در سال ۱۹۸۷ میلادی منجر به ریزش بازار سهام شده بود، وجود دارد. «دنیایاقتصاد» در این گزارش علاوهبر واکاوی دلایل موثر بر ریزش ناگهانی بازار سهام، شباهتهای تاریخی را که وضعیت اقتصادی سال ۱۹۸۷ میلادی را با وضعیت کنونی پیوند داده، بررسی میکند.
شواهد غیرقابل انکار سقوط
علاوهبر شواهدی که در طول چند ماه اخیر، صعود والاستریت را بیش از اندازه نشان میدادند، قرائن جدیدی نیز پس از افت تاریخی بازار سهام در روز دوشنبه شدت اهمیت این رویداد را خاطرنشان میکنند. اقتصاددانانی مانند «ریچارد تیلر»؛ برنده آخرین نوبل اقتصادی، در اواخر سال ۲۰۱۷ میلادی، از وجود ردپای حباب در بازار سهام آمریکا خبر داده بودند. از طرف دیگر تقویت والاستریت برای ۴ سال متوالی، با توجه به رشد چشمگیری که در سال ۲۰۱۷ نصیب این بازار شد، از نظر برخی تحلیلگران، نیازمند خط پایان توصیف شده بود. شواهدی که وضعیت روز دوشنبه را به وضوح نشان میدهند، احتمال پایان صعود ۴ساله را بسیار بالا بردهاند. شاخص ویآیایکس که اندازه نوسانات بازار والاستریت را میسنجد، روند شاخصهای اساسی سهام آمریکا مانند داوجونز و S&P۵۰۰ و همچنین موقعیت فعلی معاملهگران فعال در بازار سهام، همگی بیانگر وضعیت استثنایی والاستریت هستند. شاخص ویآیایکس توسط شرکت معتبر CBOE منتشر میشود. این شاخص روز دوشنبه پس از رشد کمسابقه ۲۰ واحدی به بالای ۳۷ واحد رسید. این میزان رشد نوسانات در والاستریت از سال ۲۰۱۵ میلادی که چین مشغول تضعیف ارز ملی خود بود تا دوشنبه تکرار نشده بود. نمودار روزانه تغییرات ارزش سهام داوجونز و اساندپی۵۰۰ نیز نزول عمودی شاخصها را به خوبی نشان میدهد. از طرفی، معاملهگرانی که به یکباره افت بازار سهام را به چشم خود دیدهاند، موقعیت «فروش قوی» (Strong Sell یا Sell-off) را برای اجتناب از زیان بیشتر در بخشهای مختلف بازار اتخاذ کردهاند. همه این شواهد از عدم آمادگی بازار برای مواجهه با این ریزش و عمق اثر این سقوط یکروزه حکایت دارند.
ریشه سقوط در ۳ بعد
ریشهیابی ریزش یکروزه والاستریت در ابعاد زیادی قابل بررسی است؛ رفتار و انتظارات معاملهگران، وضعیت اقتصادی حاکم و چشمانداز سیاست پولی بخشی از این ابعاد را تشکیل میدهند. طبقهبندی دلایل سقوط ناگهانی بازار سهام با تمرکز بر این ۳ مولفه در حالی امکانپذیر است که این مولفهها با یکدیگر رابطه پیوسته دارند و هر کدام بر دیگری اثرگذار است. از انتظارات تا رفتار تهاجمی: رشد پیاپی ارزش شاخصهای اصلی والاستریت در طول ۴ سال اخیر، جذابیت سرمایهگذاری را برای معاملهگران بالا برده بود. افراد زیادی از اوایل سال ۲۰۱۷ وارد بازار شده، همگی انتظار بازدهی زیاد را با خود وارد بازار کرده بودند. پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری و آغاز حکمرانی وی در کاخ سفید، موج دیگری از خوشبینی را تولید کرد. ترامپ ۳ وعده جذاب به آمریکاییها داده بود؛ افزایش بودجه زیرساختها، کاهش مالیات اقشار و شرکتها و کاهش کسری تراز تجاری ایالاتمتحده، مجموعه وعدههای ترامپ را شکل داده بودند. هر ۳ سیاست اقتصادی ترامپ، نشانههای ابتدایی از تقویت بازار سهام در خود داشتند و سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی را به سمت والاستریت جذب کردند. شرکتها و بنگاههای اقتصادی نیز امید زیادی به سودگیری از این غائله با تکیه بر کاهش چند درصدی مالیات پیدا کرده بودند. به این ترتیب، شدت تقویت بازار سهام در سال ۲۰۱۷ به شیب تندتری منتقل شد. پس از بازدهی بالایی که تا پایان سال ۲۰۱۷ برای والاستریت ثبت شد، برخی از معاملهگران حاشیه سود مناسب را تجربه کردند و ادامه رشد بازدهی در ماه ابتدایی سال ۲۰۱۸ نیز آنها را در بازار نگه داشت؛ اما انتشار گزارشهایی که رشد بیرویه شاخصها را مورد نقد قرار داده بودند، با توقف رشد بازار در هفته گذشته مقارن شد و معاملهگران را به فروش یا کسب سود ترغیب کرد. آغاز پروسه فروش در روزهای پایانی هفته پیشین، راه را برای ورود سیل فروشندگان جدید باز کرد. همزمان با بازگشایی بازارها، فروش ارزش سهام را بهتدریج کاهشی میکرد و این موضوع، هراس معاملهگران را افزایش داد. رفتار سرمایهگذاران پس از رصد نزول والاستریت به دو شکل رخ داد؛ ورود به بازارهای جایگزین و نقد کردن سهام. بازار فلزات گرانبهایی مانند طلا، بازار کمریسک اوراق و بازار ارزهایی مانند ین، دلار و یورو، مکان امن جایگزین سرمایه معاملهگران هراسزده بودند. رشد شاخص دلار و افزایش قیمت فلز زرد نیز از عواقب محسوس این رفتار بودند. برخی نیز سرمایه خود را از بازار بیرون کشیدند تا در فرصت مناسب مکان سرمایهگذاری خود را انتخاب کنند. به این ترتیب، روز دوشنبه به یکی از پرحجمترین روزهای فروش در تاریخ والاستریت تبدیل شد.
