آتیه اقتصاد در تله فقر مطلق

از نظر من مساله فقر و سوءتغذیه مهم‌ترین چالش رفاهی است که با آن مواجه هستیم. از سوی دیگر، با توجه به وابستگی کالاهای اساسی به نرخ ارز و نوسانات ارزی کشور، در سال بعد وضعیت تشدید خواهد شد. دولت باید در مورد نحوه تامین کالاهای اساسی تصمیمات مشخصی اتخاذ کند. براساس اطلاعات و آمار و پیش‌بینی‌‌‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک‌جهانی، تورم زیر ۴۰درصد بعید و رشد اقتصادی در حالت خوش‌بینانه بین ۲ تا ۳درصد است. بنابراین باید این موارد را برای سال بعد در نظر گرفت که این امر به این معنی است که اگر قرار بر اتخاذ تصمیم جدیدی است، باید اساس آن بر رفع این چالش‌‌‌ها باشد.

از دیگر چالش‌‌‌های رفع‌نشده نظام رفاهی ایران می‌‌‌توان به پرداخت یارانه اشاره کرد که هنوز تصمیم مشخصی برای آن اتخاذ نشده و نبود تصمیم مشخص، مشکل ماجراست. در ماه‌‌‌های اخیر، نرخ ارز افزایش شدیدی داشته است. با توجه به نااطمینانی پیش‌‌‌رو، امکان رخدادهای سخت‌‌‌تر ارزی وجود دارد. حال سوال اینجاست که دولت چه چشم‌‌‌اندازی برای این بازار دارد؟ می‌‌‌تواند نرخ را کنترل کند؟ می‌‌‌تواند نرخ را در محدوده معقولی مدیریت کند؟ دولت باید به این سوال پاسخ دهد. اگر پاسخ بله است، باید سیاست‌‌‌های خاصی اتخاذ کرد؛ اگر هم خیر است، امکان دارد که با توجه به تغییرات نرخ ارز، کالاهای اساسی را در این نرخ‌ها وارد و کل افزایش هزینه‌‌‌ها را به خانواده‌‌‌ها تحمیل کنیم؟ با توجه به بحران سوءتغذیه، این موضع، معقول به نظر نمی‌رسد و باید تصمیمات جدی در این خصوص گرفته شود.

اخیرا مباحثی پیرامون اعطای کالابرگ مطرح شده است. اگر دولت توان مهار جهش ارز را دارد، کالابرگ موضوعیت ندارد؛ اما این سناریو خوش‌بینانه است و نمی‌‌‌توان به آن امیدی داشت؛ چرا که بنیه سیاستگذار برای مهار نرخ ارز محدود و ظرفیت‌‌‌ها پایین است. بنابراین نمی‌‌‌توان قوت غالب و مصرف خانوار را به بازاری با این سطح از نوسان منوط کرد. در این شرایط موضوع کالابرگ باید به صورت جدی در نظر گرفته شود.

با توجه به شرایط تغذیه در ایران، کشور با چالش‌‌‌های اساسی در این زمینه روبه‌روست. این موضوع در میان‌‌‌مدت و بلندمدت چالش‌‌‌های جدیدی برای سیستم بهداشتی، بازار کار و نظام اقتصادی ایجاد می‌کند. این چالش‌‌‌ها، هزینه‌‌‌های قابل‌توجهی به بازار کار و... وارد خواهد کرد. عموم کارشناسان به دولت‌‌‌ها توصیه می‌کنند که از مسیر رشد مستمر اقتصادی، مشکل فقر مطلق در کشور را رفع کنند. اساسا هم بدون رشد بلندمدت، رفع فقر ممکن نیست؛ گرچه نمی‌‌‌توان در کوتاه‌‌‌مدت در برابر این موضوع منفعل بود. کودکانی که امروز گرسنه هستند به‌خاطر شرایط فقر خانوار، نمی‌‌‌توانند رشد خود را به آینده‌‌‌ای که قرار است در آن رشد اقتصادی اتفاق بیفتد موکول کنند. بنابراین لازم است امروز این مساله مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد. جدا از جنبه اخلاقی و انسانی موضوع، این کودکان، نیروی کار آینده هستند.‌‌‌ به عبارت دیگر بی‌توجهی به چالش تغذیه کودکان، می‌‌‌تواند روند رشد بلندمدت کل اقتصاد را تنزل دهد و کشور را در دور باطل فقر و تله رشد پایین گرفتار سازد.

مجلس و دولت باید تصمیم قطعی و نهایی خود را در مورد یارانه نقدی یا کالابرگ اتخاذ کنند. اما با هدف عبور از این وضعیت به طور مشخص چند پیشنهاد می‌‌‌توان ارائه کرد؛ اول اینکه در حوزه کودکان می‌‌‌توان دستور کاری را تنظیم کرد که تغذیه کودکان در مناطقی را که سوءتغذیه دارند هدف قرار داده و آن را بهبود بخشد. مدارس و خانه‌‌‌های بهداشت می‌‌‌توانند کانون شناسایی و حمایت از این کودکان و در صورت لزوم، خانواده‌‌‌های این کودکان باشند. در وزارت رفاه مطالعات قابل اعتنایی به این مساله پرداخته‌اند و به صورت آزمایشی برخی اقدامات موفق انجام شده است. از آنجا که جمعیت زیادی زیر خط فقر هستند، می‌‌‌توان سیاستی را در دستور کار قرار داد که از برخی از خانوارهای فقیر به طور هدفمند حمایت کند.