اهمیت جایزه نوبل در اقتصاد
نکته طنز آنجا که چند دهه است اقتصاد نئوکلاسیک از چرخه سنتی قرن ۲۰ خود خارج شده، اما کژفهمیهای رایج مانع روشنگری اقتصاددانان فنیتر بوده است.
اما روند تاریخی و بهخصوص چند ساله اخیر در سطح جهانی کاملا برخلاف این است. جایزه نوبل بهسان تقدیر از زحمات و دستاوردهای یک شخص و یک گروه سنجیده میشود و هیچ اقتصاددانی خود را با روششناسی یا تحقیق فرد پیروز نوبل هماهنگ نمیکند. از آنجا که بازار پژوهش هم مانند سایر خدمات به تبلیغ مستمر نیاز دارد، برنده نوبل به کشورهای مختلف دعوت میشود و تجربههای خود را با محققان حوزه مشابه در دانشگاه میزبان به اشتراک میگذارد. حضور این «سلبریتی»ها در این دانشگاهها به اعتبار میزبان میافزاید و دولتها و سازمانهای سیاستی توجه خود را به این دانشگاهها و ظرفیت پژوهش آنها معطوف میکنند. برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران، نمیتوان از اهمیت پژوهش و پلورالیسم موضوعی و بهروز، کمگویی کرد. اگر جایزه نوبل همچنان مانند سالهای گذشته به چند ده سمینار و همایش و سخنرانی و کلیگویی و پیامهای واتساپی بیشمار بدل شود، باز هم ثابت کردهایم که کلیت موضوع را درنیافتهایم. اگر عجماوغلو یا آوتر برنده نوبل شوند، به این معنا نیست که همه دپارتمانهای اقتصاد ما باید توجه خود را به اقتصاد رشد و نوآوری عجماوغلو یا اقتصاد بازار کار آوتر معطوف کنند.
اگر باز هم توجه، به استنباط علیت و اقتصادسنجی بدل شود، به این معنا نیست که اقتصاددان نظری ما شب و روز خود را معطوف به کتاب درسی پیشرفتهسنجی کند که خود را «بهروز» نگه دارد. بالعکس، اقتصاددانان حوزههای مختلف باید هر روز خود را صرف بهروزرسانی در حوزه تخصصی خود کنند تا بتوانند در بازار جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند. بدون این بهروزرسانیهای مستمر و مستقل از نوبل، شاید هیچگاه نتوان روزی نام دانشگاههای کشورمان را بالای مقالههای بهروز ژورنالهای اروپایی و آمریکایی دید.