مصداقی از اخلال در بازار
در مرحله اول این موضوع حائز اهمیت است که محدودیتهایی از این دست باعث کاهش اختیارات مدیران این صندوقها و به تبع آن باعث کاهش ریسک و بازدهی صندوقها میشود. اما باید پرسید چه حجمی از فعالیتهای صندوقهای درآمد ثابت در حوزه آپشنها بوده است که سریع اعلام میکنند باعث کاهش بازدهی این صندوقها میشود؟ صندوقهایی که برخی از آنها حتی الزامی به خرید سهام ندارند. اما از نظر بنده هدف سازمان این مورد نبوده است. بازار اختیارمعامله ظرفیتهای بسیاری دارد و چند نوع رویکرد برای ورود به معاملات آپشن وجود دارد.
رویکرد اول پوشش ریسک معاملاتی و بهعنوان مثال خرید اختیار خرید برای افزودن سهام پایه به پرتفوی با قیمت مناسب سرمایهگذار در سررسید است که در صندوقهای درآمد ثابت شاهدیم در مصوبههای قبلی سازمان سقف خرید سهام کاهش پیدا کرده و دلیل آن هم تعدیلهای منفی پیاپی در صندوقهای درآمد ثابت بود. قبلا هم عنوان کردهام که اساسنامه و برخی قوانین حول صندوقها ایراد دارد و باید اصلاح شود؛ چراکه در چرخشهای نزولی شارپ بازار خود صندوقها به مشکلی تبدیل میشوند که هیچ راهکاری نمیتواند آن را حل کند. رویکرد دیگر استفاده از نوسانات قیمتی آپشنها در بازار و کسب بازده از این طریق است. رویکرد سوم در بازار آپشنها استفاده از این ابزار برای کسب بازده آربیتراژی است.
اساسا در بازار مشتقات فرصتهای آربیتراژی فراوانی برای معاملهگران ایجاد میشود، اما در حوزه صندوقها بهکرات تخلفات روزانه روی میدهد که ایکاش سازمان بورس این تخلفات را به صورت شفاف منتشر کند تا سرمایهگذاران با ریسک مدیران این صندوقها و فعالیتهای آنها آشنایی کامل پیدا کنند؛ صندوقهایی که از معاملات آپشن برای تامین مالی استفاده میکنند، نه پوشش ریسک.بهعنوان مثال یککارگزاری پول مشتریان خود را بدون اجازه به خرید صندوق درآمد ثابت تخصیص داده بود. قطعا بحرانی در صندوق ایجاد شده بود که کارگزاری این تصمیم را گرفته بود. با بررسی سطحی میتوان متوجه شد عمده آپشنهای پرحجم متعلق به گروه خودرویی است و صندوقهای درآمد ثابت عملا در گروه خودرویی مشغول سفتهبازی بودهاند.
همچنین برای بازاری همچون بورس ایران که بازاری غیرکارآ و با سهام شناور در دست حقوقیها و صندوقهاست و شناوری آن کم و حجم بازار آپشن آن بسیار پایین است، احتمال استفاده از رانت بسیار بالاست. از جهتی هم درآمد ثابتها سهم را خریداری میکنند و با منابع خود و از طرفی هم آپشن آن را میفروشند که مصداق دخالت و ایجاد اخلال در روند طبیعی بازار است که بهکرات مشاهده شده است.
این نکته را نیز باید در نظر گرفت که اگر بازار عمق کافی داشت و معاملات آپشنها پرحجم بود، این مصوبه اصلا جالب نبود؛ ولی با توجه به شناوری پایین بازار و تسلط درآمد ثابتها بر بازار فساد و رانت در این مدل معامله رخ میدهد و احتمالا هم رخ داده که سازمان چنین مصوبهای را صادر کرده است. واضح است که در همه جای دنیا بازار مشتقه ابزاری برای کاهش ریسک است. برخیها معایب ممنوعیت صندوقها را پس از این مصوبه افزایش ریسک صندوقها میدانند. سوال اینجاست صندوقی که سقف خرید سهام آن کم شده است و در بازار آپشن هم فعالیت نمیکند، چه ریسکی دارد که بخواهد افزایش یابد؟ بنابراین این تصمیم صرفا باعث کاهش عمق بازار آپشن میشود و تاثیر کمی بر کاهش بازدهی در برخی صندوقها و نه لزوما همه آنها دارد.
این نکته نیز خالی از لطف نیست که صندوقهایی که پذیرهنویسی آنها از بازارسرمایه است و پولی از بازارهای موازی برای پذیرهنویسی این صندوقها جذب بازار نمیشود و از طرفی فرآیند ورود و خروج پول به این صندوقها از سهام است، در صورتی که بازدهی این صندوقها از سپردههای بازار پول کمتر شود، در آینده میتواند باعث خروج پول از بازار و جذب توسط بازارهای موازی شود.