رویای صید از برکه مالیاتی ترامپ: کاهش مالیات ۵ تا ۱۵ درصدی شرکتهای فعال در بازار سهام، چشمانداز آنها از بازدهی نجومی در سال ۲۰۱۸ را بالاتر از حد واقعی کرده بود. این شرکتها کاهش مالیات پرداختیشان را با دست کم گرفتن «هزینه سرمایه در گردش»، به مثابه مولفه تقویتکننده در نظر گرفته بودند. آنها حتی پیش از تصویب قانون مالیاتی جمهوریخواهان، اثرگذاری مثبت آن بر والاستریت را پیشخور کرده، مرتبا با رشد ارزش مواجه شده بودند. چشمانداز خوشبینانه شرکتها و بهطور کلی والاستریت، به سرمایهگذاران نیز منتقل شد و آنها را به سمت سرمایهگذاری جذب کرد. داوجونز در سال ۲۰۱۷ به سقف ۲۰هزار واحدی رسیده، طی چند مرحله چند هزار واحد رشد را تجربه کرده بود.شرکتها چشمانداز بازدهی خود در سال ۲۰۱۸ را با در نظر گرفتن سابقه موفق سال قبل، آغاز اجرایی شدن قانون کاهش مالیاتها و باقی ماندن سرمایهگذاران در بازار، افزایش دادند؛ اما اثر دوجانبه کاهش مالیاتها، رفتار غیرقابل پیشبینی سرمایهگذاران و تکیه بر روند سال قبل، آنطور که آنان انتظار داشتند، پیش نرفت. معاملهگرانی که سود کافی گرفته بودند از بازار خارج شدند و چشمانداز غیرواقعی شرکتها را جدی نگرفتند. فاصله واقعیت با رویای والاستریت، روز دوشنبه با واکنش سرمایهگذاران پاسخ داده شد و والاستریت یکی از بدترین روزهای چند دهه اخیر را تجربه کرد.
اغتشاش پولی در اولین روز ریاست پاول: جروم پاول پس از مراسم سوگند، اولین روز ریاست بر بزرگترین بانک مرکزی دنیا را با بحران بازار سهام استارت زد. فدرالرزرو یکی از متهمان ریزش والاستریت محسوب میشود. کمیته بازار آزاد آمریکا، ۳ نوبت افزایش نرخ بهره را برای سالجاری میلادی پیشبینی کرده است. فدرالرزرو در سال گذشته نیز ۳ نوبت افزایش نرخ بهره را اعمال کرده بود. تاثیر افزایشهای متوالی نرخ بهره که بهمنظور پایان دادن به روند انبساطی سالهای پسابحران آغاز شد، در ماههای اخیر مبهم شده است. تورم هدف ۲ درصدی که فدرالرزرو وعده رسیدن به آن را داده بود، تا پایان ماه ژانویه (یک هفته پیش) محقق نشد. افزایش بازدهی اوراق قرضه با سررسید بلندمدت نیز در سال ۲۰۱۷ رخ نداد. عمق ابهام در سیاستگذاری فدرالرزرو زمانی بیشتر شده که جهت تورم نامشخص است، رئیس فدرالرزرو تغییر کرده، احتمال دخالت ترامپ در این نهاد بانکی افزایش یافته و چشمانداز انقباضی کمیته بازار آزاد نیز با مخالفان بیشتری روبهرو است. با این وضعیت، ۳ نوبت افزایش نرخ بهره در سالجاری با علامت سوال مواجه خواهد شد. عدم تحقق برخی از پیشبینیهای فدرالرزرو که افزایشهای نرخ بهره طبق آنها تدوین شدهاند، روند انقباضی را مبهم کرده است، اما تا دیروز واکنشی از فدرالرزرو منتشر نشد. نقش نرخ بهره در سناریوی ریزش بازار سهام از مهندسی معکوس اثرگذاری ریزش والاستریت بر بازدهی اوراق ۱۰ساله قابل بررسی است. ریزش والاستریت، بازار اوراق را به علت ریسک کمتر، بهعنوان جایگزین معرفی کرد. معاملهگران سرمایههای خود را از بازار سهام بیرون کشیده، آنها را به بازار اوراق منتقل کردند. افزایش تقاضا یا خرید اوراق بلندمدتی که تنها ۲ هفته