انتخابات آمریکا و آینده برجام

روند جهانی‌شدن نیز که از پاندمی کرونا و سیاست ملی‌‌‌گرایانه جریان‌‌‌های پوپولیستی لطمه دیده بود، می‌‌‌تواند از تضعیف ترامپ بهره‌‌‌مند شود. ولادیمیر پوتین نیز که یکی از منابع الهام پوپولیسم جهانی است، از تضعیف ترامپ ضرر خواهد کرد. در کوتاه‌مدت نیز کنترل مجلس نمایندگان توسط جمهوری‌خواهان عواقب منفی محدودی برای دولت بایدن خواهد داشت؛ از جمله به آنها امکان خواهد داد تا در کار تایید منصوبان دولت در امور سیاست خارجی اخلال کنند، تیم سیاست خارجی بایدن را با تشکیل نشست‌‌‌هایی در مورد موضوعاتی مانند خروج فضاحت‌‌‌بار آمریکا از افغانستان و مانند آن با مشکل مواجه کنند و نهایتا با سخت‌‌‌گیری در تصویب بودجه لازم برای فعالیت‌‌‌های سیاست خارجی، دولت را تحت فشار قرار دهند.

از آنجا که سیاست خارجی آمریکا در حوزه اختیارات رئیس‌جمهور است، اینها حداکثر مداخلات کنگره تحت کنترل حزب مخالف در کار دولت است. این حکم در مورد برجام نیز صادق است. به‌صورت مقدمه و برای روشن‌شدن موضوع باید یادآوری کرد که برجام ۹۴ در شرایطی مذاکره و نهایی شد که کنترل هر دو مجلس کنگره ۱۱۴ در دست جمهوری‌خواهان بود که با ۵۴کرسی در سنا و ۲۴۸کرسی در مجلس نمایندگان، اکثریت قاطعی داشتند. اما کنگره جمهوری‌خواه که از همراهی برخی دموکرات‌‌‌ها در مخالفت با برجام نیز برخوردار بود، با وجود ائتلاف با نتانیاهو درنهایت نتوانست کاری از پیش ببرد و مانعی جدی در برابر برجام باشد. این در حالی بود که کنگره ۱۱۴ برای به شکست کشاندن برجام به هر دری زد؛ از جمله قانون INARA را در مارس ۲۰۱۵ تصویب کرد که دولت را ملزم به ارسال هر توافقی با ایران به کنگره به‌منظور تایید یا رد می‌‌‌کرد.

توافق برجام به کنگره ارسال شد؛ اما ۵۴سناتور جمهوری‌خواه در سنا به همراه ۴سناتور دموکرات مخالف برجام نتوانستند در اولین قدم ۶۰رای لازم برای عبور از فیلی‌‌‌باستر (نوعی آبستراکسیون) را به دست آورند. همچنین آنها به ۶۷رای برای عبور از وتوی رئیس‌جمهور نیاز داشتند که قابل حصول نبود. اکنون نیز شرایط مشابهی وجود دارد؛ یعنی به لحاظ حقوقی و تکنیکی، مجلس نمایندگان به خودی خود و در صورت وجود اراده‌‌‌ای در دولت‌های ایران و آمریکا برای نهایی کردن برجام نمی‌‌‌تواند مانعی جدی بر سر راه باشد. ضمن اینکه این بار کنترل سنا برخلاف ۲۰۱۵ در دست دموکرات‌‌‌هاست.

از جهات حقوقی و تکنیکی که بگذریم، شرایط سیاسی و راهبردی برای احیای برجام به نحو فزاینده‌‌‌ای در حال تخریب است. در حالی که واقعا روشن نیست آیا دولت سیزدهم اراده‌‌‌ای قوی برای احیای برجام دارد یا خیر، دولت بایدن تاکنون خواستار احیای برجام ۹۴ بوده است. اما از ابتدای تیر ۱۴۰۰ که دولت روحانی توافق برای احیای برجام را نهایی اعلام کرد، تاکنون تحولات مهمی رخ داده و عوامل متعددی وارد معادله شده‌‌‌ و کار را هر روز مشکل‌‌‌تر از قبل کرده‌‌‌اند.

جنگ اوکراین، نخستین عامل جدید بود که موجب تغییر معادلات در سطح جهانی شد و در مورد تمایل روسیه به احیای برجام، بیش از پیش ایجاد تردید کرد. ضمن اینکه ادعای استفاده از پهپادهای ایرانی علیه اوکراین واکنش شدید غرب را در پی داشته است. نفس تاخیر در احیای برجام و آثار جنبی آن مانند تنش در رابطه با آژانس، اعتراضات در ایران و آثار جنبی آن مثل واکنش گسترده افکار عمومی بین‌المللی، تحرک ایرانیان مقیم خارج و فلج‌شدن لابی مخالف تحریم در خارج، قرار گرفتن نتانیاهو در آستانه به قدرت رسیدن مجدد در اسرائیل و احتمال افتادن مجلس نمایندگان به دست جمهوری‌خواهان از دیگر عوامل منفی مهم هستند که جو را برای احیای برجام تخریب کرده‌‌‌اند.

به درازا کشیدن مذاکرات موجب شده است تا برخی محافل رسمی و غیررسمی در آمریکا مدعی شوند که ایران اساسا، نه در پی احیای برجام، بلکه درپی وقت خریدن است. در چنین بستری، عوامل فوق‌‌‌الذکر نیز مزید بر علت شده و کار را به جایی رسانده‌اند که اکنون به نظر می‌رسد سیاست دولت بایدن در مورد ایران دستخوش دگرگونی معنادار شده است.

در حالی که دولت بایدن کار را با سپردن امور برجام به دست رابرت مالی که سابقه روشنی در مخالفت با تحریم دارد، شروع کرد و با خودداری از پرداختن به مسائل دیگر، صرفا بر مسیر احیای برجام متمرکز شد، اکنون به نظر می‌رسد ضمن پیگری احیای برجام، مسیر دومی را نیز گشوده است. اظهارات تند بایدن و مشاور امنیت ملی او در خصوص اعتراضات، ملاقات وزیر خارجه آمریکا با سه‌چهره اپوزیسیون ایرانی، برگزاری جلسه غیررسمی شورای امنیت در مورد ایران، تعهد به تلاش برای اخراج ایران از کمیسیون مقام زن و... از جمله نشانه‌‌‌هایی هستند که از باز شدن مسیر دوم در ارتباط با ایران حکایت دارند.

در چنین شرایطی مجلس نمایندگان جمهوری‌خواه می‌‌‌تواند دست به اقدامات سیاسی، ازجمله ائتلاف دوباره با نتانیاهو در جهت تخریب بیش از پیش‌ زمینه برجام و احیانا تلاش برای جایگزین کردن رابرت مالی بزند. اکنون در شرایطی که اروپا نیز در همسویی کامل با آمریکا دست به اقدامات بی‌سابقه‌‌‌ای مثل ملاقات با مخالفان ایرانی، اعمال تحریم و... زده، سوال مهم این است که آیا دولت سیزدهم با وجود فشارهای جاری و اصرار همیشگی برخی در داخل به لزوم اجتناب از مذاکره تحت فشار، آماده پیگیری مذاکرات و احیای برجام خواهد بود یا خیر؟