باطلالسحر وعدههای انتخاباتی
نکته دوم نیازهای نامحدود انسانها و فرض سیریناپذیری بشر است. انسانها همواره به دنبال رفع نیازهای خود هستند و هر قدر که نیازی برطرف میشود، سطح انتظارات افزایش پیدا کرده و نیازهای بعدی ظهور و بروز پیدا میکنند. به عنوان مثال اغلب افراد حاضر در جوامع ممکن است در ابتدا به دنبال خرید یک سرپناه و منزل ساده باشند اما مدتی پس از خرید خانه، در جستوجوی یک آشیانه بزرگتر و با امکانات بیشتر هستند، امکانات رفاهی بیشتری طلب میکنند و به دنبال فتح دوردستها خواهند رفت. دولتها نیز مایلند بیمه را همگانی و درمان را رایگان کنند، آموزش رایگان شود، درآمد مردم دو برابر شود و... . علم اقتصاد با روشهای خود به دنبال ایجاد ارتباط بین این دو مفهوم متناقض است و درصدد این است که چگونه منابع کمیاب را به خواستههای نامحدود تخصیص دهد تا حداکثر رضایتمندی حاصل شود. همین موضوع در ارتباط با منابع محدود یک کشور و نیازمندیهای بیشمار آحاد ملت بیشتر نیز صدق میکند. میزان سرمایههای انسانی، مالی، مهارتی، معادن، درآمد و تولید ملی و... در هر کشوری محدود است و باید با سیاستگذاری صحیح و دوراندیشانه منابع محدود موجود را بین خواستهها و نیازهای نامحدود جامعه تخصیص داد تا در بلندمدت به حداکثر رضایتمندی برسیم. در روزهای تبلیغات انتخابات، همواره شاهد آن هستیم که نامزدها وعدههایی به مردم میدهند که غیر قابل اجرا هستند و با این منابع محدود امکان دستیابی به آنها فراهم نیست.
گاهی این وعدهها به گونهای است که حتی اگر وضعیت کشور از لحاظ اقتصادی، سیاست خارجی، زیستمحیطی و... در بهترین حالت هم باشد باز امکان انجام آنها با تردیدهای فراوان همراه است. برای نمونه در دو دولت قبلی همواره وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال میدادند که با یک حساب سرانگشتی باید در هر روز ۲۷۴۰واحد مسکونی ساخته شود که میدانیم از لحاظ زمانی غیرممکن است. حتی اگر از لحاظ زمانی هم با استفاده از تکنولوژیهای جدید ممکن باشد، از لحاظ تامین منابع اعم از فولاد، سیمان، آجر و... غیرممکن است. مجددا حتی اگر بتوان منابع را از داخل و خارج تامین کرد، منابع مالی کشور کفاف خرید این همه مصالح را نمیدهد، چراکه با محدودیت شدید بودجه و تورم مضاعف ناشی از تقاضای بالا از مصالح و همچنین ایجاد نقدینگی جهت رفع کسری بودجه مواجه میشویم. وعده ایجاد سالانه یک میلیون شغل نیز از این دست وعدههاست. وعده افزایش چند برابری یارانههای پرداختی به مردم نیز همین گونه است.
نامزدی که مدعی است میخواهد یارانه را چند برابر کند، باید محل تامین منابع آن را نیز مشخص کند وگرنه با استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول بدون پشتوانه هم این کار میسر است اما تورم افسارگسیخته بر جامعه تحمیل میشود. نوع دیگری از این وعدهها، وعده تخصیص وامهای کلان به آحاد ملت است که منابع شبکه بانکی پاسخگوی یکدهم مبلغ گفتهشده هم نیست. برای خروج از گرداب وعدههای پوشالی و عوامفریبانه، پیشنهاد میشود که اولا آموزش علم مالی و اقتصاد در مدارس به صورت جدیتر دنبال شود و در اغلب مقاطع تحصیلی، دروس مالی و اقتصاد متناسب با سن دانشآموزان آموزش داده شود. از طرفی صداوسیما و سایر شبکههای اجتماعی برای افزایش سطح سواد مالی و اقتصادی جامعه، برنامه و محتواهای آموزشی بیشتری تولید و عرضه کنند. در مقابل نیز، سیاستمدارانی که برای تصدی سمت مورد نظر کاندیدا میشوند، از قبل ملزم به گذراندن آموزشهای مقدماتی و بنیادی اقتصادی شوند تا مشاورانشان و کسانی که اطراف آنها را گرفتهاند، نتوانند به آنها وعدههای پوشالی بفروشند و آنها نیز از روی ناآگاهی به بیان این وعدهها در اجتماع بپردازند. از همه مهمتر، تا زمان افزایش سطح سواد اقتصادی جامعه، باید کارشناسانی بیطرف در مناظرات اقتصادی صداوسیما حضور داشته باشند تا در حین مناظره، کاندیدای مربوطه یا مشاور اقتصادی وی را در مورد وعدههای اقتصادی که میدهد به چالش بکشند تا هرکسی اجازه نیابد و نتواند وعدههای شیرین عوامفریبانه اما غیرقابل اجرا بدهد. کاندیداها و مشاوران اقتصادیشان باید به طور مشخص روش انجام کار و راهکارهای تحقق هر وعده اقتصادی اعم از کنترل تورم، پرداخت یارانه و دیگر وعدهها را به طور روشن بیان کنند و منابع آن را با استناد به آمارهای رسمی منتشرشده مشخص کنند تا صحتوسقم این ادعاها توسط کارشناسان و سایر اقتصاددانان بررسی و اعلام شود.