اتلاف انرژی و گلوگاه ناترازی

 ناترازی هزینه‌زا که به دلیل تفاوت قیمت تمام‌شده انرژی با قیمت فروش آن به مصرف‌کننده سیر تصاعدی را طی می‌کند. تقاضا و مصرف فزاینده انرژی از یک سو و ضعف در افزایش عرضه به دلایل مختلف از جمله ضعف‌های زیرساختی و تکنولوژیک از سوی دیگر باعث شده است این شکاف میان عرضه و تقاضا روز به روز افزایش یافته و شدیدتر شود؛ امری که سیاستگذار آن را در معضل تولید، تامین و واردات انرژی، و مردم و تولیدکننده‌ها در قطعی برق و گاز و دشواری تامین انرژی مورد نیاز می‌بینند. به موازات آنکه صحبت از ناترازی می‌شود، چه در عرضه و چه در تقاضا بحث اتلاف انرژی به طور جدی مطرح می‌‌شود.

از نگاه طرف عرضه‌کننده انرژی، مصرف‌کننده داخلی (چه در مصرف نهایی و چه در مصرف واسطه‌ای) به دلیل ارزانی انرژی تمایلی به کاهش مصرف و جلوگیری از اتلاف آن را ندارد و از نگاه طرف تقاضا، تامین‌کننده انرژی به دلیل فرسودگی زیرساختی و تجهیزات، بخش زیادی از انرژی را اتلاف می‌کند که اگر این اتلاف را برطرف کند نیازی به کاهش مصرف او نیست؛امری که هر دو وجه آن درست بوده و چه مصرف‌کننده و چه عرضه‌کننده انرژی در این اتلاف سهیم هستند. اما این اتلاف چگونه است و سهم هر یک چه میزان است؟ در نشستی خبری در اوایل آبان‌ماه سال جاری، سندیکای شرکت‌های تاسیساتی و صنعتی ایران در خصوص اتلاف انرژی در ایران، اعداد و ارقام قابل‌توجه و نگران‌کننده‌ای عنوان شد. بر اساس اطلاعات این نشست، اتلاف انرژی در صنعت فولاد و آهن ۲۳درصد، معدن ۴۲درصد، سیمان ۲۸درصد، نفت، گاز و پتروشیمی ۲۸درصد، صنایع غذایی ۳۵درصد و مسکونی، تجاری و اداری ۴۰درصد بوده است. درصدهای بالای اتلاف که نشان‌دهنده هدررفت قابل‌توجهی از انرژی است.

به عنوان مثال در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی در سال ۱۴۰۰ به میزان ۲۸میلیارد مترمکعب گاز و ۱۹میلیارد کیلووات‌ساعت برق مصرف شده است که بر اساس ۲۸درصد اتلاف، ۵.۵میلیارد مترمکعب گاز و ۷.۸میلیارد کیلووات‌ساعت برق از دست رفته است. بررسی دلایل اتلاف نشان می‌دهد انرژی از ورود به صنعت تا تبدیل دچار هدررفت می‌شود. به‌عنوان مثال در صنعت فوق‌الذکر از اتلاف ۲۸درصدی انرژی، ۲۳درصد آن در بخش دیگ‌های بخار، ۲۵درصد در توزیع ، ۴۲درصد در تبدیل و ۱۰درصد در موتورها بوده است؛ امری که به‌وضوح نشان می‌دهد سهم تاسیسات و تجهیزات در این اتلاف تا چه میزان جدی بوده است. یا در بخش ساختمان‌های مسکونی، اداری و تجاری ۴۰درصد اتلاف وجود داشته که ۲برابر میانگین جهانی بوده است.

این حجم از اتلاف برابر با ۲۰.۵میلیارد مترمکعب گاز و ۳۳.۳میلیارد کیلووات‌ساعت برق بوده است. از این ۴۰درصد اتلاف نیز ۷۰درصد آن در سیستم سرمایشی و گرمایشی، ۱۵درصد در بخش روشنایی و ۱۵درصد در سایر مصارف (یخچال، تلویزیون و...) بوده که باز هم نشان‌دهنده جدی بودن موضوع نقش تاسیسات و تجهیزات در هدررفت انرژی بوده است. پس از مطرح شدن این اعداد و ارقام قابل‌توجه، توضیحات مدیران مربوطه نشان داد که در «صورت‌مساله ناترازی انرژی» چالش وجود دارد، چرا که هنوز اتلاف انرژی به عنوان یک عامل اساسی مورد پذیرش نیست. معاون وزیر نفت در امور گاز در واکنش به این آمار و ارقام؛ ضمن غیرواقعی دانستن آن، هدر‌رفت گاز ایران از ابتدای فرآیند استخراج تا آخرین نقطه را که به دست مصرف‌کننده می‌رسد، کمتر از ۴درصد اعلام کرد.

این اظهار‌نظر در حالی اتفاق افتاده که آمار ذکر‌شده توسط سندیکا دقیقا از نقطه پایانی است که مدیرعامل شرکت ملی گاز به آن اشاره کرده است؛ یعنی از زمانی که گاز به دست مصرف‌کننده نهایی یا واسطه‌ای می‌رسد تا تبدیل و استفاده از آن اتلاف‌های ۴۰-۳۰درصدی رخ می‌دهد و این ۴درصد اتلاف در انتقال انرژی به محل مورد نظر مصرف‌کننده باید به آمار و ارقام اعلامی اضافه شود. به عبارت دیگر در بخش ساختمان‌های مسکونی، تجاری و اداری که ۴۰درصد اتلاف انرژی وجود دارد به‌علاوه ۴درصدی که شرکت ملی گاز در انتقال آن به این ساختمان‌ها دارد، میزان اتلاف انرژی ۴۴درصد خواهد بود که این امر نشان‌دهنده بحرانی‌تر بودن شرایط است. در مجموع در گام نخست باید توجه کرد که تا صورت‌مساله به طور دقیق تعریف نشود، نمی‌توان مساله‌ای را حل کرد؛ به‌ویژه آنکه مساله تبدیل به چالش و بحران شده باشد.