الزامات توازن در بازار پول و بازار سرمایه
در این میان بانکها با ایجاد سازوکار مناسب برای کارسازی پول، بهعنوان یک بنگاه مالی، به دنبال کسب درآمد از طریق هدایت سرمایه به بخشهای سرمایهپذیر بودهاند. این مهم، در بازار سرمایه با هزینهای به مراتب کمتر و سرعتی بیشتر از بازار پول مورد استفاده است. تامین مالی از طریق بازار سرمایه، سازوکار متفاوتی با بازار بانک داشته و معمولا به عنوان روش تامین مالی ارزانتر و آسانتر مورد توجه سرمایهگذاران و سرمایهپذیران بوده است. در بازار سرمایه، نقش تسهیلگری بازار سرمایه همواره مورد توجه دولتها، بخشهای اقتصادی، سرمایهپذیران و سرمایهگذاران است. این در حالی است که در کشورهای مختلف شاهد بودهایم که رونق بازار سرمایه، در زمانهایی که جذابیت بازار سرمایه و اعتماد عمومی به این بخش افزایش و تداوم داشته، نقش قابل توجهی در افزایش بهرهوری و تولید عمومی ایفا کرده است.
بازار سرمایه به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد کشور، وظیفه مهمی را به عنوان تسهیلکننده تبادل سرمایه بین سرمایهگذار و سرمایهپذیر عهدهدار است. بر این اساس چنانچه بازار سرمایه توسعهیافته باشد، این نقش توسط متخصصهای بانکی و غیربانکی و با اشراف به وضعیت نقدینگی در کشور ایفا خواهد شد. از طرفی متخصصان این حوزه قادر خواهند بود با مدیریت صحیح و ایجاد توازن بین بازار پول و بازار سرمایه، در هدایت نقدینگی به بخشهای مولد اقتصاد نقش موثری داشته باشند. لازم است برای ایجاد این موازنه، با ایجاد ثبات در بازار سرمایه و پرداخت سودهای منطقی، هر دو گروه شامل سرمایهپذیر و سرمایهگذار به افزایش مبادلات فیمابین ترغیب شوند. هدایت پولهای سرگردان در جامعه، علاوه بر یاری بخشیدن به بخش مولد اقتصاد، باعث کاهش فعالیتهای اقتصادی مخاطرهآمیز یا فعالیتهای اقتصادی غیررسمی در بازارهای سیاه توسط افراد جامعه میشود.
بنابراین بازار سرمایه نقش مهمی در کارسازی نقدینگی کشور در سرمایهگذاریهای پربازده از طریق توسعه تولید و تجارت در بعد کلان عهدهدار خواهد بود. بازار سرمایه میتواند به عنوان یک نهاد واسط، بین پساندازکنندگان و سرمایهپذیرها، در شرایطی به مراتب ارزانتر و آسانتر از بازار پول، نقش واسط بین واحدهای دارای کسری نقدینگی و پس اندازکنندگان دارای مازاد نقدینگی را عهدهدار شود. در این میان، واحدهای دارای مازاد نقدینگی در نقش «وامدهنده» و واحدهای دارای کسری نقدینگی در نقش «وامگیرنده» اقدام به تبادل دارایی خود از طریق «بازار سرمایه» به عنوان واسط مبادلات تجاری میکنند. شرط ایجاد این چرخه، در ابتدا تقویت بازار سرمایه و سپس افزایش توان بنگاههای اقتصادی در سودآوری و متعاقبا پرداخت سود مورد انتظار به «وامدهندگان» از طریق افزایش فعالیتهای عملیاتی است.
