تنها راه نجات بازار
شاخص نسبت به بازارهای موازی در سال گذشته هیچ بازدهی نداشته و ارزش معاملات درخور این بازار و سهامداران آن نبوده است. به نظر میرسد بزرگترین مشکل بازار در راستای بیاعتمادی و خستگی روحی و روانی سهامداران است که باعث شده، با وجود اینکه اسم این بازار، بازار سرمایه است، به سرمایه و سرمایهگذاری در این بازار به اندازه کافی توجه نشود و فقط با اهداف کوتاهمدت تلاش برای سودهای کوتاهمدت است.از طرفی شرکتهای مولد فعال در بازار روزبهروز دچار افت بازدهی میشوند که این امر به ضرر اقتصاد کشور است. انتظار میرود سیاستگذاران بازارهای مالی کشور به این سوالات پاسخ جامع بدهند و خود را مسوول مردم بدانند.
علاوه بر همه اینها، با توجه به مشکلاتی مانند وصول نشدن مطالبات شرکتها و عدمگردش موجودی مواد و کالا به دلیل کاهش تولید و فروش و تضعیف شاخص فعالیت بنگاهها، اختلال در سرمایه در گردشها چالش اکثر شرکتهاست که به سهامداران آن هم میتواند به مرور زمان آسیب بزند. آیا برنامهای در خصوص توسعه تامین مالی بنگاههای اقتصادی، از طرف مدیران وجود دارد؟ آیا در خصوص تکمیل و بهرهبرداری از طرح توسعههای بسیاری از شرکتها که در این تورم دچار چالش شدهاند فکری اندیشیده شده است؟ آیا در خصوص بالا بردن دانش سرمایهگذاری برای سهامداران استراتژیای از قبل تعیین شده است؟ آیا به فکر ایجاد تغییرات در شاخص کل که معیار ارزیابی بازار نیست، هستند؟ هرچند سازمان بورس در خصوص فرآیند تجدید ارزیابی شرکتها تلاش کرد، اما میدانیم که بسیاری از صنایع نیز از این فرآیند سوءاستفاده کردند. ضمن اینکه فرآیند افزایش سرمایه از این محل بسیار به سهامداران این شرکتها و جبران زیان کمک خواهد کرد. پس در این راستا به شرکتها کمک کنند.
باید مدیران سازمان کمک کنند که شرکتها با حمایت آنها بازدهیشان را بالا ببرند تا در این راستا، هم در مجامع سهامداران را راضی کنند و هم افزایش سرمایه از این محل جذاب باشد. پس وقتی شرکتی را در بورس پذیرش کردهاند برای افزایش سرمایههایشان نظاممند عمل کنند. پرسش کلیدی دیگر این است که فعالان بازار مدتهاست خواستار ایجاد چارچوب مشخص و عادلانه برای عملکرد حقوقی، ناظر و بازارگردان در قالب حقوقی بودهاند؛ آیا بالاخره اجرایی خواهد شد؟ وزن حقوقی بر حقیقی در تصمیمگیری برای بازار، بالا رفته، در صورتی که بخش عمده پولهای واردشده مربوط به سهامداران خرد بیدفاع است. سازوکار این بازار باید شفاف شود؛ حتی شرکتها هم در ارائه گزارشها باید شفافتر عمل کنند و تنها ارتقای شفافیت است که باعث اثربخشی و کارآیی هرچه بیشتر مدیران بورس میشود و اعتماد را جلب میکند. تا کی قرار است شاخصسازی بدون تغییری در پرتفوی سهامدار اتفاق بیفتد، وقتی خاصیت بازار بر وزن عرضه و تقاضاست؟