در نشست نقد و نظر گروه رسانهای «دنیای اقتصاد» بررسی شد
جاماندگی زنان از بازار کار
کاشف دادهها
در اولین بخش از نشست، غلامغلی فرجادی به پرسشی درباره اهمیت نوبل امسال و نتایج آن در حوزه اشتغال، به ویژه اشتغال زنان، پاسخ داد. به گفته این استاد دانشگاه، خانم گلدین یک نظریهپرداز اقتصادی نیست، اما مطالعات تجربی او از اهمیت زیادی برخوردار است. فرجادی در ادامه افزود که گلدین در مطالعاتش دادههای بیش از ۲۰۰ سال را بررسی کرده و به همین خاطر از او با عنوان «کاشف دادهها» یاد میکنند؛ موضوع مهمی که در کسب جایزه نوبل از سوی وی تاثیر بسزایی داشته است. این استاد اقتصاد در ادامه توضیحاتش به این نکته اشاره کرد که استحقاق دریافت جایزه نوبل از سوی گلدین به این نکته نیز باز میگردد که تمام فعالیت حرفهای و آکادمیک وی در حوزه زنان متمرکز است و از این جهت پژوهشگری خاص به حساب میآید؛ زیرا از یک طرف کمتر به حوزه زنان پرداخته شده و از طرف دیگر، اقتصاددانان معمولا به حوزههای پژوهشی متعددی اقبال نشان میدهند.
مشارکت بازگشتی زنان
فرجادی یکی از یافتههای مهم تجربی کلودیا گلدین را رفتار Uشکل نرخ مشارکت زنان در طول تاریخ توسعه کشورها ذکر میکند. بر این اساس، یافتههای تاریخی گلدین نشان میدهد طی دوران توسعه کشورها، در ابتدا و در دوران غلبه بخش کشاورزی بر اقتصاد ابتدا نرخ مشارکت زنان بالاست اما با حرکت به سمت صنعتی شدن، نرخ مشارکت زنان کاهش مییابد؛ بااینحال این کاهش ماندگار نیست و پس از مدتی با رشد بخش خدمات در دوران پساصنعتی، نرخ مشارکت زنان بار دیگر روندی افزایشی به خود میگیرد. اما فرجادی متذکر میشود که این الگو لزوما در همه کشورها تکرار نمیشود. او تصریح کرد که میتوان این الگو را تا حدودی در رفتار مشارکت زنان در بازار کار ایران مشاهده کرد.
به گفته او، نرخ مشارکت زنان در اقتصاد ایران تا سال ۵۵ حدود ۱۳درصد بوده که طی دو دهه بعدی روندی کاهشی را طی میکند و به حدود ۹درصد در سال ۷۵ میرسد؛ بااینحال از سال ۷۵ و همزمان با افزایش سهم بخش خدمات در اقتصاد ایران، شاهد آن هستیم که تا به امروز، نرخ مشارکت زنان روندی افزایشی را پشت سر گذاشته است. فرجادی ضمن تاکید بر پایین بودن نرخ مشارکت زنان با وجود افزایشهای پس از سال ۷۵، به این نکته اشاره میکند که عمده این افزایش مشارکت زنان به بخش دولتی بازمیگردد و سهم بخش خصوصی از آن اندک است.
این اقتصاددان در تحلیل سهم بزرگتر بخش دولتی از مشارکت و اشتغال زنان، به تحلیل خود اشاره کرد و گفت که در اقتصاد ایران شرکتهای بزرگ سهم کمی از اشتغال را در اختیار دارند و عمده اشتغال به بنگاههای کمتر از ده و حتی کمتر از پنج نفر کارکن باز میگردد؛ به همین خاطر خانوادهها اکراه دارند که بانوانشان در بنگاههایی مشغول به کار شوند که یک مدیر به همراه سه نفر کارکن دیگر در آن مشغول به کارند. این اقتصاددان در ادامه بیان تحلیل خود، امنیت خاطر را عاملی کلیدی در بازار کار زنان در ایران دانست و بیان کرد شرکتهای بزرگ، بانکها و مشاغل دولتی حوزه آموزش و بهداشت از جمله حوزههایی هستند که زنان و خانوادهها نسبت به آنها امنیت خاطر بیشتری دارند و مشارکت در این بخشها بیشتر است.
دلالتهای نوبل برای زنان ایرانی
در بخش دوم نشست، زهرا کاویانی به این پرسش پاسخ داد که آیا دستاوردها و یافتههای نوبل امسال برای اقتصاد ایران و تحلیل بازار کار زنان آن نیز مفید است؟ این اقتصاددان پاسخ خود را با ذکر این نکته آغاز کرد که طبق یافتههای گلدین، تاهل و فرزندآوری عاملی کلیدی در تفاوت دستمزد میان زنان و مردان به شمار میرود. این کارشناس حوزه رفاه بیان کرد که طبق دادهها، میان زنان و مردان مجرد نمیتوان شکاف دستمزد خاصی را مشاهده کرد و این دو گروه تقریبا دستمزد یکسانی دریافت میکنند. اما تاهل و داشتن فرزند باعث جاماندن زنان از مردان میشود. طبق گفتههای این کارشناس، یافتههای گلدین نشان میدهد نرخ مشارکت زنان و مردان مجرد به ترتیب ۸۲ و ۹۴درصد است؛ اما هنگامی که این آمار را بین زنان و مردان متاهل و صاحب فرزند مقایسه میکنیم، نرخ مشارکت زنان و مردان به ترتیب به ۴۸ و ۶ ۹درصد میرسد.
