محمدحسین شاوردی:
در واپسین روزهای تبلیغات انتخاباتی، بحث از کارآمدی دولت و نحوه عبور از مشکلات فعلی به وضعیتی بهتر مساله اصلی مناظرات است. نامزدها با ادراکات متفاوت از فضای اقتصاد ایران، تصاویری از آینده ارائه میدهند که بعضا غیرقابل باور است؛ مسالهای که بعضا ناشی از تمایل نامزدها به استفاده از رویکردهای پوپولیستی برای جذب رای برخی از اقشار است. در پرونده امروز باشگاه اقتصاددانان سعی شده از خلال تحلیلهای کاربردی و عمیق، تصویری از اصلاحات ضروری و مدل درست حرکت دولت ارائه شود؛ ضمن اینکه به چالشهای پیشروی دولت در مسیر اصلاحات اقتصاد پرداخته شده است. تصور اقتصاددانان و فعالان اجتماعی این است که فراتر از موضوع انتخابات، این آگاهی و فهم درست از واقعیتهای اقتصاد کشور است که به طراحی و اجرای سیاستهای اقتصادی مناسب کمک کرده و امکان حل برخی چالشهای کلان را فراهم میکند.
مجید سبزه / پژوهشگر اقتصادی
یاسر کارگری / پژوهشگر اقتصادی
در یک تعریف ساده و عمومی از علم اقتصاد، آمده است که: «اقتصاد، علم تخصیص منابع محدود میان نیازهای نامحدود است به طوری که به حداکثر کارآیی و رضایتمندی برسیم». در این تعریف سه نکته مهم نهفته است. نکته اول اینکه منابع اقتصادی موجود در جهان، محدود هستند و عقل، تاریخ و تجربه زیسته فردی و اجتماعی بشر، این موضوع را مورد تایید قرار میدهند. به عنوان مثال میزان زمینهای کشاورزی، میزان آبهای زیرزمینی، میزان مراتع و چراگاهها، میزان نفت، معادن طلا، میزان درآمد هر خانوار و... همگی محدود هستند و بسیاری از جنگها و نزاعهای بشری در طول تاریخ نیز بر سر گسترش قلمرو و دستیابی به منابع بیشتر و تولید ثروت افزونتر بوده است.
سلامت نظام بانکی و انضباط مالی دولت، سنگ بنای یک اقتصاد قدرتمند هستند. معمولا زمینلرزههایی که در اقتصاد اتفاق میافتد، به دلیل لغزش این پایههاست. در نیم قرن گذشته، بنای کج نظام بانکی و بودجه دولتی، زمینلرزههای پر از خسارتی را برای اقتصاد کشور به ارمغان آورده است. همچنین این دو بخش، وابستگی بسیار بالایی با یکدیگر دارند و فروریختن هر یک میتواند باعث سقوط دیگری شود. بنابراین وقتی قصد داریم در مورد چالشهای اساسی اقتصاد یک کشور صحبت کنیم، نیاز است پیش از هر بحثی از سلامت این پایهها مطمئن شویم.