سیاستگذاری مطلوب برای رشد تولید صنعتی
وضع سیاست در جهانی آشفته
بازگشت سیاستگذاری صنعتی به دستورکار نهادهای حکمرانی در حالی رخ داده که مخاطرات پیشروی زنجیرههای تامین در جهان پس از گذشت سهسال از همهگیری کرونا و یکسال از تهاجم روسیه به اوکراین افزایش پیدا کرده است. جنگ اقتصادی چین و آمریکا که با وضع محدودیت بر صنعت نیمهرسانای چین تشدید شده، تولید محصولات صنعتی با ارزشافزوده بالا را دشوار کرده است. در این شرایط توان سازگاری سیاستگذار با محیط آشوبناک بیرونی است که موفقیت چشمانداز او را تضمین میکند. بدون توان واکنشدهی سریع و هوشمندانه به تغییرات بیرونی، امکان رشد پایدار تولید صنعتی مهیا نیست. سیاستگذار باید بتواند با بهرهگیری از ابزارهای پیشبینی و روندپژوهی مخاطرات سیاسی، اقتصاد ملی را از گزند نابسامانیهای بینالمللی حفظ کند.
پاروزنی هماهنگ نهادهای درگیر
از جمله شاخصههای اصلی سیاستگذاری در ایران، تداخلات کارکردی نهادهاست که گریزی از آن نمیتوان یافت. سیاستگذاری صنعتی نیز از این قاعده مستثنی نیست. ابهام در کارکردهای طراحی، اجرا و ارزیابی سیاست، تنظیمگری و نظارت به آشفتگی نهادی گستردهای در برنامهریزی صنعتی کشور انجامیده و توان پیشبینیپذیری تصمیمات را برای ذینفعان کاهش داده است. اتخاذ تصمیمات کوتاهمدت و بعضا متناقض، پنجرههای سیاستی متنوعی را پدید آورده که هریک به گروهی نفع رسانده و منافع گروهی دیگر را مورد مخاطره قرار میدهند. انتظار برای ایجاد پنجره سیاستی مطلوب برای کارآفرین فعال در بخش صنعت و نگرانی از اینکه این پنجره تا چه زمانی مفتوح باقی خواهد ماند، تولید را از همراهی با آخرین تحولات فناورانه بازمیدارد و بقا را به اولویت نخست تبدیل میکند. اگرچه نمیتوان به رفع تداخلات نهادی در آینده کوتاه و چهبسا میانمدت امیدوار بود؛ اما میتوان از ابزارهای معمول در افزایش هماهنگی سیاستی بهره برد؛ ابزارهایی که نهادهای درگیر را به پاروزنانی هماهنگ در آبراهه توسعه بدل میکنند.
شکستن حصار معیارها
شاخصی که به هدف تبدیل شود، شاهد نابودی کارویژه اصلی خود است. اگر نمره به تنها معیار موفقیت نظام آموزشی بدل شود، کیفیت آموزش را فدای تقویت کمیتها میکند. به همین سیاق، ادعاهایی مانند حضور در جمع کشورهایی با بیشترین میزان تولیدات در محصولاتی خاص مانند خودرو یا فولاد، میتواند به خلق پدیدهای در نظام سیاستگذاری منجر شود که میتوان آن را توهم بسندگی نامید. سیاستگذار صنعتی در این بین تمام تلاش خود را مصروف ماندن در باشگاه کشورهای بالاترینها میکند؛ غافل از آنکه کیفیت، بهروزبودن تولیدات، رضایت مصرفکنندگان و افزایش حضور در بازارهای صادراتی فدای اعداد شده است.
شجاعت پذیرش تغییر
پایداری، کربن صفر و اقتصاد سبز آوای مشترک دستورکار سیاستگذاری جهانی است. هرچقدر که سیاستگذار در پیوستن به آیین همخوانی جمعی تعلل ورزد و جلوی بازطراحی ساختار تولید را بگیرد، باید شاهد عقبماندگی صنعت و اقبال خریداران به برندهایی باشد که شجاعت پذیرش تغییر را داشتهاند. تغییر، زمانبر، پرهزینه و سرشار از مخاطرات نهفته است؛ اما به تاخیر انداختن آن به امید گذر زمان، نهتنها مساله را حل نمیکند بلکه بر هزینههای انتخاب آن میافزاید. سیاستگذاری موفق است و میتواند منافع عمومی را تامین کند که در وهله نخست، خود جسارت پذیرش تغییر را داشته باشد و در وهله بعد بتواند دیگران را با آن همراه کند.