از تقویت آنها میگذشت، باید بازدهی ۸۵/ ۲ درصدی آنها را تضعیف میکرد. این تضعیف رخ داد و اثبات کرد که رابطه مستقیمی میان بازدهی اوراق و روند والاستریت وجود داشته است. بازدهی اوراق مسلما به نرخ بهره وابستگی دارد و از این جهت سیاست پولی را درگیر ریزش بازار سهام میکند. نشانه دیگری که روند سیاستی فدرالرزرو را برخلاف واقعیت بازارها بروز داد، کاهش احتمال ۳ نوبت افزایش نرخ بهره در سالجاری بود. این احتمال طبق ابزارهای دیدهبان نرخ بهره که از اطلاعات شعب مختلف فدرالرزرو استفاده میکنند، بلافاصله پس از ریزش والاستریت از ۶۵ درصد به ۵۵ درصد رسید. کاهش احتمال وقوع چشمانداز پولی فدرالرزرو بهعنوان نشانهای از ابهام در درستی رویکرد کمیته بازار آزاد تلقی میشود.
تکرار تاریخ یا کاریکاتور
برخی از کارشناسان، شباهت وضعیت اقتصادی آمریکا در دوره ترامپ را تکرار تاریخی وضعیت سال ۱۹۸۷ میلادی در زمان ریاستجمهوری رونالد ریگان میدانند؛ اما برخی دیگر این تشابه را تنها کاریکاتوری از شرایط اقتصادی دوره ریگان معرفی میکنند. گروه دوم معتقدند، نه ترامپ با ریگان قابلقیاس است و نه رویکرد پاول با دیدگاه گریناسپن یکسان خواهد بود. شاخص میانگین صنعتی داوجونز در سال ۱۹۸۷ طی یک روز نزدیک به ۴ درصد افت کرده بود و والاستریت را با یکی از سقوطهای معروف خود همراه کرد. شباهتهای بسیاری میان شرایط اقتصادی در آن دوره با شرایطی که هماکنون در اتمسفر اقتصادی ایالاتمتحده قابل مشاهده هستند، وجود دارد. سقوط بازار سهام در سال ۱۹۸۷، پس از رکود سالهای ابتدایی همان دهه رخ داده بود. رکود آمریکا با ریاست «پل وولکر» در فدرالرزرو پشتسر گذاشته شده بود. پس از آن، بازار سهام روند صعودی خود را آغاز کرده بود، اشتغال کامل (با تعریف فدرالرزرو که بیکاری زیر ۵/ ۵ درصد را ملاک اشتغال کامل قرار میداد) وجود داشت، رشد تورم ضعیف بود، نرخ بهره در روند افزایشی قرار داشت، رونالد ریگان تازه کرسی ریاستجمهوری را تصرف کرده بود، سکان فدرالرزرو در همان سال از دست وولکر به دست «آلن گریناسپن» سپرده شد (ریگان قصد داشت فدرالرزرو را با سیاستهای خود همسو کند و انتخاب گریناسپن سیاسی تلقی میشد) و ریگان وعده کاهش مالیات را به اقشار و شرکتها داده بود. شرایطی که آمریکای سال ۱۹۸۷ با توجه به این مولفهها تجربه کرد، هماکنون تا حد زیادی قابل رویت هستند. یک دهه از رکود اقتصاد این کشور میگذرد و فدرالرزرو با رهبری «بن برنانکی» و «جنت یلن» از این دوره خارج شده است. بازار سهام ۴ سال تقویت متوالی را تجربه کرده، نرخ بیکاری به ۱/ ۴ درصد رسیده (اشتغال کامل)، رشد تورم به هدف ۲ درصدی نرسیده، نرخ بهره در حال افزایش است، دونالد ترامپ تازه کرسی ریاستجمهوری را تصاحب کرده، سکان فدرالرزرو از دست جنت یلن به دست جروم پاول سپرده شده (این اقدام ترامپ نیز سیاسی تلقی میشود) و در انتها دونالد همانند رونالد سودای کاهش مالیاتها را برای تسریع رشد اقتصادی در سر دارد. بهرغم اینکه تشابهات موجود بهطور قطع نمیتوانند بازتولید سقوط سهام سال ۱۹۸۷ را پیشبینی کنند، اما قابل کتمان نیز نیستند.
ارسال نظر