پزشکیان copy

واقعیت آن است که شرایط اقتصادی ایران به وضعیتی رسیده است که دیگر با چند تغییر موضعی نمی‌‌‌توان کار را پیش برد. درست همان‌طور که دکتر مسعود نیلی با مطرح کردن داستان 10ناترازی اقتصادی بزرگ در ایران امروز بیان کردند، ناترازی‌‌‌های اقتصادی ما آنچنان گسترده، بزرگ و درهم‌‌‌تنیده شده‌‌‌اند که دیگر نمی‌‌‌توان با تغییرهای سیاستی، ابرچالش‌‌‌های پیش‌‌‌رو را حل کرد و کلید حل مساله وضعیت امروز ما دست‌‌‌کم نیاز به تغییر در رویکردهای ما دارد؛ تغییری جامع‌‌‌الاطراف که نیازمند اصلاح بزرگ اقتصادی همه‌‌‌جانبه با هماهنگی تمام بخش‌‌‌های اقتصادی کشور است. لکن، درست همان‌طور که دکتر نیلی بیان می‌کنند، این اصلاح بزرگ اقتصادی به خودی خود نمی‌‌‌تواند راهگشا باشد. واقعیت آن است که این اصلاح جامع‌‌‌الاطراف اقتصادی نیازمند حل مسائل روابط خارجی کشور است؛ زیرا تا زمانی که نتوانیم شرایط باثباتی را در روابط خارجی خود پدید آوریم، مدام در معرض حملات تحریمی قرار خواهیم‌‌‌ گرفت؛ حملاتی که به‌طور پیوسته با وارد کردن شوک‌‌‌های اقتصادی به کشور، تمام تلاش ما در حوزه اصلاحات اقتصادی را ابتر گذاشته‌‌‌اند.

بنابراین، اگر قرار است اقدامی همه‌‌‌جانبه برای اصلاح وضعیت اقتصادی میهن‌‌‌مان ایران داشته‌‌‌باشیم، ابتدا باید اقدامی در راستای ثبات‌‌‌بخشی به وضعیت روابط خارجی انجام دهیم.  علم اقتصاد در سال 1776 میلادی با این رسالت کار خود را آغاز کرد که برای تمام سطوح مادی و گاه برای بخشی از سطوح معنوی، سطح رفاه زندگی ابنای بشر را ارتقا دهد. درست به همین دلیل، در شرایط حساس کنونی که میهن‌‌‌مان ایران با شرایط سخت و پیچیده‌‌‌ای مواجه است، نگاه‌‌‌ همه ما به اقتصاددانان و توصیه‌‌‌های آنان دوخته شده است. لکن، واقعیت آن است که تفسیر، تحلیل و توصیه اقتصاددانان تنها نیمی از مسیر را برای ما طی می‌کند و نیم دیگر این مسیر پرسنگلاخ که همان نیمه انتهایی و تمام‌‌‌کننده کار است، در دست سیاستگذاران و سیاستمداران قرار دارد. حال اینکه آیا در این شرایط خطیر، سیاستگذاران یا سیاستمداران به حرف اقتصاددانان گوش خواهند کرد یا خیر، موضوعی دیگر است که خود قصه مفصلی می‌‌‌طلبد. اما اینکه اقتصاددانان امروز به ما چه می‌‌‌گویند، مساله مهمی است که پرونده امروز «باشگاه اقتصاددانان» حول آن شکل گرفته است.