به گفته کاویانی، زنان زمانی که به علت فرزندشان از بازار کار دور میمانند، احتمال کمتری وجود دارد که بتوانند شغل پیشین خود را بیابند و از طرفی هنگامی که به بازار کار بازمیگردند، متقاضی مشاغل انعطافپذیر و پارهوقت هستند. کاویانی با مقایسه این آمارها با بازار کار ایران گفت که در بازار کار ایران، نرخ مشارکت زنان مجرد بین ۲۵ تا ۴۰ سال ۴۸درصد و نرخ مشارکت مردان مجرد ۲۵ تا ۴۰ سال به ۸۴درصد میرسد. اما زنان و مردان متاهل در این بازه سنی اوضاع متفاوتی دارند؛ بر این اساس، نرخ مشارکت مردان متاهل بین ۲۵ تا ۴۰ سال به ۹۶.۵درصد و نرخ مشارکت زنان متاهل در این سن به ۱۳درصد میرسد. کاویانی متذکر شد که این آمار بدون توجه به وضعیت فرزند است و صرفا تجرد و تاهل زنان را مورد بررسی قرار داده است. به گفته این کارشناس اقتصادی، چنین وضعیتی روی شکاف دستمزدی اثر میگذارد و رفاه خانوار را متاثر میکند.
چرا بخش دولتی برای زنان جذاب است؟
در بخش دیگری از این نشست، کوثر یوسفی، استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، به ارائه نظرات کارشناسی خود پرداخت و بحث خود را با طرح این نکته آغاز کرد که مطالعات خانم گلدین مربوط به یک کشور توسعهیافته است و استفاده از نتایج آن برای اقتصاد ایران از برخی جهات ایراد دارد. به گفته این استاد دانشگاه، مقصود از کشور توسعهیافته، کشوری است که مسیر گذار از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی و در نهایت خدمات را پشتسر گذاشته و اکنون بخش خدمات آن، بخش غالب اقتصادی است. به گفته یوسفی، چنین جامعهای فرصتهای شغلی بیشتری برای زنان دارد و این فرق کلیدی کشورهای در حال توسعه با کشورهای توسعهیافته است. به گفته این کارشناس، مطالعات اقتصاددانان هندی، به دلیل مشابهتهای وضعیت توسعهیافتگی هند و ایران، میتواند شواهد مناسبتری برای توضیح وضعیت بازار کار زنان در کشور ما داشته باشد.
یوسفی تاکید کرد در مناطقی مانند هندوستان و خاورمیانه، تفاوت نرخ مشارکت زنان و مردان قابلتوجه است و علاوه بر موارد یادشده در مطالعات گلدین، باید سازوکارهای دیگری مانند عوامل فرهنگی را نیز در نظر گرفت. استاد دانشگاه شریف در ادامه افزود که از آنجا که در این مناطق در صورت وقوع فساد، نوک پیکان اتهام به سوی زنان نشانه میرود، آنها باید از محیطهایی که در آنها ریسک فساد دیده میشود دوری کنند؛ از سوی دیگر مساله تامین امنیت ایجاب میکند که در این کشورها خانواده حول محور مرد شکل بگیرد، درحالیکه تامین امنیت و محافظت از خانوار و افراد در کشورهای توسعهیافته بر عهده پلیس است.
علاوه بر این موارد، یوسفی وزن شرایط تاریخی را قابلتوجه میداند و معتقد است به طور تاریخی و از آنجا که زنان برخلاف مردها بر اثر شکار، جنگ و سایر حوادث تلفات کمتری داشتند، عرضه نیروی کار زن نسبت به نیروی کار مرد بیشتر بوده که موجب افت قدرت چانهزنی و دستمزد زنان میشده است. این استاد اقتصاد در ادامه تصریح کرد درحالیکه نرخ مشارکت زنان در مقابل مردان در چین یک در مقابل یک است، این عدد در کشورهای توسعهیافته به یک در برابر ۱.۵ کاهش مییابد. یعنی به ازای هر ۱.۵ مرد فعال در بازار کار، تنها یک زن فعال است. این ارقام در هندوستان یک به سه و در ایران یک به ۴ است؛ به بیان سادهتر از هر ۱۰۰ زن ایرانی، ۸۰ نفر به دلایل مختلف در بازار کار حضور ندارند و نرخ بیکاری زنان نیز به دو برابر نرخ بیکاری مردان میرسد.
یوسفی در پاسخ به پرسشی درباره ظرفیت بخشهای مختلف اقتصاد ایران برای حضور زنان بیان کرد که بهوضوح بخش دولتی، یا به طور دقیقتر بخشهای بهداشت و درمان، آموزش، امور فرهنگی، صنایع بستهبندی، صنایع دستی و مراقبتهای شخصی در جذب زنان موفقتر بودهاند. این استاد اقتصاد ابعاد کوچک بنگاهها، فرهنگ، نهادها و رقابت شدیدتر را از جمله دلایل ناکامی بخش خصوصی در اشتغال زنان برشمرد.