این در حالی است که اغلب سرمایههایی که قبل از به کار گرفتهشدن در بخش تولید، به عنوان پسانداز یا سرمایههای سرگردان، هر لحظه تهدیدی برای دستیابی بازارهای غیرمولد به نقدینگی بودند، در صورت هدایت سرمایه به بخش مولد، به بخشهای مورد انتظار هدایت شده و باعث ایجاد رونق در بخشهای مختلف اقتصادی میشوند. در چنین شرایطی علاوه بر هدایت شدن نقدینگی به بخش مولد، جریان سرمایه در خدمت تسهیل تولید داخل و افزایش تولید ناخالص داخلی خواهد بود. علاوه بر موارد ذکرشده، بازار سرمایه از طریق پرداخت سود سهام به سرمایهگذاران متعدد، از تجمع پول در محل خاص جلوگیری کرده و باعث ایجاد جریان در نقدینگی حاصل از تولید میشود. این جریان از طریق ایجاد مکانیزمی که توسط بازار سرمایه بین سرمایهگذار و سرمایهپذیر شکل داده ایجاد میشود و منابع مالیای نظیر ارز، مسکن، جواهرات، فلزات گرانبها و ... را که به عنوان داراییهای غیرمولد در اختیار سرمایهگذاران بوده، به جریان نقدینگی برای بخش مولد تبدیل کرده است.
بر همین اساس، بازار سرمایه میتواند با تسهیل مبادلات و ایجاد پل ارتباطی بین «وامدهنده» و «وامگیرنده» در بهبود شرایط اقتصادی کشور نقش بسزایی داشته باشد. از طرفی این هدایت سرمایه معمولا در بخشهای دولتی کارساز بوده و عمدتا جذب بخش خصوصی میشود. بنابراین میتواند در کنار هدایت سرمایه به بخش خصوصی، منافع زیر را نیز به دنبال داشته باشد:
۱. مولدسازی داراییهای بیبازده؛
۲. ایجاد جریان نقدینگی و رونق تولید؛
۳. افزایش تولید ناخالص داخلی؛
۴. بهبود بازار کار و افزایش آمار اشتغال؛
۵. رشد و شکوفایی تجارت و صنایع در راستای رشد اقتصادی؛
۶. رونق اقتصادی، رشد اقتصادی و افزایش رفاه عمومی.
بر کسی پوشیده نیست که چرخه اقتصادی هر کشور، نیازمند نقدینگی برای تامین سرمایه درگردش بنگاههای اقتصادی بهویژه در بخش تولید است. بخش تولید هر کشور همواره برای تامین هزینههای تولید نیازمند پول است و انتظار میرود هرچقدر نقدینگی کشور به صورت هدفمند به این بخش هدایت شود، نقش موثرتری در افزایش تولید ناخالص داخلی داشته باشد. این مهم در شرایطی اهمیت بیشتری پیدا میکند که چاپ پول و سرعت گردش نقدینگی، به دلایل مختلف در جامعه افزایش یابد.
هدایت نقدینگی به بخش تولید از طریق بازار سرمایه، همواره میتواند در ایجاد رونق در بخش مولد موثر باشد. با توجه به پایینبودن هزینههای این نوع هدایت سرمایه، در مقایسه با سایر روشهای متعارف مانند بازار پول، هزینه کمتری به بنگاههای سرمایهپذیر تحمیل میکند. با در نظر گرفتن تسریع عملکردی که در این نوع هدایت مشاهده میشود، دستیابی بنگاههای تولید به سرمایه، از طریق بازار سرمایه با سرعت بیشتری صورت میپذیرد. بنابراین سهولت، تسریع، شفافیت و ارزانقیمت بودن تامین مالی از طریق بازار سرمایه در کنار مزایایی که هدایت نقدینگی از بخش پسانداز به بخش مولد به دنبال خواهد داشت، میتواند از طریق حمایت از بخش تولید نقش بسزایی در بهبود وضعیت عمومی اقتصادی کشور داشته باشد. شایان ذکر است که این هدف، با ایجاد ثبات در بازار سرمایه و بازدهی مطلوب سرمایهگذاران و رضایتمندی بنگاههای تولیدی به دلیل دستیابی به منابع مالی ارزانقیمت، قابل تحقق خواهد بود.